eitaa logo
🇮🇷کشتی نوحِ آخرالزمان🇮🇷‌
20.7هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
27 فایل
بسم رب الحسین حمایت مالی - نذر فرهنگی: 6219861836331081 آیدی مدیر کانال @zohor313iran آدرس لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/2461138948Cdf2697a104 پیام ناشناس https://eitaa.com/joinchat/2361721550C30996c726d
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙بسم الله النّور علی نور🌙🕊 اهمیت موضوع بررسی در سیره و طرت اویس قرنی از این حیث است که تشابهی بین اویس و ما که در دوران حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته ایم و از ملاقات ظاهری حجّت خدا محروم هستیم، وجود دارد! جناب اویس قرنی هرگز موفق به ملاقات ظاهری پیامبرصلی الله علیه و آله نشد ولی در قرب معنوی با رسول خاتم صلی الله علیه و آله و اتحاد نوری با حقایق توحیدی قرآن و بهشت منّا اهل بیت علیهم السلام، اوج گرفت. کعبه که قرار بود حریم امن موحدان عالم باشد اما جهل، غفلت و حُبُّ الّدنیا، کار را به دوران جاهلیت رساند، جاهلیتی که خانه خدا را پر از بت های سنگی و چوبی کرده بود و بجای خدای واحد و احد! خدایان متعدد سنگی و چوبی را می پرستیدند و آداب و رسوم خلاف شئونات انسانی و اخلاقی جزء افتخارات و فضیلت مردم محسوب میشد! منطق آنها! خشونت، غارت، قتل، ستم و ظلم بود! در اوج غلبه ی ظلمات جاهلیت که بر آفاق و انفس با بعثت حضرت محمدصلی الله علیه و آله، خورشید نبوت محمّدیه، طلوع کرد و این طلوع همان تجلّی اعظم آفاقی و انفسی حضرت ازلی و ابدیِ هو بود! نور شمس مطلقه نبوّت محمدیه، بسرعت، مرزهای جغرافیایی را درهم نوردید! با تجلّی اعظم و روح بخش خود، چنان تحوّل عقلی و فکری، قلبی و ایمانی ایجاد کرد که در اوج غلبه جاهلیّت و فرهنگ توحش اهل حجاز، تربیت یافتگانی همچون میثم تمارها! مالک اشترها! جناب ابوذرها! سلمان ها! مقدادها! عمارها! و....و معجزه نبوّت محمّدیه و قرآن احدی در نگین درخشان و سِرِّ مکنون اویس قرنی را به رُخ تاریخ و بشریت کشید! شمس نبوّت محمدّیه در اوج ظلمات جاهلیت از آفاقی تا انفس، تجلّی کرد تا بشریت گرفتار در زندان ادراکات مطلق مادّیات و اسارات سلطنت وهم و خیالِ حیوانیت! از لجام گسیختگی شهوت و غضب! رها به سوی معنویت و معرفت، نورانیّت و حرّیت سیر داده و قلوب فرزندان آدم را از مرگ جاهلیت، نجات دهد! اسلام نابی که زیر لوای نبوّت محمّدیه و قبة الرسول، باب جهاد اصغر و اکبر را در پرتو معنویت و معرفت و نورانیّت، به روی آزادگان و تشنگان انسانیت باز کرد و واژه ی قدسی شهادت را در راه ادای تکلیف الهی از سوی حق تعالی برای فرزندان آدم به ارمغان آورد! اویس قرنی ندیده با حضرت رسول الله صلی الله للیه و آله، چه ارتباط و اتّحاد و اتّصالی برقرار کرد و توانست تجلّی و طلوع شمس نبوت محمّدیه را در مملکت نفس خویش، رویت کند و به تماشا بنشیند و شاهد صورت شجره طوبی در تمام مراتب وجودی خویش باشد! بله! او توانست در چهارچوب شریعت محمّدیه، به مقام قلب سلیم برسد و در جهاد اکبر، بر ظلمات سلطنت کفر و طاغوت و شیطان درونش، غلبه کند و نفس سرکش و شیطان درونش را مسلمان کند و تمام موانع تجلّی و طلوع شمس نبوّت محمّدیه را کنار بزند و بی نیاز از چشم سَر، حقیقت را در درون، شاهد باشد و به تماشا بنشید! جهاد با مال و جان در راه خدا بهترین تجارت انسانی است، چرا؟! يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ، تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ.../ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ! ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺠﺎﺭﺗﻲ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﻰﺩﻫﺪ ؟ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻳﺪ ، ﻭ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺟﻬﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ[۱] اهل صدق و راستی کسانی هستند که بهترین تجارت انسانی را برگیزده اند إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ `ﺷﻚ ﻧﻨﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺟﻬﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ،ﺍﻳﻨﺎﻥﺍﻫﻞ ﺻﺪﻕ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﺍﻧﺪ[۲] اهل صدق و راستی در ایمان به خدا و رسولش(که بهترین تجارت برگزیدند) آنها چون به مقام قلب سلیم رسیدن، موانع طلوع شمس نبوت محمّدیه در مملکت نفس شان کنار رفت و تمام افق بی نهایتِ وجودشان را روشن کرد و همچون اویس قرنی بی آنکه با چشم سَر او را دیده باشند در نهانخانه دلهایشان، به تماشا نشستن! وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ...:ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﺁﻧﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺻﺪّﻳﻘﺎﻥ ﻭ شهدا ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺷﺎﻥ ﻭ ﻧﻮﺭ ﺷﺎﻥ[۳] 🔘پی نوشت: [۱] - صف - آیات ۱۰ و۱۱ [۲] - حجرات-۱۵ [۳] - حدید - آیه ۱۹ 📌بخش ۸ - لینک بخش۷ - اویس قرنی ----------------❀○❀------------------ 🆔️ آیدی مدیر کانال @zohor313iran 🆔️ آیدی کانال کشتی نوح @keshtie_nouh
🌙بسم الله النّور علی نور🌙🕊 اهمیت موضوع بررسی در سیره و طریقت اویس قرنی از این حیث است که تشابهی بین اویس و ما که در دوران حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته ایم و از ملاقات ظاهری حجّت خدا محروم هستیم، وجود دارد! جناب اویس قرنی هرگز موفق به ملاقات ظاهری پیامبرصلی الله علیه و آله نشد ولی در قرب معنوی با رسول خاتم صلی الله علیه و آله و اتحاد نوری با حقایق توحیدی قرآن و بهشت منّا اهل بیت علیهم السلام، اوج گرفت. به گفتۀ شیخ عطار که چه زیبا اویس را معرفی فرمود آنگونه که شایسته شان او بود: آن قبلۀ تابعین، آن قدوۀ اربعین، آن آفتاب پنهان، آن هم نفس رحمن، آن سهیل یمنی، یعنی اویس قرنی، از پارسایان و وارستگان روزگار بوده است. اصلش از یمن است و در زمان پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله در قرن واقع در کشور یمن می زیسته است. عاشق بی قرار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود، ولی به درک صحبت آن حضرت موفق نگردید! لباسش، گلیمی از پشم شتر بود. روزها شتر چرانی می کرد و مزد آن را به نفقات خود و مادرش می رسانید. به شهر و آبادی نمی آمد و با کسی هم صحبت نمی شد. مقام تقرّبش به جایی رسیده بود که پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله فرموده است: در امّت من مردی است که به عدد موی گوسفندان قبایل ربیعه و مضر او را در قیامت شفاعت خواهد بود. پرسیدند: او کیست که چنین شأن و مقامی دارد؟ حضرت فرمودند: اویس قرنی عرض کردند: او شما را دیده است؟ پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود: به چشم سر و دیده ظاهر ندید، زیرا در یمن است، ولی با دیده باطن و چشم دل همیشه پیش من است و من نزد او هستم. آری: در یمن است ولی پیش من است!
این بدان معنی است که اویس قرنی بر سبیل فطرت بودُ در صراط محمّدی، لذا با نور قرآن، سیرکرد و رسول ختمی مرتبت صلی الله علیه آله را در بدن مقید خلاصه نکرد! با نور قرآن و نبوّت محمّدیه، از حضرت محمّدِ محدود به صورت و مادّه و مدّت عبور کرد و راه کشف حقیقت نور محمّدیه را در پیش گرفت! نوری که تمام آفاق و نفس را مستغرق در خود کرده بود! نوری که هویّت غیبیّه ی اوّل و آخر و ظاهر و باطن اشیاء و جمیع خلائِق است!
اویس قرنی با تعبّد آگاهانه! با تبعیّت عارفانه! با عبودیّت عاشقانه! قدم در صراط مستقیم قرآنی گذاشت و با سیر انفسی تحت سیطره عقل رحمانی متصل به وحی و حقیقت محمّدیه تحت ولایت خفیّه ی علویه که در سِرُّ و بطون حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله، پنهان بود به تدریج نفس واسعه اویس قرنی، در شدت وجودی به چنان سعه صدری رسید که هم قابل شد و هم فاعل اسم الولی! و الشافی! العلیم! الحکیم! العزیز! الطّاهر! النّور! السّلام! القدّوس!... آری! وقتی اویس قرنی طبق روایت شفاعت کننده خیل عظیمی از امّت پیامبرآخرالزمان در یوم القیامه است! قاعدتاً انسان در این جایگاه به این مقام از شفاعت نمی رسد مگر اینکه به مقام خلیفه الله مقیّد به حقیقت محمّدیه(خلیفه الله مطلق)، بهره اتم برده باشه و در اتّحاد و اتّصال با اسم الولی، صاحب مقام امر(کن فیکون) و ولایت تصرّفی، شده باشه!... اگر میخواهی جایگاه اویس قرنی در عالم‌معنا نزد اهل بیت علیهم السلام بدانی به این روایت خود دقت کن! سالها بدین منوال گذشت تا اینکه هنگام وفات پیامبرصلی الله علیه و آله در رسید. حضرت، هر یک از ملبوسات و پوشیدنی هایش را به یکی از اصحاب بخشید، ولی همه اصحاب منتظر بودند تا ببینند مرقَّعِ دوخته را به کدام یک از صحابی مرحمت خواهد فرمود؛ زیرا می دانستند که رسول خداصلی الله علیه و آله مرقع را به بهترین و عزیزترین امّت اش خواهد بخشید. حضرت محمّد صلی الله علیه و آله پس از چند لحظه تأمّل و سکوت در مقابل دیدگان منتظر اصحابش فرمود: مرقع را به اویس قرنی بدهید. همه را حالت بهت و اعجاب دست داد و آنجا بود که به مقام بالا و والای 📌بخش ۹ - لینک بخش۸ - اویس قرنی ----------------❀○❀------------------ 🆔️ آیدی مدیر کانال @zohor313iran 🆔️ آیدی کانال کشتی نوح @keshtie_nouh
🌙بسم الله النّور علی نور🌙🕊 اهمیت موضوع بررسی در سیره و طریقت اویس قرنی از این حیث است که تشابهی بین اویس و ما که در دوران حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته ایم و از ملاقات ظاهری حجّت خدا محروم هستیم، وجود دارد! جناب اویس قرنی هرگز موفق به ملاقات ظاهری پیامبرصلی الله علیه و آله نشد ولی در قرب معنوی با رسول خاتم صلی الله علیه و آله و اتحاد نوری با حقایق توحیدی قرآن و بهشت منّا اهل بیت علیهم السلام، اوج گرفت. سال‌ها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن قرن‌ها باید که تا از پشت آدم نطفه‌ای بایزید اندر خراسان یا اویس اندر یمن[۱] اگر اویس قرنی شد! اگر آوازه او میان اهل آسمان طنین اندازتر شد! اگر اویس در ملکوت اعلی، آشناتر از میان اهل زمین شد! اگر پیامبر ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله، ستون خیمه حقیقت محمّدیه، محور عالم خلقت، خلیفه الله مطلق، مشتاق زیارت اویس است! اگر رسول الله صلی الله علیه و آله، بوهای بهشت احدی و صمدی فاطمی و محمدی از ناحیه یمن، به مشام جانش میرسد! چون سبک زندگی اویس قرنی جوهرجانش را تا اتّصال و اتّحاد با حقیقت محمّدیه سیر داده بود! سبک زندگی که بر اساس تعبُّدِ عارفانه و عاشقانه بود! چون رفتار و گفتار و اعمال او بر اساس قال رسول الله و قال القرآن بود! چون عمل به احکام ظاهریه(شریعت) و باطنیه(اخلاق) برای او نه تنها سخت و صعب نبود بلکه از سَرِ ذوق و شوق و عشق بود و این ذوق و شوق و عشق را باید در تفکر و سکوت غالبش، جستجو کرد! برایش نسبت به الله و خلیفه الله و قرآن، معرفت به نورانیت، حاصل شد! یعنی شناخت باطنیه نسبت به لایه های باطن دین و قرآن و پیامبرختمی مرتبت صلی الله علیه و آله، دیگر در مملکت نفس اویس، آنی که در میان معرکه دلش بود! ذوق و شوق و عشق به کمال المطلوب است و بس! وقتی شجره طوبی محبّت در جان اویس ریشه دواند و شاخ و برگ های آن در حریم دلش، سایه انداخت ثمره های این شجره طیبه، میشود تعبّد! میشود مودّت! میشود عبودیّت به همین دلیل احوالاتش نیز متفاوت از مسلمان نماها بود! در حالات عرفانی اویس گویند: بعضی از شب‏‌ها می‏‌گفت: امشب شب رکوع است و به یک رکوع شب را به صبح می‌رساند. یک شب می‌گفت: امشب شب سجود است و به یک سجده شب را سپری می‏‌کرد. به او گفتند: اویس، چرا این قدر به خودت زحمت می‌دهی؟! گفت: کاش از ازل تا ابد یک شب بود و من آن را به یک سجده سپری می‌کردم[۲] همه کسانی که در این روایات اویس را دیده‌اند، او را در فقر و سرگشتگی و گمنامی در عین شهرت وصف کرده اند[۳] از پیامبرصلی الله علیه و آله نقل شده که در ستایش اویس فرمود: بوهای بهشت از جانب قرن می‏‌وزد، ای اویس قَرَن؛ چقدر به تو علاقه دارم، هر که او را ملاقات کرد، از جانب من به او سلام برسانداو مرا نمی‌بیند ولی به من ایمان می‌آورد و در رکاب جانشینم امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب در صفین به شهادت خواهد رسید[۴] عطار نیشابوری نیز در تذکره الاولیاء آورده، حضرت رسول صلی الله علیه و آله به اصحاب خود سفارش کرد سلام حضرت را به او برسانند، لباسش را به او داده و از او بخواهند تا در حق امت پیامبر دعا کند. از مادر اویس پرسیدند: چگونه او به این مقام رسید که پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلم با اینکه او را ندیده، چنان ستایشى از وى نموده، که هیچ یک از اصحاب را آنچنان مدحى نکرده؟ گفت: از هنگام بلوغ گوشه‏نشین شد و همواره در تفکّر و عبرت گرفتن بود[۵] تفکر و عبرت گرفتن از مشخصه‌های بارز اویس بود. حقیقت این است آنچه که اویس را این گونه محبوب رسول الله نموده، حق‌جویی اویس است. اویس قرنی با اینکه پیامبر را ندیده است، اما توانسته نور هدایت پیامبر را درک کند و دچار فتنه‌های زمان خویش نشود؛ او در زمان فتنه جمل و صفین نیز راه حق را گم نکرد.در صفین که بسیاری از اشخاصی که صحابی پیامبر بودند و حتی برخی که در زمان ایشان صاحب موقعیت بودند نتوانستند حق را در یابند و حتی برخی از کسانی که حافظ قرآن بودند از جنگ کناره گرفتندچرا که شیطان فتنه ایجاد کرده بود و قلب ایشان در طوفان شبهات گرفتار گردیده بود.اما اویس قرنی با صلابت با امیرالمومنین بیعت می‌کند. او بیعت می‌کند بر اینکه آخرین قطره خون خویش را در راه امیر المومنین علی علیه السلام فدا نماید. اویس سنگ محک خوبیست! ببین رابطه تو با امام زمانت چگونه است! 🔘 پی نوشت: [۱] - دیوان سنایی غزنوی، ص۴۸۴ [۲] - قمی، ص۲۳۹ [۳] - ابن مبارک، ص۲۹۳؛ ابن سعد، ج۶، ص۱۶۱- ۱۶۵؛ احمد بن حنبل، ص۴۷۵-۴۷۷، ۴۸۰-۴۸۱ [۴] - القمی، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۷. [۵] - إرشاد القلوب - ترجمه سلگى، ج‏۱، ص: ۲۵۶ 📌بخش ۱۰ - لینک بخش۹ - اویس قرنی ----------------❀○❀------------------ 🆔️ آیدی مدیر کانال @zohor313iran 🆔️ آیدی کانال کشتی نوح @keshtie_nouh
🕊🌙بسم الله النّور علی نور🌙🕊 اهمیت موضوع بررسی در سیره و طریقت اویس قرنی از این حیث است که تشابهی بین اویس و ما که در دوران حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته ایم و از ملاقات ظاهری حجّت خدا محروم هستیم، وجود دارد! جناب اویس قرنی هرگز موفق به ملاقات ظاهری پیامبرصلی الله علیه و آله نشد ولی در قرب معنوی با رسول خاتم صلی الله علیه و آله و اتحاد نوری با حقایق توحیدی قرآن و بهشت منّا اهل بیت علیهم السلام، اوج گرفت. سید حیدر آملی، از عُرفای قرن هشتم هجری، درباره مقام عرفانی اویس قرنی می نویسد:به دلیل قدر و منزلت اویس قرنی رحمه الله و هم چنین آگاهی کشفی وذوقی او بر اسرار الهی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که از جهت ظاهر و یا باطن، از طرف یمن، رایحه های شریفِ اویس را استشمام می کرد، چنین می فرمود: من نسیم و رایحه رحمانی را از طرف یمن می بویم یکی از شاگردان بزرگوار حضرت استاد علامه ذوالفنون حسن زادة آملی نقل می کردند: حضرت استاد به من فرمودند: بله، ما نیز حالی داشتیم و شبی ! و عبادتی، و قدم در راه اویس قرنی می نهادیم| عرض کردم: آقا چگونه؟ فرمودند: بعد از نماز عشاء می گفتیم: هذه لیلة الرکوع و بسیار در رکوع بودیم، و شب دیگری بعد از نماز عشاء می گفتیم: هذه لیلة السجود و بسیار در سجود به سر می کردیم و صبح که می شد، سرشار از حال به سوی درس و کلاس می رفتیم[۱] اگر اویس قرنی در مقامات باطنیه و اتِحاد و اتّصال با حقیقت محمّدیه و معیّت با بهشت رسول ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله واصل شد در حالیکه مطلقا، حجّت خدا و انسان کاملِ زمان خویش را ندید! اگر اویس قرنی چنان بالا میگیرد که رسول الله صلی الله علیه و آله میفرمایند: من مشتاق زیارت اویس ام یا در بیان دیگری فرمود: از یمن بوی بهشت استشمام میکنم! راز مکنون اویس قرنی در این بود که زندگی خویش را با قرآن هماهنگ کرده بود! یعنی سبک زندگی او قرآنی بود! اگر رسول الله صلی الله علیه و آله را زیارت نکرد اما وجود کتبی حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله یعنی قرآن مکتوب را با جان و دل و عقلش دریافت کرده بود و با سبک زندگی اش، قرآن را در آغوش گرفته بود! در این راه با قدم صدق و ثبات قدم، سیر و سلوک نبوی را شروع کرد! بی سر و صدا! بی قیل و قال! با سکوت حکیمانه، دل در آسمان وجودی خورشید نبوت مطلقه محمّدیه داشت و از اظهار منیّت ها و نفسانیتها و فضلها، فراری بود! در ریاضت های شرعیه او، نسخه های صعب و پیچیده ای درکار نبود! میدانست که رسول و قرآن آمد تا جان اسیر شده در قفس تن! قلب زندانی شده در نفسانیات را آزاد و رها کرده و در روح و رحیان و آرامش، از این درک اسفل السافلین(جهنم به اسم ظاهر) بسلامت عبور نماید!... اویس بیشتر مشغول دنیای نادیدنی درونش بود! او در اطوار وجودی خویش، بدنبال نور عالم تاب پیامبراعظم صلی الله علیه و آله بود! اگر چه ملاقات ظاهری(بدن) حضرت برایش آرزو بود و مشتاق آن! اما صرفاً زیارت پیامبرصلی الله علیه و آله را با چشم سِر، کمال الطلوب و غایت نمیدانست! او حقیقت وجودی حضرت محمّدی صلی الله علیه و آله را در صورت و مادّه و مدّت(بدن مقید) نمیدید! که این شئونات طبیعی را هم صرفا با چشم خر و گاو و گاو و خوک و شگ و...هم میتوانند مشاهده کنند! اما نور شمس نبوت مطلقه! نور حقیقت شمس محمدیه! نور شمس الشموسِ ولایت مطلقه انسان کامل را با قلب عرش الرحمن میتوان، ملاقات کرد! با بنیّه محمّدیه(روح الهی) میتوان، ادراک کرد! با هویت غیبیه ای که از باقیمانده گّل و طینت اهل بیت علیهم السلام است میتوان، شمس عظمی نبوت و ولایت مطلقه را رویت کرد! اویس قرنی با عصای موسی(عقل رحمانی)، بُتِ لااله الاالله که با ذهن ها ساخته اند، شکست! بُتِ الله را که اوهام و خیالات از آن برای خود ساخته اند، شکست! او با عصای موسی، بُتِ خدای مقید را در هم کوبید! پیامبر دروغینِ مقید را شکست تا با عقل رحمانی، کعبه چهارگوش توحیدی و شش گوشه ولایت را در جانش، در قلبش! در خیالش! مطابق با متن واقع! تجدید بنا کند! خدایِ اهل بیت علیهم السلام را! اهل بیتِ خدای مطلق را! او از خدایی که باید مطابق میل و رغبت و خواستگاه آدمی باشد عبور کردُ و تسلیم خدای مطلق شد! خدایی که تابع و محو و فنای اوست! 🔘 پی نوشت: [۱] - صراط سلوک/ص ۱۰۵ 📌بخش۱۱ - لینک بخش۱۰ - اویس قرنی ----------------❀○❀------------------ 🆔️ آیدی مدیر کانال @zohor313iran 🆔️ آیدی کانال کشتی نوح @keshtie_nouh
