بسم الله الرحمن الرحیم
سرمایه ندارم ببرم محضر ارباب...😔
سرمایه سری دوست فدای سر ارباب..
از کودکی ام یاد گرفتم که بگویم..!
مادر پدرم نذر پدر مادر ارباب...
از تو مینویسم...
با بغض و حالی پر درد..😭
با قلبی جامانده و دلی درمانده..😭
از تویی که نمیدانم چه شد اینقدر زیبا #شهید شدی..!
استدلال زیاد است برای شهادتت..
مُهر شهادت پایین کارنامه ی زندگی ات شاید آن وقتی امضا شد که مادر تو را از اهل عشق با هزار نذر و توکل و توسل گرفت...♥️
شاید هم دعاها و قرآن خواندن های مادر مهربان و بزرگوارت وقتی هنوز جنینی بودی در حال رشد.
یا شاید معجزهی شیر های مادرت در روضه های ارباب ، آخر خود مادرت میگوید هرجا چراغ روضه روشن بود میرفت و آنجا به تو شیر میداد...
مادر برای ارباب بی سرمان اشک میریخت و مقصد قطرهی اشک هایش چهره ی تویی بود که شدی افتخارشان..
از همان کودکی نظر کرده ی اهل بیت بودی...
چهارده سالت بود که حضرت عباس پرچم حرمش را به تو هدیه داد 😭!
انگار رابطهی عمیقی بین تو و علمدار کربلا بود!
این را از آنجایی میگویم که خادم اهل بیت بودی و شماره ی لباس خادمیات حروف ابجد حضرت عباس بود...😭
برای این انقلاب هم کم نگذاشتی نازنین برادرم..
خستگی ناپذیر و بی هیچ منتی به این نظام خدمت میکردی...
مدافع حرم بودی ولی..
قسمت بود در وطن خودت.
به دست داعشی های ایرانی شهید شوی😭
آن هم اربااربا...در شب شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
میگفتی «چقدر خوب است که آدم با روی خونی اربابش را ملاقات کند»
همین طور هم شد...
ارباب به استقبالت آمد وقتی که چهرهات خونین بود..😭
حسرت شهید صیاد شیرازی را میخوردی که حضرت آقا تابوتش را بوسید...اما شهید که شدی...😭بوسه ی حضرت آقا روی لباس خادمیات نشست..💔
برادر آسمانی من..
حال دل من کجا؟
و حال دل تو کجا..😭
من پر ریا و گناهکار کجا؟؟
و اخلاص و پاکی تو کجا..😭
دست منه جامانده را بگیر که غرق در فضای گناه آلود دنیا شده ام...😭
از فاصله های بینمان خبر دارم..
فاصله هایی که خودم با گناه ساختم اما..😭
میدانم نمیتوانم شهید شوم ولی تو میتوانی مرا #شهید کنی..
سلام مرا به اربابمان برسان..
همیشه میگفتی«به رسم رفاقت دعای شهادت»
پس به رسم رفاقتمان..دعای شهادت یادت نرود..
#شهیدمحمدحسینحدادیان
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte