🌸 عرض تبریک و تهنیت به مناسبت
ولادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
@keramatshohada
14-h-zahra-3.mp3
12.99M
فرموده خدا به پیغمبر
انا اعطیناک الکوثر
دستامون به دامنت مادر...
💚🌿
🎤حاج محمود کریمی
#ولادت_حضرت_زهرا_س
#پیشنهاد_دانلود_ویژه
@keramatshohada
مداحی آنلاین - اون زمان که نه زمین بود نه زمان - مهدی رسولی.mp3
8.05M
🌸 #میلاد_حضرت_فاطمه_زهرا(س)
سلام مادر سادات
سلام دلیل خلقت
🎤 #مهدی_رسولی
#پیشاپیش_ولادت_حضرت_مادرمبارک
#روز_مادر
@keramatshohada
✅ امام صادق علیهالسلام:
📍 إذا لَم تَكُن حَليما فتَحَلَّمْ؛
📌 اگر بردبار نيستى، خود را به بردبارى وادار.
📚 الكافی، ج۲، ص۱۱۲، ح۶
@keramatshohada
#وصیـت_نامه | #پیام_شهیدان
✍🏼 شهیـدجواد محمدی:
📍 اگر خداوند شـهادت را نصیب من کرد،بنده از شهدایی هستم که یقه ی بیحجاب هاو مروّجان بی حجابی را در آن دنیا میگیرم.
@keramatshohada
#دلنوشته | #حرف_دل ❤️
🔅دلم را نذر کرده ام در جاده ای که شما رفته اید، بماند و قصه گوی غربت فرزندان خمینی شود.
دلم را نذر کرده ام راوی فتح خونین شما باشد و تا ابد، جز شما نگوید.
نذر کردهام برای رهایی از بند حسادتها و حماقتها.
📌نذر کرده ام دلم را، که روزی در مسابقه نام و نشان، سکوی پرتاب خود را و در سبقت گاه زندگی، خویش را فراموش نکند. من با شما خودم را شناختم؛ و خدا را و جاده ای را که به سمت نگاه حسین علیه السلام میرود.
همه کوچه ها، نام شهید دارند
روزگاری این کوچه ها را نامی دیگر بود و این محله ها را رنگی دیگر.
تابلوی کوچه ها هیچ کدام سرخ نبود؛ هیچ کس گلی به نام لاله نمیخرید.
@keramatshohada
🔻 بزرگی تان
از آنجا شروع شد
که تمام آرزوهایتان را
پشتِ جبهه جا گذاشتید ...
@keramatshohada
عِندَما أَتَذكَّر أَن كُلَ شَئْ بِيَدَالله
يَطمئِن قَلبى
وقتى يادم ميفته كه همه چيز دست خداست،
قلبم آروم ميگيره... خیلی آروم...🍃🍂
@keramatshohada
سلام خدمت بزرگواران ضمن عرض معذرت خواهی بابت این مدتی که کانال کرامت شهدا فعالیتی نداشت،ان شاالله باکمک و مدد اهل بیت(ع) و شهدای عزیز فعالیت کانال را آغاز میکنیم.
ممنون از هم راهی و صبوری شما در این مدت😊
@keramatshohada
🔰 #خاطرات_شهدا| #سنگر_خاطره
🔻 کربلا این جاست...•
🔅 شهید علی اصغر خنکدار موقه وداع، شهید بلباسی را سخت در آغوش کشید و رها نمیکرد. با این که همه بچهی ها مشغول خداحافظی بودند اما وداع آندو از همه تماشایی تر بود.
عملیات که میخواست آغاز شود. اصغر چهرهای متفکرانه به خود گرفته بود. وقتی قایق ما به سمت فاو حرکت کرد با این که آب خروشان اروند آن را به تلاطم واداشته بود اما اصغر ناگهان از جا برخواست و شروع کرد به صحبت. در آن تاریکی او حرف هایی زد که مو بر تنمان سیخ شد.
میگفت:
[ بچه ها من کربلا را میبینم...
آقا اباعبدالله را میبینم...]
از حرف هایش بهت زده بودیم. جملاتش را که ادا کرد، تیری آمد و درست نشست روی پیشانیش. آرام زانو زد و افتاد توی بغلم. خشکم زده بود. دست انداختم تو موهایش. سرش را بالا گرفتم و به صورتش خیره شدم. چهره اش مثل قرص ماه می درخشید. خون موهایش را خضاب کرده بود.
🎙راوی سید حبیب الله حسینی
@keramatshohada
#حسینجانم❤️
حتیخیالبیتوشدنمیکشدمرا
کارمبهروزهایجـــدایینمیکشد
#امام_حسین علیه السلام
#صلیاللهعلیکیااباعبداللهعلیهالسلام
@keramatshohada