🕊🌙بسم الله النّور علی نور🌙🕊 اهمیت موضوع بررسی در سیره و طریقت اویس قرنی از این حیث است که تشابهی بین اویس و ما که در دوران حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته ایم و از ملاقات ظاهری حجّت خدا محروم هستیم، وجود دارد! جناب اویس قرنی هرگز موفق به ملاقات ظاهری پیامبرصلی الله علیه و آله نشد ولی در قرب معنوی با رسول خاتم صلی الله علیه و آله و اتحاد نوری با حقایق توحیدی قرآن و بهشت منّا اهل بیت علیهم السلام، اوج گرفت. اویس قرنی، با دیده دل به دعوت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله لبیک گفت و در این ایمان چنان راسخ شد که حیرت همگان را بر‌انگیخت. اگر چه حجّت خدا را ندیده بود اما وجود کتبی اش را(قرآن) چنان در آغوش گرفته بود! با قرآن چنان حشر و نشر داشت که حبلی شد تا به حقیقت نور احدی و صمدی قرآن، متّحد و متّصل شد! اویس در ذیل حقیقت نوری قرآن، آیه به آیه قرآن را نسخه عاشق شدن میدانست و برای عشق ورزی و تشرف به محضر معشون به آن عمل میکرد، لذا احکام الهی را بار سنگین تکلیف نمی دانست بلکه برای او حبل و راه تشرف به محضر محبوب ازلی بود!... قرآن که تصویر صورت بی مثال انسان کامل است! قرآن که شناسنامه وجودی حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله است! قرآن که افقِ طلوع شمس مطلق نبوّت محمّدیه است! قاعدتاً اویس قرنی با دل دادن به کتاب عاشقیِ قرآن، تحت جذبه پیامبرختمی مرتبت صلی الله علیه و آله قرار گرفت و آن به آن، قلبش در طواف کعبه نبوت محمدیه(عرش اسماء الله) درآمد! اویس قرنی، مادری پیر و فرتوت داشت که از او نگهداری می‌کرد و پایبندی به مهر مادری و انجام وظیفه فرزندی، تنها عاملی بود که وی را از دیدار محبوبش بازداشت و شاید دلیلی بود که موجب شد اویس به چنان مراتب بلند از ایمان دست یابد. او پس از رحلت رسول ‌خدا به مدینه رسید و در همان دیدار نخست با امیرالمومنین علیه السلام، به جمع یاران صدیق و محرم سرّ وی پیوست و به قول اهل دل، تا حضرت را دید فهمید، مولی علی علیه السلام و حضرت پیامبرصلی الله علیه و آله از یک نور واحدند! اویس در دورانی به حضرت مولی پیوست که با کودتای ثقیفه بنی اسرائیل، خانه‌نشین شوده بود! هرگز برای اویس شبهه ایجاد نشد! هرگز برای اویس تشکیک ایجاد نشد! هرگز برای اویس ابهام و ایراد ایجاد نشد! در برابر امام علیه السلام قرار نگرفت! اجتهاد نکرد! فعل و قول و رفتار امام علیه السلام را قضاوت نکرد! برخلاف امت پیامبرآخرالزمان با وجود اینکه دهها سال در کنار پیامبرختمی مرتبت صلی الله علیه و آله بودند اما پس از شهادت ایشان، بدست یهودیان و غصب خلافت و منبر رسول الله صلی الله علیه و اله، شخص حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود: به جز چند نفر(ابوذر، سلمان، مقداد، میثم، مالک و...) باقی امّت مسلمان همه مرتد شدند! امّت مسلمانی که سالهای سال در کنار بدنِ مقید پیامبرشان، حشر و نشر داشتند اما هرگز ادرکات آنان بسوی آسمان نبوّت محمدیه و ولایت علویه، عروج نکرد! هرگز دل به سیر و سلوک نبوی(سیره و سنّت) ندادند! ادرکاتشان در ارتباط با شمس نبوّت محمّدیه و ولایت علویه، از حسّیات و اوهامات و متخیلات، فراتر نرفت! با بعثت و حضور بدنیِ حجت الله! فقط فرج آفاقی یا ظاهری(حسّی) برایشان حاصل شده بود اما چون در ادرکات حسّی و خیالی و موهومی، متوقف بودند!لذا هرگز به فرج انفسی نرسیدن! به ظهور و طلوع انفسیِ شمس مطلقه نبوّت محمدیه نرسیدن! به همین دلیل از شهود و تجربه حقیقت نوری پیامبراعظم صلی الله علیه و آله، کر و کور بودند و شهادت آنان صرفاً لسانی و اعتباری بود و هرگز به مرحله ایمانِ مستقر، واصل نشدن. قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﺑﺎﺩﻳﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﺎ[ ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ﻗﻠﺐ ] ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ، ﺑﮕﻮ: ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ: ﺍﺳﻠﺎم ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﻢ; ﺯﻳﺮﺍ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﻴﺪ، ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﻰﻛﺎﻫﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ[۱] 🔘 پی نوشت: [۱] - حجرات - آیه ۱۴ 📌بخش۱۲ - لینک بخش۱۱- اویس قرنی ----------------❀○❀------------------ 🆔️ آیدی مدیر کانال @zohor313iran 🆔️ آیدی کانال کشتی نوح @keshtie_nouh
🕊🌙بسم الله النّور علی نور🌙🕊 اهمیت موضوع بررسی در سیره و طریقت اویس قرنی از این حیث است که تشابهی بین اویس و ما که در دوران حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته ایم و از ملاقات ظاهری حجّت خدا محروم هستیم، وجود دارد! جناب اویس قرنی هرگز موفق به ملاقات ظاهری پیامبرصلی الله علیه و آله نشد ولی در قرب معنوی با رسول خاتم صلی الله علیه و آله و اتحاد نوری با حقایق توحیدی قرآن و بهشت منّا اهل بیت علیهم السلام، اوج گرفت. اویس قرنی، با دیده دل به دعوت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله لبیک گفت و در این ایمان چنان راسخ شد که حیرت همگان را بر‌انگیخت. اگر چه حجّت خدا(پیامبر ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله) را ندیده بود اما وجود کتبی اش را که با قرآن تجسم یافته چنان در آغوش گرفته بود! با قرآن چنان حشر و نشر داشت که حبلی شد تا به حقیقت نور احدی و صمدی قرآن، متّحد و متّصل شد! اویس در ذیل حقیقت نوری قرآن، آیه به آیه قرآن را نسخه عاشق شدن میدانست و برای عشق ورزی و تشرف به محضر معشون به آن عمل میکرد، لذا احکام الهی را بار سنگین تکلیف نمی دانست بلکه برای او حبل و راه تشرف به محضر محبوب ازلی بود!... اویس، ریاضت شرعیه را همان تقوای الهی میدانست که شریعت(قرآن و سیره و سنّت) آن را از امّت پیامبرآخرالزمان خواسته! نه بدنبال ورد و ذکر و غارنشینی بود و نه بدنبال نسخه های سیر و سلوک صعب و پیچیده و سخت! او میدانست حق متعال در قرآن تصریح فرمود: قرآن برای راحتی شما نازل کردیم!... تقوای ظاهریه که پرهیز بدن(حواس پنجگانه و اعضاء و جوارح) از حرام الهی و تقوای نفس(ذهن و وهم و خیال) پرهیز از امور محمل و باطل و پوچ و تقوای قلب پرهیز از رذایل اخلاقی که قوای باطنی و قلب آدمی را درگیر حرام الهی(گناهان کبیره) میکند! واجبات الهی و احکام الهی را عشق بازی حق متعال با انسان میدانست!