eitaa logo
🇮🇷کشتی نوحِ آخرالزمان🇮🇷‌
20.8هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
27 فایل
بسم رب الحسین حمایت مالی - نذر فرهنگی: 6219861836331081 آیدی مدیر کانال @zohor313iran آدرس لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/2461138948Cdf2697a104 پیام ناشناس https://eitaa.com/joinchat/2361721550C30996c726d
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🚩بسم ربِّ الحسین🚩🕊 حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلا مدام استنصار می‌کرد یعنی می‌فرمود: هل من ناصر ینصرنی؟ بحث به این روایت از امام رضاعلیه السلام فرمود: علی اکبر از اوتاد حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام بود. شهدای اهل بیت علیهم السلام ۱۸ نفر بودند که با امام حسین علیه السلام می شوند ۱۹ نفر، کما قال علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه والثناء:وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ!  بسم الله الرحمن الرحیم که هستی به آن آغاز می شود نیز ۱۹ حرف دارد(روایت: ظهرت الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم) عدد وجود و واحد نیز درجمل ابجدی ۱۹ می باشد(کعبه اسم اعظم = بسم الله الرحمن الرحیم = امام) و فرمایش امیرالمومنین علیه السلام:همه اسرار قرآن در فاتحه جمع است و همه فاتحه در بسم الله الرحمن الرحیم جمع است و همه بسم الله الرحمن الرحیم در باءِ بسم الله الرحمن الرحیم جمع است، حالا وقتی روایت به اینجا میرسد امیرالمومنین علیه السلام میفرماید: منم نقطه تحت باءِ بسم الله الرحمن الرحیم! 💧یکی از بحث های بسیار اساسی در کربلا بحث آب و عطش است که خود حضرات اهل بیت علیهم السلام تاکید ویژه ای روی موضوع عطش دارند. 💧حالا عطشی که حضرت علی اکبر علیه السلام دارد با این که خودشان ساقی بودند، به آن مبتلا بودند؛ این عطش یک صورت ظاهری دارد یک باطن و بطونی 💧این ذوات مقدس نورانی در ظاهر هم تشنه بودند. بالأخره جنگ بود، به تعبیر حضرت علی اکبر علیه السلام ثقل حدید و گرمای هوا و شدت جنگ و از طرفی مسدود شدن مسیر دسترسی به آب از شب هفتم باعث تشنگی یاران امام شده بود و از طرف دیگر تأثیر حرارت و عطش باطنی بر ظاهر ایشان، شدت این تشنگی را چندین برابر می‌کرد! ظاهر از احوالات باطنی اثر و رنگ می‌پذیرد، لذا هم عطش باطنی و گرمای حضور بر ظاهر ایشان اثر گذاشته است و هم این گرمای سوزان دشت کربلا، نبودن آب و ثقل حدید! 💧لذا عطش حضرات اهل بیت در کربلا فوق ادراک ماست، این که حضرت اباعبدالله علیه السلام از شدت عطش دود ملاحظه می‌کردند یا این که لب های مبارکشان مثل چوب خشک شده بود و زبان مبارکشان زخم شده بود؛ این ناشی از این موضوع است که حضرت هم به دلایل مذکور تشنه آب عنصری بود و هم در باطن تشنه توجه به ذات غیبی بود و این تشنگی باطن تسری در ظاهر پیدا کرده بود، حرارت باطنی حاصل از آتش معنویتِ ثارالله و جوهر سیب است که در قله قاف اعلی علیین امام حسین علیه السلام، مختفی است! ☀️حرارت لایتناهی آتش توحید احدی و صمدی که بر خرمن وجودی علی اکبرعلیه السلام افتاده! حرارتِ تب آتش توحیدی عالم لاهوت که بر خرمن وجودی شاهزاده علی اکبر افتاده بود و حرارت عطش ظاهری بر جسمش! ☀️آری! یکی