#خاطره_شهید
مصطفی میگفت: " این زندگی یه زندگیه و اون چیزی که ما بهش فکر میکنیم و عشقش رو داریم یه چیز دیگه است.
ما زن و بچه رو دوست داریم ، رفقا رو دوست داریم ، ولی عشق به خدا وا امام زمان( عج ) یه چیز فراتر از زندگی مادیه!
واقعا هم همینطور بود...
از وقتی که یادم هست دغدغه شهادت داشت و فکرش همیشه شهدا بود.
من شهدا را خیلی نمیشناختم، اما مصطفی تا جایی که میتوانست به دیگران معرفیشان میکرد. چون دغدغه شهدا را داشت و زندگینامه ی شان را میخواند و دنبال آنها میرفت.
برای همین چیز ها بود که میگفت: "اگه کسی یه روز به فکر شهادت نبود باید خودش رو تنبیه کنه!"
راوی دوست شهید
#شهیدمصطفیصدرزاده
#شهید_سجاد_عفتی
@keramatshohadaii
#خاطره_شهید
هر بار که درگیری شدید میشد ، مدام برایش دعا میخواندم
میگفتم : خدایا مصطفی رو از ما نگیر ...
ظهر در سنگر بودیم ، که دشمن شروع به حمله ی خمپاره ای کرد.
برای لحظه ای از سید جدا شدم.
یک خمپاره در دومتری اش خورد. همه دست هایمان به روی سرمان رفت که ای وای سید ابراهیم شهید شد .💔
داد کشیدم: ابراهیم! ابراهیم!
یک دفعه دیدم از وسط خاک ها دستش را به نشانه اعتراض که چرا انقدر سر و صدا میکنی ، بالا آورد و بعد گفت: "شهید نشدم سالمم ، آروم باش .
اگرم قرار به شهادت باشه ، امروز نوبتم نیست! "
سید ابراهیم با سر و روی خاکی از داخل سنگر بیرون آمد.
به شوخی گفتم: سیدابراهیم دیدی شهید نشدی ، این دیگه فرصت آخرت بود !
لبخندی زد و گفت: من اگر هم شهید بشم تاسوعا شهید میشم
#شهیدمصطفیصدرزاده
(راوی همرزم شهید)