چرا؟!!!... ساحت حیوانی و نفسانیات را نامحرم و ساحت روحانی را حریم امن الهی و شرافتش را از کعبه هم بالاتر میدانست و احکام و واجبات الهی برای حفظ حدود و حرمت و حریم امن الهی(القلب مومن عرش الرحمن) است! تا نفس امّاره و شیاطین جنّی و انسی به آن دستبرد نزنند و رهزنی نکنند! کدام قلب؟!!... قلبی که عرش الرحمن است!...قلبی که کرسی خلافت اسم اعظم است! قلبی که مطعف ملائکه الله است! قلبی که محل هبوط ملائکه الله مقرب است! قلبی که شمس ولایت عظمی بر آن تجلّی آن به آن دارد! پس اویس قرنی و اویس قرنی های تاریخ! شریعت و احکام الهی و واجبات و ترک محرمات، عاشقانه، دل به آن میدن! عارفانه، تن به آن میدن! لذا با قدم صدق و ثبات قدم قدم در صراط مستقیم گذاشته تا وصول به پایان و مقصد این صراط، لحظه ای غافل نیستند! اویس قرنی، با چشم سَر، حجّت خدا را هرگز ندید! ولی الله الاعظم برای او در پرده غیبت بود! اما او به تقوای ولایی رسیده بود و با دیده عقل! با دیده قلب! با چشم تیز بینِ باطنی از ادراکات حسّی و خیالی و وهمی نسبت به جسم و ظاهر پیامبرصلی الله علیه و آله و قرآن متوقف نبود و به آسمان نبوّت محمدیه(مراتب باطنی حضرت)، عروج و در اتّحاد و اتّصال با روح نبوّت و ولایت حجّت خدا بود کار اویس قرنی در تقوای ولایی چنان بالا میگیرد که حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله میفرمود: من از یمن بوی بهشت استشمام میکنم(این مهم فقط درباره حضرت فاطمه سلام الله علیه بکار بردن) یا در فرمایش دیگر فرمود: من چقدر مشتاق زیارت اویس هستم! و مقامات سِرّی قیامتیِ اویس مخفی خواهد ماند و برای احدی عیان نخواهد شد!(در مباحث ابتدایی اشاره شد) و.... اویس قرنی پیامبری که هرگز ندید!.... ما و امامی که هرگز ندیدیم!... با بودن اویس، هیچ عذر و بهانه ای برای ما نیست!... 📌بخش۱۳ - لینک بخش۱۲- اویس قرنی ----------------❀○❀------------------ 🆔️ آیدی مدیر کانال @zohor313iran 🆔️ آیدی کانال کشتی نوح @keshtie_nouh
🕊🌙بسم الله النّور علی نور🌙🕊 اهمیت موضوع بررسی در سیره و طریقت اویس قرنی از این حیث است که تشابهی بین اویس و ما که در دوران حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته ایم و از ملاقات ظاهری حجّت خدا محروم هستیم، وجود دارد! جناب اویس قرنی هرگز موفق به ملاقات ظاهری پیامبرصلی الله علیه و آله نشد ولی در قرب معنوی با رسول خاتم صلی الله علیه و آله و اتحاد نوری با حقایق توحیدی قرآن و بهشت منّا اهل بیت علیهم السلام، اوج گرفت. اویس قرنی، با دیده دل به دعوت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله لبیک گفت و در این ایمان چنان راسخ شد که حیرت همگان را بر‌انگیخت. او با تعبّد آگاهانه و عاشقانه، قدم در طریقِ مودّت گذاشته بود! مودّتی که صورت باطنی آن، اجر رسالت حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله است! رسالت کدام پیامبر؟!!! پیامبری که نبوت انبیاء الهی از حضرت آدم صفی الله تا حضرت عیسی روح الله به نبوت مطلقه حضرت محمدصلی الله علیه و آله ختم میشد! یعنی نبوت تک تک انبیاء الهی، شعاعی از پرتو انوار شمس مطلق نبوت محمّدیه است! و در آخرالزمان، با بعثت حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله، حقیقت نوری نبوت مقیده انبیاء الهی از اولین تا آخرین، بصورت حقیقت محمّدیه در افق اعلی عالم ملکوت تجلّی اعظم کرد و سرزمین حجاز و شهر مکّه را منور به نور نبوت مطلقه کرد! حالا این پیامبراعظم صلی الله علیه و آله و سلّم است که رسالت جهانی خویش را از سرزمین حجاز در دوران غلبه جاهلیت کفر، شرک و الحاد آغاز کرد! دورانی که اعراب با سیطره توحش لجام گسیخته و بازگشت عصر فرعونیت میان قریش مواجه بودند! دورانی که داشتن پسر فضیلت و شرافت و داشتن دختر مایه ننگ و بی آبرویی! دخترها زنده به گور می شدند! کعبه ابراهیمی، ۳۶۰ بت در خود داشت! مردم به آئین جاهلیت، عریان به دور کعبه!!! طواف میکردند! زور و بازو و شمشیر و توحش و خشونت(ثروت و قدرت) معیار برتری سیاسی و اجتماعی هر قبیله بود! اهل حجاز نسل در نسل چنان از آئین ابراهیمی و توحید فاصله گرفته بودند که به خدایی به غیر از سنگ و چوب و طلا! تصور نمیکردند!... و وای بر احوال پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله که قرار است رسالت خویش را در این عصر و این سرزمین! شروع نماید!.. خود حضرت فرمود:من از همه انبیاء بیشتر اذیت شدم! چون ایشان، عقل کل نظام هستی است! و هر که عقلش بیش، درد و رنجش هم بیش!... محور اهل بیت علیهم السلام!....حقیقت نوری محمدیه!....رکن کلهم نور واحد!...اولنا محمدا، اوسطنا محمدا! آخرنا محمدا...