حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
خدا میداند قرآن برای اهل ایمان مخصوصاً اگر اهل علم باشند
چه معجزهها و کراماتی دارد و چه چیزهایی از آن خواهند دید!
برنامهی قرآن آخرین برنامهی انسانسازی است که در اختیار ما گذاشته شده است، ولی ما از آن قدردانی نمیکنیم.
📚 در محضر بهجت، ج١، ص۵۵
#آیت_الله_بهجت
#قرآن
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
هدایت شده از کلیدبهشت🇵🇸』
🌱ذکر روز پنجشنبه🌱
📿100مرتبه📿
🍃🌸لا اله الا الله الملک الحق المبین🍃🌸
🌿نیست معبودی جز آن خدایی که مالک حق آشکار است🌿
کلیدبهشت🇵🇸』
✨🌸✨ امروز پنجشنبه ❣ یادی كنيم ازمسافرانی که روزي درکنارمان بودند و اكنون فقط یاد و خاطرشان در دلمان
💛بسم الله الرحمن الرحیم💛
🌹الحمدلله رب العالمین....🌹
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
🌹قل هوالله احد*الله الصمد*لم یلد ولم یولد*ولم یکن له کفوا احد*🌹
💖اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💖
··|💡|··
:) #تلنگرانھ🌹
•●[خیلےهاگفتند
#شهـداشرمندهایـم 🥺📞
خیلےهاشنیدند:
#شهـداشرمندهایــم 😞📻
خیلےهاهم نوشتند:
#شهـداشرمندهایــم😔✍🏻
همھ و همھ #شرمندهایــم💔
امانمےدانـــم
چــند نفر سعےداریـــم از ایݧ
شرمندگےخـــارج شویـــم!؟!😔]●•
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
❤ بسم رب الشهدا ❤
#داستان_عاشقانه_مذهبی
❤️#بدون_تو_هرگز💔
#قسمت_چهل_ویکم
#قسمت_آخر
#پاسخ_یک_نذر
💌اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد و من به تک تک اونها گوش کردم و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم.
وقتی از سر میز بلند شدم لبخند عمیقی صورتش رو پر کرد.
🌠–هر چند نمی دونم پاسخ شما به من چیه اما حقیقتا خوشحالم بعد از چهار سال و نیم تلاش بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید.
🔵از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم ولی می ترسیدم که مناسب هم نباشیم.
از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابط آزاد بود و من یک دختر ایرانی از خانواده ای نجیب با عفت اخلاقی و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن...
💐برگشتم خونه و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم ،بی حال و بی رمق همون طوری ولو شدم روی تخت...
🔴–کجایی بابا؟
حالا چه کار کنم؟
چه جوابی بدم؟
با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟
الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم بیای و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی...
💦بی اختیار گریه می کردم و با پدرم حرف می زدم.چهل روز نذر کردم ،اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم ،گفتم هر چه بادا باد،
امرم رو به خدا می سپارم....
💘اما هر چه می گذشت، محبت یان دایسون، بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت، تا جایی که ترسیدم...
–خدایا! حالا اگر نظر شما و پدرم خلاف دلم باشه چی؟
🌟روز چهلم از راه رسید...
تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم و بخوام برام استخاره کنن.قبل از فشار دادن دکمه ها، نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم،
🔷–خدایا!
اگر نظر شما و پدرم خلاف دل منه، فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام.
من، مطیع امر تو ام.
و دکمه روی تلفن رو فشار دادم...
💠“همان گونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم،بر تو نیز روحی را به فرمان خود، وحی کردیم.تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرا دادیم که به وسیله آن،هر کسی از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم و تو مسلما به سوی راه راست هدایت می کنی”
💢سوره شوری، آیه52
و این پاسخ نذر40روزه من بود...
💯تلفن رو قطع کردم و از شدت شادی رفتم سجده.خیلی خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تایید می کنه،اما در اوج شادی،یهو دلم گرفت.
💮گوشی توی دستم بود و می خواستم زنگ بزنم ایران، ولی بغض، راه گلوم رو سد کرد و اشک بی اختیار از چشم هام پایین اومد...
🔶وقتی مریم عروس شد و با چشم های پر اشک گفت: با اجازه پدرم بله،
هیچ صدای جواب و اجازه ای از طرف پدر نیومد،هر دومون گریه کردیم،از داغ سکوت پدر...
