خاطره ای از شهید محمدرضا عسگری
نمیخواهم عکسش رو ببینم
چند روز پیش بچه دار شده بود.دم سنگر که دیدمش،لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون.
گفتم:"هان،آقا مهدی خبری رسیده؟"چشم هایش برق زد.
گفت:" خبر که... راستش عکسش رو فرستادن".
خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم.با عجله گفتم:"خب بده، ببینم".
گفت:" خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم.
قیافه ام را که دید، گفت:" راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات،اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش".
نگاهش کردم.چه می توانستم بگویم؟
گفتم:" خیلی خب،پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم
@kelipshohadane
#خاطره
#خاطره_شهدا
پیروان حاج قاسم
"👀🖤" وقتۍڪارفرهنگۍراشرو؏ میڪنید،بااولینچـیزۍڪہباید بجـنگیمخُودمانهستیم...🖐🏽-! -شہیدصد
بخشی از وصیت نامه شهید صدر زاده
#شهدا #شهدانه
🌱
هدیه به امام صادق ؏♥️
به نیابت از شهیدمصطفےصدرزاده✨
نام پدر:محمد
نام جهادی:سیدابراهیم
متولد۱۹شهریور۱۳۶۵ در خوزستان ، شوشتر
تاریخ شهادت:۱۳۹۴/۰۸/۰۱ در سوریه
مزارشهید: استان تهران ، شهریار ، بهشت رضوان
تعداد فرزندان:دو فرزند، یک دختر و یک پسر
تاریخ ازدواج:۱۳۸۶
اولین دیدار باهمسرشان:یکی از دوستان شهید همسرشان را به ایشان معرفی کردند اما در یک پایگاه و مسجد فعالیت میکردند...
چهارسال در حوزه امام صادق(ع)درس خواندند🌸
دانشگاه محل تحصیل:دانشگاه ازاد تهران
رشته:ادیان و عرفان
شغل:آزاد
همسر شهید:در روز خواستگاری بجای اینکه بگوید همدم و همسر میخواهم به من گفت من همسنگر میخواهم🌿
ارادت خاصی به حضرت عباس (ع)داشت✨
دغدغه اش کارفرهنگی بود گویی تمام زندگی اش فعالیت های فرهنگی بود ✌️🏻
همسر شهید:بارزترین خصوصیت اخلاقی مصطفی عاطفی بودنش بود♥️
اولین اعزام:سال۹۲
تقریبا دوسال نیم در سوریه بودند که ۸بار مجروح شدند...
آخرین اعزام:چهارشنبه۲۰مرداد 🕊
شهید دوبار با رزمندگان عراقی به جبهه نبرد رفت و در ماموریت دوم با رزمندگان فاطمیون آشنا شدند و
از آن پس به عنوان یک نیروی افغانی به سوریه رفتند ✌️🏻🌱
آقا مصطفی یکی از رزمنده های مورد علاقه سردار سلیمانی بود؛به گونه ای که سردار میگوید من واقعا عاشقش بودم💕
شهید در شب حنابندان یا همان شب قبل از عملیات (شب تاسوعا)پیش بینی شهادتشان را کرده بودند
که بخاطر این قضیه اخطار به اخراج از سوریه را به ایشان داده بودند
زیرا این موضوع را تضعیف روحیه رزمندگان میدانستند🖇
اما شهید میدانست که قرار است روز تاسوعا شهید شود :)💔
@kelipshohadane
#خاطره_شهدا
سوره مبارکه ابراهيم آیه 3
الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُوْلَئِكَ فِي ضَلاَلٍ بَعِيدٍ
كفّار) كسانى هستند كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى دهند و(مردم را) از راه خدا باز مى دارند ومى خواهند آنرا منحرف كنند، آنها در گمراهى عميقى هستند.
@kelipshohadane
#آیه
آیا میدانستید دلستر و برعکس کنید چی میشه؟؟
خب معلومه میریزه
جدی داشتی
برعکس میخوندیش؟؟
خسته نباشی واقعا 😂😊😂
@kelipshohadane
#طنز
#جک
در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود.
محمود کاوه را بردم همان جا، گفتم:" دیشب تیربار چی دشمن مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود،هیچ کس نتونست از این جا رد بشه".
گفت:" بریم جلوتر ببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم".
رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی.
محمود دور و بر سنگر را خوب نگاه کرد.آهسته گفتم:" اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط".
جور خاصی پرسید:" دیگه چه کاری باید بکنیم!".
گفتم:"چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه".
گفت:" یک کار دیگه هم باید انجام داد".
گفتم:" چه کاری؟"
با حال عجیبی جواب داد:"توسل؛ اگه توسل نکنیم، به هیچ جا نمی رسیم".
@kelipshohadane
#شهدانه
#شهیدانه
#شهید_محمود_کاوه