5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچ چیزی نمی ماند جز الله حتی سلامتی هم ما را ترک میکند
🇮🇷 اتحادیه صنف حق العمل کاران میوه و تره بار تهران
#نرخ_قیمت
♦️کشف قیمت میوه و تره بارمیدان بزرگ تهران
مورخ 1402/03/22 تا 1402/03/28
هدایت شده از محسن اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ارتفاعات کوسالان در مریوان زیر آتش توپخانهای سپاه پاسداران
در عملیات نظامی نیروی زمینی سپاه (قرارگاه حمزه) که همچنان هم ادامه دارد، تقریبا تمامی مقرهای گروهکهای تروریستی از بین رفته و تعداد زیادی هم کشته شدند.
نیروهای سپاه همچنان بهدنبال بازمانده اعضای این گروهها که در منطقه مخفی شدند، هستند.
همزمان که قرارگاه حمزه مشغول پاکسازی منطقه کوسالان کردستان از تروریستهاست، قرارگاه قدس هم در جنوب شرق (سیستان و بلوچستان) یک تیم تروریستی که قصد عملیات در خاک ایران را داشت، منهدم کرد.
#رسانه تحلیلی عدالت طلبان شهرستان قرچک
رئیس جمهورچندروزی است به آمریکای جنوبی سفر کرده
هرجا که میرودنام،یادوتصویرحاج قاسم سلیمانی قبل از ایشان زینت بخش مراسمات کشورهای میزبان هست
ظریف هست ولی اثری از او نیست
حاج قاسم رفت ولی اسمش جاودانه است
پیشاپیش از این مقایسه سخیف عذرمیخواهم ولی خواستم بگویم عزت دست خداست نه کدخدا
#رسانه تحلیلی عدالت طلبان شهرستان قرچک
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اتفاقی عجیب و زیبا در بیجار گیلان👆
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
الله اکبر
سبحان الله
📌 ققنوس دفاع مقدس ذره ذره سوخت تا عملیات لو نرود
🔹️ شهیدعلی عرب که به ققنوس دفاع مقدس شهره شد،ذره ذره در آتش سوخت تا عملیات لو نرود.
🔻 شرح لحظه شهادت "علی عرب "
◇ کولهپشتیاش را محکم بسته بود. کوله سنگین بود.
پر بود ازخرج وموشک آر.پی.جی.
داشتیم پشت سرهم به ستون از داخل معبرردمیشدیم.
سنگرهای دشمن در200 متریمان قرارداشتند.
◇ آرامآرام و بی هیچ صدایی جلو میرفتیم.اطرافمان میدان مین بود. کوچکترین صدایی فاجعه به بار میآورد
ناگهان کولهپشتی علی گلوله خوردو خرجهای آر پی چی آتش گرفتند.و علی شعلهورشدکولهپشتی علی محکم بسته شده بودو خرجها هم خیلی سریع آتش گرفته بودند.
◇ امکان اینکه کولهپشتی علی را باز کنیم نبود.
◇ همه بهتزده داشتندعلی را نگاه میکردند.شعلههای آتش لحظه به لحظه بیشترعلی رادرکام خودشان میکشیدندوهمه هرلحظه منتظربود ندکه علی فریادبزندودشمن شروع به تیراندازی کند.
◇ علی همانطورکه داشت میسوخت،نارنجکهایش را ازخودش جدا کردو یک کاردیگر هم کرد.و با چفیه دستش را گرفت جلوی دهانش و مظلومانه روی زمین افتاد.فقط می شدنگاه کرد.
◇ شعلهها ذره ذره علی را میسوزاند و علی جلوی چشمهای ما داشت جان میداد.علی داشت جان میدادولی جلوی دهانش را محکم گرفته بود. آتش کم کم سرد شد.علی که هنوز تهرمقی برایش مانده بودبا اشاره از یکی از بچهها تقاضای آب کرد.رزمنده چفیهاش را خیس کرد و گذاشت روی لبهای علی
◇ دوباره چفیه خیس را که گذاشتند روی لبهایش، نگاهش برای همیشه خیره ماندوشهیدشد.
⚘
https://eitaa.com/joinchat/1941766432C2c105b85e6
هدایت شده از عدالت طلبان میدان مرکزی میوه و تره بار تهران