سفره هفت سین پهن کرده بود🌈
از توی سفره کتابی برداشت و آمد طرفم.😌
گفت : بیا از زیر قرآن ردت کنم.😘
پرسیدم : برای چه؟😏
گفت : برای اینکه محافظت باشد ، برزیل خیلی دور است🙃
از زیر قرآن که رد شدم دوباره جلوی در ایستادم و گفتم : فریبا قرآن را بده همراهم باشد.🤙🏽
فریبا با تعجب نگاهم کرد ؛😳
اما با این حال قرآن را داد دستم و من هم گذاشتم توی کوله ام.🎒
با خودم فکر کردم دختره خرافاتی خجالت هم نمیکشد😒
آمده اینجا ، در آمریکا ، توی مرکز علم و دانش ، مثل آمریکایی ها می گردد و می رقصد؛
اما هنوز دست از این خرافات برنداشته.😱😣
انگار یک کتاب هم میتواند آدم را از بلا حفظ کند🙄.
بگذار سر فرصت چند صفحه اش را بخوانم و چند مطلب غیر علمی و خرافاتی اش را پیدا کنم😪
تا وقتی برگردم ، توی صورتش بزنم و بگویم : دختره کم عقل ! اینجا دیگر دست از این عقاید خرافاتی ات بردار...😲✋🏼
🌃#تولد_در_لسآنجلس
✈️خاطرات #محمدعرب خواننده آمریکایی
🤓به کوشش: #بهزاد_دانشگر
📘🔗#یک_فنجان_کتاب