👌از اون به بعد هر وقت شهید گمنام می آوردن و ما می رفتیم بالای سر تابوت ها روی تک تک شون دست می کشیدم و می گفتم:
–بابا کی برمی گردی؟
🔘توی عروسی، این پدره که دست دخترش رو توی دست داماد می گذاره،تو که نیستی تا دستم رو بگیری،تو که نیستی تا من جواب تایید رو از زیونت بشنوم،حداقل قبل عروسیم برگرد،حتی یه تیکه استخون یا یه تیکه پلاک.هیچی نمی خوام،فقط برگرد...
💫گوشی توی دستم،ساعت ها، فقط گریه می کردم.بالاخره زنگ زدم.بعد از سلام و احوال پرسی، ماجرای خواستگاری یان دایسون رو مطرح کردم،اما سکوت عمیقی، پشت تلفن رو فرا گرفت....
✔اول فکر کردم، تماس قطع شده اما وقتی بیشتر دقت کردم،حس کردم مادر داره خیلی آروم گریه می کنه.
بالاخره سکوت رو شکست...
❌–زمانی که علی شهید شد و تو تب سنگینی کردی،من سپردمت به علی.
همه چیزت رو...
تو هم سر قولت موندی و به عهدت وفا کردی...
بغض دوباره راه گلوش رو بست...
💠–حدود10 شب پیش علی اومد توی خوابم و همه چیز رو تعریف کرد.گفت به زینبم بگو من، تو رو بردم و دستتون رو توی دست هم میزارم توکل بر خدا ،مبارکه....
✳گریه امان هر دومون رو برید.
–زینبم نیازی به بحث و خواستگاری مجدد نیست جواب همونه که پدرت گفت مبارکه ان شاء الله...
🌟دیگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظی قطع کردم.
اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد تمام پهنای صورتم اشک بود.
💥همون شب با یان تماس گرفتم و همه چیز رو براش تعریف کردم. فکر کنم من اولین دختری بودم که موقع دادن جواب مثبت، عروس و داماد هر دو گریه می کردن.
♨توی اولین فرصت، اومدیم ایران پدر و مادرش حاضر نشدن توی عروسی ما شرکت کنن.
❤مراسم ساده ای که ماه عسلش سفر10روزه مشهدو یک هفته ای جنوب بود...
هیچ وقت به کسی نگفته بودم،اما همیشه دلم می خواست با مردی ازدواج کنم که از جنس پدرم باشه.
💟توی فکه تازه فهمیدم چقدر زیبا داشت ندیده رنگ پدرم رو به خودش می گرفت....
💕شادی ارواح طیبه ی شهدا صلوات💕
"پایان داستان بدون تو هرگز"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
💚ممنون از همراهی شما💚
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
💎سلام همراهان عزیز و بزرگوار💎
قسمت آخر رمان📕
❤️#بدون_تو_هرگز💔
🎀تقدیم نگاهتون💖
💠امیدوارم از خواندن این رمان بهرهء کافی رو برده باشید👌🏻
🌱منتظر پیشنهاد و انتقاد سازنده تون هستیم🙏🏻
من هرچی توی اینترنت جستجو کردم🔎
نتونستم عکس یان دایسون.زینب السادات حسینی رو پیدا کنم😔فکرکنم فیلتر کردن❌
فقط عکس پدر شهیدشون بود💚
📸عکس شهید سیدعلی حسینی👇🏻
هدایت شده از کلیدبهشت🇵🇸』
Hamed Zamani Sobhe Omid 320.mp3
10.23M
💖صبحت بخیر آقای من💖
😭 آقای دلتنگی😞
باصدای حامدزمانی🎙
♨️بسیار شنیدنی👌🏻👌🏻
💚اللهم عجل الولیک الفرج💚
🔑🌹کلیدبهشت🔑🌹
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
هدایت شده از کلیدبهشت🇵🇸』
1_76415536.pdf
670.2K
📜فایل pdf دعای ندبه با ترجمه فارسی
🌈🌳🕊☀️📜☀️🕊🌳
🥀التماس دعا...🥀
✅دانلود به شرط 3 صلوات برای ظهور آقا امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)✅
💚اللهم عجل الولیک الفرج💚
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@ya_Hossein_AL
هدایت شده از کلیدبهشت🇵🇸』
1_349755025.mp3
3.25M
🕊❤️دعای ملکوتی ندبه🕊❤️
#صوتی🎧
🥀التماس دعا...🥀
✅دانلود به شرط 3صلوات برای ظهور آقاامام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)✅
💚اللهم عجل الولیک الفرج💚
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@ya_Hossein_AL
هدایت شده از کلیدبهشت🇵🇸』
📌ذکر روز جمعه📌
📿100مرتبه📿
💖اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💖