فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_امام_زمانی
#امام_زمان
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
مثل دیدنِ ستاره، تو شبایِ ناپدید
#سه_شنبه_های_جمکرانی
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
17.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 کراش یا چشم شهوت آلود؟!
مسأله این است | #ببینید ☝️🏻
🎙استاد حسن عباسی
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍️سخنرانی حاج آقا دانشمند
🎬موضوع: مادر اگر بره
✅ استاد دانشمند
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
هر که با طهارت به بستر رود، آن شب بستر او به منزله مسجد اوست و اگر یادش آمد که وضو ندارد به همان رو انداز خود -هر چه می خواهد باشد- تیمم کند که اگر چنین کرد پیوسته در نماز و ذکر خداوند خواهد بود.✨
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فضیلت نماز شب
🌺 آثار نماز شب 🌺
امام صادق علیه السلام فرمودند:
دروغ گفته کسی که گمان کند نماز شب میخواند و گرسنگی می کشد زیرا نماز شب روزی صبح را ضمانت می کند.
🌺 نماز شب و نور خدا🌺
امام صادق علیه السلام فرمودند:
از امام سجاد علیهالسلام سوال شد چگونه است که شب زنده داران از خوش سیما ترین مردمان اند؟
امام علیه السلام فرمودند زیرا آنها با خدای خود خلوت می کنند و خدا آنها را با نورش میپوشاند.
#نماز_شب
#التماس_دعای_فرج
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
4_5789446847915363192.mp3
15.72M
کلید بهشت🔑🌹🕊
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@kelidebeheshte
༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
🕊
#تلنگرانہ✨
رفیققلبتو!
صندوقچهمادربزرگتنیست . .
کههرچیزیتوشجابشه:)
قلبتو♥️
حریمخداست🙂
میدونیحریمیعنیچیدیگه!
غیرخودشکسیوراهنده🦋
💗#خریدار_عشق💗
#قسمت_پانزدهم
بعد از تمام شدن کلاس ،وسیله هامو جمع کردم
سهیلا: بهار ،حالا که دیگه تموم شده ،با هم بریم خونه...
- ماشین آوردم میخوام بازار
مریم: اخ جوون بازار ،ما هم میایم دیگه
- نه جایی کارم دارم بعد میرم بازار
سهیلا: مشکوک میزنیااا ،بازار واسه چی
- ععع نگفتم بهتون، فردا عقده داداش جواده
مریم: عععع چه خوب،اون خانم خوشبخت کیه
- همکارشه
سهیلا: اوه اوه کل خانواده نظامی شدن...
- فعلن من برم ،دیرم شده
مریم : باشه برو
تن تن از کلاس زدم بیرون که به احمدی برسم
ماشینشو ندیدم ....
اه لعنتی
سوار ماشین شدم اعصابم خورد بود ،ای کاش یه کم زودتر میاومدم بیرون
ماشین و روشن کردم یه دفعه از آینه نگاه کردم ،احمدی سوار موتور شده...
- وااا ماشینش کو پس منم پشت سرش حرکت کردم نزدیکای ظهر بود اول رفت سمت یه مسجد وارد مسجد شد ،صدای اذان و میشنیدم ،فهمیدم که رفته نماز بخونه
منم رفتم یه گوشه ماشین و پارک کردمو رفتم داخل مسجد بعد از خوندن نماز سریع اومدم بیرون ،تا دوباره ناپدید نشه
با دیدن موتورش یه نفس آروم کشیدم
سوار ماشین شدم و منتظر موندم
بعد ده دقیقه اومد بیرون حرکت کرد
از خیابونا گذشتیم وارد یه کوچه شد و ایستاد
موتورشو وپارک کرد و پیاده شد
وارد یه موسسه تدریس خصوصی شد
نیم ساعتی منتظر شدم نیومد
از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل موسسه
مثل دزدا سرمو داخل بردم ...
اثری از احمدی نبود
وارد شدم یه دفعه یه خانم پرسید
ببخشید کاری داشتین
- میخواستم ببینم اینجا چه کارایی انجام میدین؟ خوب تدریس دیگه!
- چه درسایی؟
فیزیک،ریاضی، ....
- خوب منم میتونم بیام تدریس کنم؟
چی؟
- همه چی، من ریاضی ، فیزیک، ادبیات ،هنر همه چی،؟ دانشجو هستین؟
- بله
اتفاقن یه مدرس واسه ریاضی پایه متوسطه نیاز داریم ،این فرمو پر کنین برین داخل اون اتاق ،با مدیر آموزشگاه صحبت کنین
- چشم...