که بر روی زمین، مقید به جسم حضرت محمدصلی الله علیه و آله در عالم کثرت، شده بود!... با تجلّی اعظم در شب مبعث، رسالتش در چنین سرزمینی و میان چنین قومی، آغاز شد! در ترازوی حقیقت، دقیقا چه مزد و پاداشی بابت تحمل این رسالت، نصیب حضرت میشود فقط خدا میداند و بس! فقط انسان کامل و امام معصوم علیه السلام فهم حقیقی از پاداش و اجر رسالت حضرت ختمی مرتبت دارد!... الله اکبر! حالا امّت میامبر آخرالزمان به چه قابلیتی! به چه بلوغی رسیدن که حق متعال، اجر رسالتش را مستتر در لایه های باطنی مودّت قرار دادند! مودّت همچون حبلی است که قلوب امت مسلمان و شیعیان را قابل می نماید برای حمل اجر حقیقه رسالت حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله! مودت همانی است که حق متعال در پاسخ بعنوان اجر و مزد رسالتی که امّت خواسته بودند به رسول الله صلی الله علیه و آله بدهند! اگر قدم در طریق مودّت بگذاری! چنان قابلیتی به باطن تو میدهد که تحمل عروج تا حقیقت نوریه محمدیه خواهی داشت! حتی اگر مثل اویس قرنی، با چشم سر، یکبار هم حضرت حجّت را ندیده باشیم! مودّت ثمره تقوی ولایی است! مودّت یعنی تعبیت عارفانه! مودّت، یعنی تبعیت عاشقانه! مودّت یعنی تبعیت تکلیف مدارنه! مودّت یعنی تبعیتِ مودبانه! مودّت یعنی تبعیت اخلاق مدارانه! مودّت یعنی تبعیت مهرورزانه! مودّت یعنی تفسیر ادب مع الله! اینها میسر نیست مگر با تقوای ولایی مودّت آب حیاتِ شجره ی طوبی فاطمی است 📌بخش۱۴ - لینک بخش۱۳- اویس قرنی 🆔️ آیدی کانال کشتی نوح @keshtie_nouh
🕊🌙بسم الله النّور علی نور🌙🕊 اهمیت موضوع بررسی در سیره و طریقت اویس قرنی از این حیث است که تشابهی بین اویس و ما که در دوران حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته ایم و از ملاقات ظاهری حجّت خدا محروم هستیم، وجود دارد! جناب اویس قرنی هرگز موفق به ملاقات ظاهری پیامبرصلی الله علیه و آله نشد ولی در قرب معنوی با رسول خاتم صلی الله علیه و آله و اتحاد نوری با حقایق توحیدی قرآن و بهشت منّا اهل بیت علیهم السلام، اوج گرفت. اویس قرنی، با دیده دل به دعوت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله لبیک گفت و در این ایمان چنان راسخ شد که حیرت همگان را بر‌انگیخت. اویس قرنی که حتی یکبار! با چشم سر حجّت و ولی و پیامبرالهی را ندیده و در کنارش نبودُ هزاران معجزه اش را هم ندید اما تا مقام منااهل البیت اوج میگیره! تا جایی که پیامبر ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله مشتاق زیارت او میشود! کار اویس چنان بالا میگیرد که رایحه بهشت حقیقت فاطمی! رایحه بهشت حقیقت محمدیه از یمن به مشام رسول الله صلی الله علیه و آله میرسه و یوم القیامه در ستر هزاران حجاب، بدرقه بهشت اهل بیت علیهم السلام! میشه! وقتی در احوالات اویس سیرمیکنیم! آدم در حیرت میماند! چه میشود بر امت پیامبرآخرالزمان که سالهای سال در کنار حجّت و ولی و پیامبر خدا زندگی کردند! با او حشر و نشر داشتند! صدهها معجزه حسی و خیالی و عقلی را از او دیدند! مثل اهل کوفه کارشان با امیرالمومنین علیه السلام به جایی میرسه که وقتی مجموعه سخنان امام علی در نهج البلاغه خطبه هایی درباره مردم کوفه می بینیم، نه تنها اغلب با نکوهش مواجه میشی! بلکه تا آنجا که کار به نفرین می کشه و امام مرگ خود را از خدا می خواهد: خدایا! اینان از من خسته اند و من از آنان خسته؛ آنان از من به ستوده اند و من از آنان دل شکسته؛ پس بهتر از آنان را مونس من دار و بدتر از مرا بر آنان بگمار[۱]   حضرت در خطبه دیگری چنین دهان به نکوهش کوفیان باز میکنند:چه اندازه با شما مدارا کنم! همچون مدارا کردن با شتران نوبارى که از سنگینى بار پشتشان مجروح گردیده و همانند جامه کهنه و فرسوده‏ اى که هرگاه از جانبى آنرا بدوزند از سوى دیگر پاره‏ مى‏ گردد. هرگاه گروهى از لشکریان شام به شما نزدیک مى‏ شوند هر یک از شما در را به روى خود مى‏ بندید و همچون سوسمار در لانه خود مى‏ خزید و همانند کفتار در خانه خویش پنهان‏ مى‏ گردید. به خدا سوگند! آن کس که شما یاور او باشید ذلیل است و کسی که با شما تیراندازى‏ کند همچون کسى است که تیرى بى پیکان به سوى دشمن رها سازد. به خدا سوگند!جمعیت ‏شما در خانه‏ ها زیاد و زیر سایه پرچمهاى میدان نبرد کم. من مى ‏دانم چه چیز شما را اصلاح مى ‏کند ولى اصلاح شما را با تباه ساختن روح خویش جایز نمى ‏شمرم، (1) خدا نشانه ذلت را بر چهره ها و پیشانى شما بگذارد! و بهره ‏هاى شما را نابود سازد. آن گونه که به باطل متمایل و به آن آشنائید به حق آشنائى ندارید و آن چنان که در نابودى حق مى ‏کوشید براى از بین بردن باطل قدم برنمى ‏دارید. غربت حسین علیه السلام را در غربت نایبش، مسلم ببین!... و اکنون، غربت امام زمان علیه السلام را در غربت نایبش، سیدعلی ببین!... اهل قیل و قال کنار سیدعلی زیادند! اما اهل بصیرت! اهل تقوای ولای! اهل تکلیف شناسی و تکلیف مداری! اهل ولایت شناسی و ولایتمداری..... زبان حال مسلم به مولایش حسین علیه السلام کوفه را با تو حسین جان سر و پیمانی نیست هرچه گشتم به خدا صحبت مهمانی نیست   به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسید آن چه مانده ست مرا غیره پشیمانی نیست   کارم این است که تا صبح فقط در بزنم غربتی سخت تر از بی سر و سامانی نیست   جگرم تشنه ی آب و لبِ من تشنه ی توست بین کوفه به خدا مثلِ من عطشانی نیست   من از این وجهِ شباهت به خودم میبالم قابل سنگ زدن هر لب و دندانی نیست   من رویِ بام، چرا؟ تو لبِ گودال، چرا؟ دلِ من راضی از این شیوه یِ قربانی نیست   موی من را دم دروازه به میخی بستند همچو زلفم به خدا زلف پریشانی نیست   زرهم رفت ولی پیرهنم دست نخورد روزیِ مسلمت انگار که عریانی نیست   کاش میشد لبِ گودال نبیند زینب بر بدن پیرُهَنِ یوسفِ کنعانی نیست   سوخت عمامه ام امروز ولی دور و برم دختر سوخته یِ شام غریبانی نیست   هرچه شد باز زن و بچه کنارم نَبُوَد که عبور از وسط شهر به آسانی نیست   دستِ سنگین، دلِ بی رحم، صفات اینهاست کارشان جز زدن سنگ به پیشانی نیست   دخترم را بغلش کن به کنیزی نرود چه بگویم که در این شهر مسلمانی نیست علی اکبر لطیفیان 🔘پیوست: [۱] - نهج البلاغه - خ ۱۰۷ [۲] - نهج البلاغه - خ ۶۹ 📌بخش۱۵ - لینک بخش۱۴- اویس قرنی آیدی کانال کشتی نوح @keshtie_nouh
