پایه یازدهم|
#فلسفه_۱
✳️ کیفیت رابطه روح وبدن از نگاه ملاصدرا وتفاوت آن با دیدگاه ابن سینا
🔰 مسئله رابطه نفس و بدن از مواردی است که از قدیم الایام بین فلاسفه مطرح بوده، چه فلاسفه غربی وچه فلاسفه اسلامی و غالباً هم نتوانسته اند تفسیر درستی از آن ارائه دهند.
حکمای مشاء واز جمله ابن سینا، ترکیب نفس و بدن را ترکیبی انضمامی می دانستند به این معنا که جسم بعد از اینکه به حدی از رشد و کمال رسید، خداوند از عالم دیگری روح را به آن ضمیمه می کند ( از جانب خودش روح انسانی را که مجرد است به این بدن عطا می کند.
اما از آنجا که دو وجود کاملا جدا گانه درکنار هم قرار می گیرند در تبیین نحوه ارتباط روح مجرد با بدن مادی با مشکل مواجه بودند ، لذا قائل به روح بخاری شدند که حالتی نیمه مادی ونیمه مجرد دارد تا واسطه بین بدن و روح مجرد باشد.
اما ملاصدرا با استفاده از اصولی که در حکمت متعالیه به وجود آورد مثل اصالت وجود، تشکیک وجود وحرکت جوهری توانست تا حدودی این مشکل را حل کند، اگر چه هنوز هم عده ای انتقاداتی بر آن وارد می کنند..
ملاصدرا ترکیب بین نفس و روح را یک ترکیب حقیقی واتحادی می داند.
البته حقیقی بودن ترکیب به معنای عینیت نفس و بدن نیست ، چرا که اگر این دو عین هم باشند صحبت از رابطه بین آن دو بی معنا است. از طرفی هم ملاصدرا دلایل ابن سینا بر دوگانه انگاری این دو را قبول دارد.
ملاصدرا معتقد است که حقیقت انسان درابتدا به صورت جسم مادی است و به تدریج رشد و کمال پیدا می کند و درنتیجه این تکامل واجد نفی می گردد و به همین صورت درحال تکامل است تا جایی که به حدی از کمال می رسد که نیاز به ابزار مادی ( بدن) ندارد و ( بامرگ) ارتباط نفس با بدن قطع می شود.
بنابراین بدن برای نفس حالت یک ابزار برای نجار یا صاحب یک حرفه را دارد که در ابتدا برای انجام کار نیاز به این ابزار دارد اما به تدریج که مهارت پیدا کرد نیاز به ابزار ندارد. پس بدن ونفس مراتب یک حقیقت اند ، نفس مرتبه قوی تر حقیقت انسان و بدن مرتبه ضعیف تر.
یعنی دو حقیقت جداگانه نیستند که درکنار هم قرار گرفته وبعد از مدتی از هم جدا شوند.
مرگ از نظر ملاصدرا یک امر وجودی است که ذاتا به بدن تعلق می گیرد و باعث کامل تر شدن انسان می شود.
اگر با مثالی (برای تقریب به ذهن ) نظر ابن سینا و ملاصدرا را مقایسه کنیم، درختی رو درنظر می گیریم که هیچ میوه و شاخ و برگی ندارد و به این درخت یک شاخه ای از میوه دیگری پیوند زده می شود، درنظر ابن سینا تعلق روح به بدن اینگونه است.
اما اگردرختی درنظر بگیریم که به تدریج رشد می کند، از خودش شاخ و برگ وبعد میوه می روید، دراین حالت میوه های درخت نتیجه رشد و کمال خود درخت است، از جای دیگری به آن اضافه نشده است. نظر ملاصدرا در مورد تعلق روح به بدن این گونه است.
تقریباً شبیه همان دیدگاه مولوی است که مراتب تکامل انسان را از مرحله جماد، نبات ، حیوان، انسان، ملک و... به ترتیب نام می برد.
در واقع حقیقت انسان دارای حرکت جوهری است که درهر مرتبه کامل تر می شود.
اما این که بعد از مرگ رابطه بدن با نفس چگونه است باید گفت: با مرگ تعلق نفس با بدن مادی به کلی قطع می شود و این روح به یک بدن مثالی ( که حالت رقیقه همین بدن مادی است) تعلق میگیرد.
✍آقای حسین صادقی
یازدهم_انسانی
➖➖➖➖➖➖
در کانال عکس خوب عضو شو و...
