💗#رهایی_از_شب💗
#قسمت_بیست_وپنجم
وقت سفر رسید...
همه ایستاده و منتظر مشخص شدن جایگاهشون بودند.
فاطمه ومن درتکاپوی هماهنگی بودیم.
حاج آقا مهدوی گوشه ای ایستاده بود و هرازگاهی به سوالات فاطمه یا دیگر مسئولین جوابی میداد.
چندبار نگاهش به من گره خورد اما بدون هیچ عمق ومعنایی سریع بہ نقطہ ای دیگر ختم میشد!
بالاخره اتوبوسها با سلام وصلوات به حرکت افتادند حاج آقا هم در اتوبوس ما نشسته بود و جایگاهش ردیف دوم بود.
من و فاطمه ردیف چهارم نشستہ بودیم.
کاش در این اتوبوس کسی حضور نداشت بغیر از من و حاج اقا مهدوی!
اینطور خیلے راحت میتوانستم به او زل بزنم بدون مزاحمے!
فاطمہ اما نمیگذاشت.
هر چند دقیقہ یکبار با من حرف میزد.
ومن بدون اینکه بفهمم چہ میگوید فقط نگاهش میکردم وسر تکون میدادم.
چندبار آقای مهدوی فاطمہ را صدا زد و من تمام وجودم سراسر حسادت وحسرت میشد.
با اینکه میدانستم این صرفا یڪ صحبت هماهنگی است وفاطمہ بخاطر مسولیت بسیج محبور بہ اینکار است ولی نمیتوانستم بپذیرم که او مورد توجه آقای مهدوی باشه ومن نباشم.
این افکار نفاق رفتارم را بیشتر کرد.
تا پایان سفر من روسریم جلوتر می آمد و چادرم را کیپ تر سر میکردم.
تا جاییکہ خود فاطمه به حرف آمد وگفت جوری چادر سرم کردم که انگار از بدو تولد چادری بودم.!!.
او خیلی خوشحال بود و فکر میکرد من متحول شدم .
بیچاره خبر نداشت که همه ی اینکارها فقط برای جلب توجه حاج مهدویه!
وگرنه من این حجاب نه اصلا...
به خرمشهر رسیدیم.
هوا خیلے گرم بود.
اگرچہ فاطمه میگفت نسبت به سالهاب گذشته هوا خنک تره.
خستگی راه و گرما حسابی کلافہ ام کرده بود.ما را در اردوگاه سربازان اقامت دادند.
و اتاق بزرگی رو نشانمان دادند کا پربود از تختهای چند طبقہ و پتوهای کهنہ اما تمیز!
با تعجب از فاطمه پرسیدم:
قراره اینجا بمونیم؟!
او با تکان سر حرفم را تایید کرد و با خوشحالے گفت:
خیلے خوش میگذره...
با تعحب به خیل عظیم زنان ودختران اون جمع بہ تمسخر زمزمہ کردم:
حتماا!!!! خیلے !!!
خانوم محجبه ای آمد و با لهجہ ی شیرین جنوبی بهمون خیر مقدم گفت و برنامہ های سفر رو اعلام کرد.
ظاهرا اینجا خبری از خوشگذرونی نبود وما را با سربازها اشتباه گرفته بودند...
اون خانوم گفت ساعات شام ونهار نیم ساعت بعد از اقامه ی نمازه و ساعت نه شب خاموشیہ!
همینطور ساعت چهار هم بیدارباشه و پس از صرف صبحانه راهی مناطق جنگی میشیم وفردا نوبت دوڪوهه است.اینقدر خسته بودیم که بدون معطلی خوابیدیم.
داشتم خواب میدیدم.
خوب میدانم خواب مهمی بود که با صدای یکنفر که بچخ ها رو باصدای نسبتا بلندی صدا میزد بیدارشدم.
دلم میخواست در رختخواب بمانم وادامہ ی خوابم راببینم ولی تلاش برای خوابیدن بیفایده بود.
و واقعا اینجا هیچ شباهتی به اردوی تفریحی نداشت وهمہ چیز تحمیلے بود!!!
صبحانه رو در کمال خواب آلودگی خوردیم.
هرچقدر به ذهنم فشار آوردم چه خوابی دیدم هیچ چیزی بخاطرم نمے آمد .
فاطمه خیلی خوشحال و سرحال بود.
میگفت اینجا که میاد پراز سرزندگی میشع!
درکش نمیکردم!!
اصلا درکش نمیکردم تا رسیدیم به دوکوهہ!
آفتاب سوزان جنوب به این نقطه که رسید مثل دستان مادر مهربان و دلجو شد...