🕊🌙بسم الله النّور علی نور🌙🕊 اهمیت موضوع بررسی در سیره و طریقت اویس قرنی از این حیث است که تشابهی بین اویس و ما که در دوران حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته ایم و از ملاقات ظاهری حجّت خدا محروم هستیم، وجود دارد! جناب اویس قرنی هرگز موفق به ملاقات ظاهری پیامبرصلی الله علیه و آله نشد ولی در قرب معنوی با رسول خاتم صلی الله علیه و آله و اتحاد نوری با حقایق توحیدی قرآن و بهشت منّا اهل بیت علیهم السلام، اوج گرفت. اویس قرنی، با دیده دل به دعوت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله لبیک گفت و در این ایمان چنان راسخ شد که حیرت همگان را بر‌انگیخت. در آسمان به دنبال عرش نباش که تو خودت عرشی. به حقیقت خودت نگاه کن که حقیقت تو عرش توست. لذا وقتی حضرت عباس شهید شد، اباعبدالله الحسین فرمود: الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِی. مراد این ظهر ظاهری نیست. هرچند این ظهر ظاهری هم تابع ظهر باطنی می‌باشد لکن به این معنی است که عباس حقیقت من است. جان او با جان من اتحاد وجودی دارد، هنگامی که حضرت عباس علیه السلام شهید شد، بانَ الانکسارُ فِي وجهِ الحُسین علیه السلام! انکسار در جان او رخ داد. گفت به عرش نگاه کن، یعنی به حقیقت خودت نگاه کن. من و شما هم اگر به حقیقتمان بنگریم وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ! بدانید در ذروه عرش شما رسول الله است. اگر خوب نگاه کنی بقیةالله در درون توست... بیرون از خودت به دنبال چیزی نگرد! الهی آن کس که خود را نشناخت خرواری به خردلی! تا تو بقیة‌الله مقید درونت را نشناسی از بقیة‌الله مطلق بیرونی چه طرفی می‌بندی؟ از درون خودت خبر داری؟ رسول الله در ذات شماست.النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله اولویت دارد اما نه اولویت زمانی و مکانی. او بر شما اولویت علّی و اشراقی دارد... او از خودت به خودت نزدیک‌تر است؛وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ جناب آدم به خودت نگاه کن. آدم در خودش نگریست و پنج شبح نوریه دید(تمثّل) این پنج هم عدد خمسه طیبه‌ی الهیه است. پنج در عربی گرد نوشته می‌شود(۵) اشاره دایره قوس نزول و صعود آفرینش دارد( إنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ) در زیارت جامعه هم تصریح شده آغاز خلقت با شماست و بازگشت ما نیز بسوی شماست این هنان دایزگره قوس نزول و صعود آفرینش است(۵) ارکان وجودی این دایره، پنج تن آل عباست! این خمسه‌ی طیبه کل هستی است. در درون خودت نظر کن و خمسه‌ی طیبه را ببین که اَتَزعَمُ اَنَّكَ جِرمٌ صَغِيرٌ وَفِيكَ انطَوَي العَالَمُ الاَكبَرُ؛ خدا همه‌ی هستی را در تو به ودیعه گذاشته است! شما سرّ خدا هستید! خرابش نکنید که اگر خرابش نکنید، پنج شبح نوریه را می‌بینید. حضرت آدم پرسید این اشباح که هستند؟ فقال الله: یَا آدَم! هَذِهِ الْأَشْبَاحُ أَفْضَلُ خَلَائِقِی وَ بَرِیَّاتِی؛ این‌ها خود ائمه اطهار علیهم السلام نیستند چرا که آدم و آدم‌ها ظرفیت ظهور پیغمبر را ندارند، اما استعداد این را دارند که به آن‌جا برسند، به مقام معیت(منا اهل البیت برسند) استعداد این را دارند که آن شبح‌ها را در خودشان تمثل بدهند همان گونه که حضرت مریم این شبح را در قالب بَشَرًا سَوِيًّا در خودش ظهور داد که عرض شد این بشر هم پیامبر اکرم است. این تمثل تنزل است. إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ؛ لذا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: الدهر أنزلنی ثم أنزلنی ثم أنزلنی حتی قیل علیٌّ و معاویه؛ آن‌قدر من پایین آمدم و پایین آمدم و پایین آمدم که می‌گویند علی و معاویه! تمثل تنزل یافته است!!!.. اویس قرنی هم به حقیقت وجودی خودش نظر کرده بود! جانش در شدت وجودی چنان اوج گرفته بود که در اتحاد و اتصال با حقیقت محمّدیه،مقیم شده بود به نحوی که وقتی پیامبرصلی الله علیه و آله در سرزمین حجاز یکی از دندان های مبارک حضرت می شکند، اویس قرنی در یمن یکی دندان هایش تو دهانش خرد میشود! این مهم خیلی پیچیده و صعب است ما عاجزیم از ادراک حقیقت این امر با عظمت 📌برگرفته از مباحث عرفانی استاد حسین محمدی حفظه الله 📌بخش۱۶ - لینک بخش ۱۵- اویس قرنی آیدی کانال کشتی نوح @keshtie_nouh
🕊🌙بسم الله النّور علی نور🌙🕊 اهمیت موضوع بررسی در سیره و طریقت اویس قرنی از این حیث است که تشابهی بین اویس و ما که در دوران حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته ایم و از ملاقات ظاهری حجّت خدا محروم هستیم، وجود دارد! در اصول کافی جلد اوّل- باب عقل و جهل در خصوص عظمت عقل تصریح شده: حق متعال هیچ موجودی را با عظمت تر از عقل خلق نکرده! نکته مهم اینکه دینداری را ملازم با عقل میدانند، بر همین اساس هرکسی عقل دارد دین دارد! نکته مهم وقتی از امام جعفرصادق علیه السلام درباره عقل سوال میکنند حضرت می فرمایند: عقل چیزی است که خدا با آن پرستش میشود! بهشت با آن حاصل میشود! اولا این عقل، منظور عقل رحمانی است! عقل معاد است! عقلی که متّصل به عالم غیب، ملکوت و وحی است! عقلی که شعاعی از نور ملک مقرب جبرئیل است و این به غیر از وهم و خیال بریده و منقطع از عالم غیب و ملکوت است! چرا که با وهم و خیال ادراک جزئیه عالم طبیعت(ماده) برای ارتباط با دنیا و همنوع را فراهم میکند که از آن به عقل معاش هم تعبیر میکنند! وهم و خیالی که بین ساحت حیوانیِ انسان و حیوانات عالم طبیعت مشترک است! امام جعفرصادق علیه السلام فرمود: خدا بوسیله عقل پرستش میشود و بهشت با عقل حاصل میشود! بنیه ی غیبیه انسان، عبارتست از روح الهی که همان باقیمانده گل و طینت اهل بیت علیهم السلام است! حقیقتی که از سنخ عالم اعلی علّیین است! وجودی ممتد و لایتناهی که از عالم الست تا