و یه عالمه عکس خوب ببین
eitaa.com/aksekhoob
پایه یازدهم|
#فلسفه_۱
✳️ کیفیت رابطه روح وبدن از نگاه ملاصدرا وتفاوت آن با دیدگاه ابن سینا
🔰 مسئله رابطه نفس و بدن از مواردی است که از قدیم الایام بین فلاسفه مطرح بوده، چه فلاسفه غربی وچه فلاسفه اسلامی و غالباً هم نتوانسته اند تفسیر درستی از آن ارائه دهند.
حکمای مشاء واز جمله ابن سینا، ترکیب نفس و بدن را ترکیبی انضمامی می دانستند به این معنا که جسم بعد از اینکه به حدی از رشد و کمال رسید، خداوند از عالم دیگری روح را به آن ضمیمه می کند ( از جانب خودش روح انسانی را که مجرد است به این بدن عطا می کند.
اما از آنجا که دو وجود کاملا جدا گانه درکنار هم قرار می گیرند در تبیین نحوه ارتباط روح مجرد با بدن مادی با مشکل مواجه بودند ، لذا قائل به روح بخاری شدند که حالتی نیمه مادی ونیمه مجرد دارد تا واسطه بین بدن و روح مجرد باشد.
اما ملاصدرا با استفاده از اصولی که در حکمت متعالیه به وجود آورد مثل اصالت وجود، تشکیک وجود وحرکت جوهری توانست تا حدودی این مشکل را حل کند، اگر چه هنوز هم عده ای انتقاداتی بر آن وارد می کنند..
ملاصدرا ترکیب بین نفس و روح را یک ترکیب حقیقی واتحادی می داند.
البته حقیقی بودن ترکیب به معنای عینیت نفس و بدن نیست ، چرا که اگر این دو عین هم باشند صحبت از رابطه بین آن دو بی معنا است. از طرفی هم ملاصدرا دلایل ابن سینا بر دوگانه انگاری این دو را قبول دارد.
ملاصدرا معتقد است که حقیقت انسان درابتدا به صورت جسم مادی است و به تدریج رشد و کمال پیدا می کند و درنتیجه این تکامل واجد نفی می گردد و به همین صورت درحال تکامل است تا جایی که به حدی از کمال می رسد که نیاز به ابزار مادی ( بدن) ندارد و ( بامرگ) ارتباط نفس با بدن قطع می شود.
بنابراین بدن برای نفس حالت یک ابزار برای نجار یا صاحب یک حرفه را دارد که در ابتدا برای انجام کار نیاز به این ابزار دارد اما به تدریج که مهارت پیدا کرد نیاز به ابزار ندارد. پس بدن ونفس مراتب یک حقیقت اند ، نفس مرتبه قوی تر حقیقت انسان و بدن مرتبه ضعیف تر.
یعنی دو حقیقت جداگانه نیستند که درکنار هم قرار گرفته وبعد از مدتی از هم جدا شوند.
مرگ از نظر ملاصدرا یک امر وجودی است که ذاتا به بدن تعلق می گیرد و باعث کامل تر شدن انسان می شود.
اگر با مثالی (برای تقریب به ذهن ) نظر ابن سینا و ملاصدرا را مقایسه کنیم، درختی رو درنظر می گیریم که هیچ میوه و شاخ و برگی ندارد و به این درخت یک شاخه ای از میوه دیگری پیوند زده می شود، درنظر ابن سینا تعلق روح به بدن اینگونه است.
اما اگردرختی درنظر بگیریم که به تدریج رشد می کند، از خودش شاخ و برگ وبعد میوه می روید، دراین حالت میوه های درخت نتیجه رشد و کمال خود درخت است، از جای دیگری به آن اضافه نشده است. نظر ملاصدرا در مورد تعلق روح به بدن این گونه است.
تقریباً شبیه همان دیدگاه مولوی است که مراتب تکامل انسان را از مرحله جماد، نبات ، حیوان، انسان، ملک و... به ترتیب نام می برد.
در واقع حقیقت انسان دارای حرکت جوهری است که درهر مرتبه کامل تر می شود.
اما این که بعد از مرگ رابطه بدن با نفس چگونه است باید گفت: با مرگ تعلق نفس با بدن مادی به کلی قطع می شود و این روح به یک بدن مثالی ( که حالت رقیقه همین بدن مادی است) تعلق میگیرد.
✍آقای حسین صادقی
یازدهم_انسانی
➖➖➖➖➖
هر یک دلار سرمایه گذاری برای آینده فرزندتون ۱۰۰ دلار بازگشت سرمایه دارد !
🌟 دورههای ویژه برای کودکان ۹ تا ۱۶ سال
🏃♂️️️همین الان یک جلسه رایگان رزرو کن تا باما بیشتر آشنا شی 👇🏻
https://B2n.ir/e02507
https://B2n.ir/e02507