یک فرمانده ی بسیج آن جلو کنار ساختمانهای فرسوده ای که زمانی راست قامت و پابرجا بودند ایستاده بود و برامون از عملیات ها میگفت و کسانی که در این نقطہ شهید شده بودند.
اومیگفت و همہ گریہ میکردند.!!!!
🍁نویسنده: ف مقیمی🍁
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
💠 #امام_خامنه_ای (حفظه الله):
⏪این نکته را باید در اشعاری که دربارهی امام صادق، امام هادی و امام عسکری علیهمالسّلام خوانده میشود، به خوبی دید.
⏪ ایشان مبارزه میکردند و برای همین مبارزه هم جانشان را از دست دادند.
⏪راهی است که رو به هدفی مشخّص ادامه دارد. گاهی یکی برمیگردد، یکی از این طرف میرود؛ اما هدف یکی است.
#معرفت_امام
#امام_حسن_عسکری
[●@kelidebeheshte●]
"♥️🌿"
|#بسیجی یعنی↯
#بجنگی ڪـارڪنــی
دائم در میدان باشی
وخسته نشی
چون میدونی پاداشت رو
ازخانم فاطمهزهرا میگیری :)
[●@kelidebeheshte●]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍عزیزان من!
▫️بسیجی شُدید. مبارکه.
▫️اما بسیجی بمانید.
[●@kelidebeheshte●]
🙏🏻خدا یا ما را از #نمازشب خوانهای واقعی قرار بده آمین یا رب العالمین
[●@kelidebeheshte●]
💜نمازشب را با ما تجربه کنید💜
لبــخند تـــورا
چــند صباحۍست
نــــدیدمــ...😔
یڪ بار دگـــر...
خـــانہ ات آباد
بگـــو سیـــبــ....🍎
°°°
#به_وقت_دلتنگی 💔
@kelidebeheshte
🌱)وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ
وَ إِلَیک الْمُشْتَکی...
🌱) خدایا🤲🏻
یاری دهنده ی ما تویی
و شکایاتمون رو به درگاه خودت میاریم...
🌱|دعای فرج
@kelidebeheshte
هدایت شده از کلیدبهشت🇵🇸』
#باهم_بخونیم
🌸 #وعده_شبانه
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ
✨الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
✨اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی
✨السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَة
✨الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
✨یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِ
✨مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین.
#دعای_غریق🌷
« یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک َ»
🌱 به نیت شفای بیماران و رهایی از ویروس منحوس کرونا و سلامتی اقا صاحب الزمان و رهبرمان .....
╔═══✨ ════╗
@kelidebeheshte
╚═══✨ ════╝
🥀🥀#وفات_حضرت_معصومه،
کریمه اهل بیت رو به شما ارادتمندان اهل بیت تسلیت عرض می کنیم 😔🥀🥀
@kelidebeheshte
مابایدازحضرتمعصومه؏
بیشتراستفادهکنیم
ایشانامامزادھبلافصلاست
دخترامام،خواهرامام،عمهامام،
خیلیعظمتدارد :)🌱`
- خامنهایِرهبر💙 -
[●@kelidebeheshte●]
•★•
#پروفایل
#وفات_حضرت_معصومه(س)
🖤دیگر امید بین نفسهاش مرده اسٺ
🖤سوے نگاش گریہ ے بسیار برده اسٺ
🖤باد صبا خبر بہ خراسان ببر بگو
🖤معصومہ در فراق رضا جان سپرده اسٺ
#ڪریمہ_اهلبیٺ🍂🕯
[●@kelidebeheshte●]
hosseinsibsorkhi-@yaa_hossein.mp3
9.22M
وفات حضرت #فاطمه_معصومه سلام الله علیها
🎵ارزومه بشم فدای حضرت معصومه...
🎤حسین #سیب_سرخی
#واحد
[●@kelidebeheshte●]
فاطمه ای دیگر.mp3
14.93M
#تلنگری 💌
ویژه وفات حضرت معصومه(ع)
💽هیچ هجرتی در طول تاریخ، بیدلیلِ آخرالزمانی، و بدون توجه به مسیر نهایی تاریخ، اتفاق نیفتاده است ...
✨هجرت حضرت #فاطمه_معصومه سلامالله علیها به ایران، و به شهر قم، چه نقشی در آخرالزمان و تکمیل رسالت پیامبر اکرم "ص " دارد؟
#فاطمه_ای_دیگر
🎤 #استاد_شجاعی
🎧 گوش کنید و نشر دهید 📡
[●@kelidebeheshte●]