قیامت در همه عوالم حی و حاضر است! و حق متعال، کرسی و عرش و هفت آسمان و هفتادهزار عالم و برزخ و بهشت ها را آفرید زیرپای انسان و برای انسان! حالا هویت غیبیه لایتناهی که وجودی ممتد است برای ارتباط با هر عالم باید بدنی متناسب و مناسب با قوانین حاکم بر تار و پود آن عالم، در اختیار داشته باشه تا بتونه حقیقت وجودی او(روح) با همان عالم از طریق این بدن ارتباط بگیره و از مواهب و نعمات آن بهره مند شود! مثلا برای عالم طبیعت(دنیا)، بدن مادّی دارد که روح از طریق بدن با دنیا ارتباط گرفته و از طریق حواس پنج گانه و وهم و خیال، نعمات عالم طبیعت دریافت و درنهایت آنی که ادراک میکند روح است! منتهی این بدن، با انعقاد نطفه در رحم مادر و سیر تکوینی تا جنین و نوزاد شدن باید طی کنه! یعنی اختیار فرد هیچ مدخلیتی در ایجاد بدن نداره! اما برای عالم برزخ که میلیاردها میلیاردها برابر در زیبایی و لطافت و عظمت و وسعت تمام دنیاست خودمان باید بدنی مناسب و متناسب با عالم برزخ خلق کنیم! و همینطور برای عالم قیامت و ورود به بهشت و حیات طیبه که عالم بی حدّی و لایتناهی است! در قرآن، حق متعال در آیه ۵۶ ذاریات هدف خلقت را عبادت و در آیه۹۹ حجر غایتِ عبادت را وصول به مقام یقین بیان فرمودند! تعقّل و تفقّه بوسیله قوّه عقل سبب واردات عقلیه(ذوات نوری) در نفس میشه! و عمل و عبادات بدنی مکرر مبتنی بر تعقل و علمِ متّصل به وحی و دین، سبب تبدیل واردات عقلیه به وارد قلبیه(ایمان) میشه! یعنی جوهر ذوات نوری(معقولات و علم) تبدیل به ایمان در قلب میشه! حالا استمرار حرکت پیوسته در تمام شئون فردی و عبادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی بر مدار عقل و عقلانیت متصل به وحی و دین، نفس را از مرتبه ایمان، وارد وادیه شهودِ باطن اشیاء و رویت ذواتِ ملکوتی خلائق و لایه های باطنی دین میکنه! این مهم فتح الفتوح قله یقین است برای فرد یعنی غایت عبادت! سیر و تعالی و تَبَدُّل(صیرورت) که بوسیله علم و عمل تواماً برای نفسِ انسانی صورت میگیرد همان انشاء شاکله باطنی انسان است! شاکله باطنی اشاره بدن قیامتی شخص دارد! بدن قیامتی که در بهشت سر سفره مائده های لامقطوعه و لاممنوعه می نشیند! بدن قیامتی که با نعمات بهشت بی نهایت مواجه هست! دقت شود: تکرار عمل است که به مرور زمان برای شخص مَلَکِه میشه! به تعبیری همان ملکات نفسانی! ملکات نفسانی آن صفت و خصوصیتی است که در متن عمل نهفته با تکرار آن، جزئی از ذات تو خواهد شد! نکته مغفول مانده اینکه جنس بدن قیامتی تو را همین ملکات نفسانی تشکیل میده! همانی که در لسان عوام بهش میگیم عادت! این ملکات نفسانی که در اثر تکرار اعمال در نفس ایجاد شده و الی الابد با تو همراه هست چرا که حالا عین ذات ابدی تو شده! حالا ملکات نفسانی که در اثر تکرار عمل هست باید مبتنی بر عقل و عقلانیت و تعقل متصل به وحی و ملکوت و لایه های باطنی دین و مکتب الهی باشه! تا عملی که میخواهد تبدیل به ملکات نفسانی و عین ذات تو بشه و به سبب آن شاکله باطنی ات(بدن قیامتی)را انشاء کنه مناسب و متناسب با عالم قیامت و بهشت باشه! چرا که عقل رحمانی میتونه ما را اکنون(در دنیا) به عالم برزخ و قیامت و بهشت متصل نماید! ادامه این بخش امروز دنبال بفرمایید 📌بخش۱۷ - لینک بخش۱۶- اویس قرنی آیدی کانال کشتی نوح @keshtie_nouh
🕊🌙بسم الله النّور علی نور🌙🕊 اهمیت موضوع بررسی در سیره و طریقت اویس قرنی از این حیث است که تشابهی بین اویس و ما که در دوران حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته ایم و از ملاقات ظاهری حجّت خدا محروم هستیم، وجود دارد! جناب اویس قرنی هرگز موفق به ملاقات ظاهری پیامبرصلی الله علیه و آله نشد ولی در قرب معنوی با رسول خاتم صلی الله علیه و آله و اتحاد نوری با حقایق توحیدی قرآن و بهشت منّا اهل بیت علیهم السلام، اوج گرفت. اویس قرنی، با دیده دل به دعوت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله لبیک گفت و در این ایمان چنان راسخ شد که حیرت همگان را بر‌انگیخت.. 🔺️نکته بسیار مهم برای اعضای جدید کانال ما دلیل اهمیت ویژه موضوع که اشاره شد سلسله مباحث: اهل یمن را از اویس قرنی بشناس|راه برای اویس قرنی شدن باز است شروع کردیم تا بخش ۱۷ رسیدیم! قبل از ادامه مباحث، خواهشمندیم همه عزیزان بدلیل وفقه نسبتا طولانی، به آدرس لینک بخش ۱۷ رجوع و مرور بفرمایید، آدرس قسمت های قبلی در پایین هر پست ذخیره شده! آیدی کانال کشتی نوح @keshtie_nouh
🕊🌙بسم الله النّور علی نور🌙🕊 اهمیت موضوع بررسی در سیره و طریقت اویس قرنی از این حیث است که تشابهی بین اویس و ما که در دوران حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته ایم و از ملاقات ظاهری حجّت خدا محروم هستیم، وجود دارد! جناب اویس قرنی هرگز موفق به ملاقات ظاهری پیامبرصلی الله علیه و آله نشد ولی در قرب معنوی با رسول خاتم صلی الله علیه و آله و اتحاد نوری با حقایق توحیدی قرآن و بهشت منّا اهل بیت علیهم السلام، اوج گرفت. اویس قرنی، با دیده دل به دعوت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله لبیک گفت و در این ایمان چنان راسخ شد که حیرت همگان را بر‌انگیخت.. 🔺️نکته بسیار مهم برای اعضای جدید کانال ما دلیل اهمیت ویژه موضوع که اشاره شد سلسله مباحث: اهل یمن را از اویس قرنی بشناس|راه برای اویس قرنی شدن باز است شروع کردیم تا بخش ۱۷ رسیدیم! قبل از ادامه مباحث، خواهشمندیم همه عزیزان بدلیل وفقه نسبتا طولانی، به آدرس لینک بخش ۱۷ رجوع و مرور بفرمایید، آدرس قسمت های قبلی در پایین هر پست ذخیره شده! تاکید مکرر داریم ده بار صدبار این سلسله بحث عرفانی و سیاسی ناب را مطالعه بفرمایید تا بدانیم و یقین جاصل کنیم چرا در زمان ظهور پرچم حق دست اهل یمن است همه به اهل یمن امتحان خواهند شد آیدی کانال کشتی نوح @keshtie_nouh