از مواردی که در وقایع کربلا اتفاق افتاد و موضوع عطش به طور ویژه ای خود را نشان داد حول محور وجود حضرت شاهزاده علی اکبر سلام الله علیه بود. هنگام وداع شاهزاده علی اکبر، اهل حرم اطرافش را گرفتند که ناگهان امام حسین علیه السلام فرمود: رهایش کنید که علی اکبر ممسوس فی ذات الله هست! حالا شاهزاده علی اکبرعلیه السلام که به فرمایش امام حسین علیه السلام، ممسوس فی ذات الله است و این عبارت فقط یکجای دیگر بکار رفته آنهم از سوی پیامبرصلی الله علیه و آله درباره امیرالمومنین علیه السلام، این ذات اشاره دارد به اسم مستاثره ذات(حقیقت احدی فاطمی) و ممسوس یعنی مقام اتّحاد و اتّصالِ شاهزاده علی اکبرعلیه السلام که اتفاق افتاده! فراموش نکنیم این مقام در عالم معنا فقط مختص امام معصوم است! حالا دریاب اشاره حقیقی امام خمینی راحل که فرمود: اگر علی اکبر علیه السلام در کربلا شهید نمی شد امام واجب الاطاعه بودند! ☀️پس این حرارت تب لایتناهی حقیقت فاطمی است که بر خرمن وجودی حضرت علی اکبر علیه السلام افتاده! حرارت تب حقیقت لاهوتی کعبه اسم اعظم است که بر جان شاهزاده علی اکبر علیه السلام افتاده! ☀️در میانه معرکه جنگ، حرارت آتش تب توحید! تب شراب لاهوت! تب شراب حقیقت احدی فاطمی! تمام وجودش را چنان فراگرفت که از خود بیخود شد و طاقت از کفش بیرون رفت و نزد امام حسین علیه السلام برگشت و گفت: پدرجان من تشنه ام! آقا صورتش را نزدیک دهان شاهزاده علی اکبر علیه السلام آورر و زبان زخمی و خشک و تفتیده اش را در دهان علی اکبر گذاشت! 🕊 هرچه کرد همین صحنه بود! زبان امام حسین علیه السلام در کام علی اکبر یعنی این که منِ امام حسین علیه السلام تو را واصل به فتح الفتوح قله قاف حلّت بفنائِک حسینی واصل نمودم!... 📌شرح و بسط و تکمیل مباحث عرفانی استاد حسین محمدی حفظه الله 📌بخش۷ - آدرس لینک بخش۶ آیدی کانال کشتی نوح @keshtie_nouh
🇮🇷🕊🚩بسم ربّ الحسین🚩🕊🇮🇷 حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلا مدام استنصار می‌کرد یعنی می‌فرمود: هل من ناصر ینصرنی؟!... هویت غیبیّه ی بسم الله الرحمن الرحیم، اشاره به مقام کُنِ امام علیه السلام دارد! این امام علیه السلام است که بر بام کعبه اسم اعظم، استیلای وجودی دارد و بر کرسی خلیفه الله مطلق تکیه زده! امام علیه السلام است که با اسماء الله، خلق میکند! با اسماء الله هدایت به امر میکند! با اسماء الله فیض و رزق میدهد! لذا ندای هل من معین امام! ندای هل من ناصرینصرنی امام! یعنی اینکه من از قلّه قاف عرش اسماء الله! از بام کعبه اسم اعظم! فرزندان آدم را صدا میزنم هر که دارد عطش این لامکانِ لازمان، بسم الله! هر که میخواهد با اسماء الله بسوی ما(منااهل البیت) بیاید، بسم الله! هر که میخواهد در جنّتُ الحسین ساکن باشد(مع الحسین) بسم الله! بیاید دست هایش را در دست های من بگذارد تا او را از زمین به مافوق عرش اسماء الله برسانم! پیش خودم! در آغوش خودم! مَحرَم به حریم قدسی حضرت مادر! چقدر ساده گرفتیم ما کربلا را؟!... خیلی ها در طول تاریخ خواستند وارد موقف قیامتی کربلا بشوند، اما جز ۷۲ نفر نتوانستند ساکن کربلا بشوند! زعفر جنّی با ۴ هزار ابرجنیان دهر حاضر شد! انبیاء و اولیاء در کربلا حاضر شدند اما امام حسین علیه السلام با شفقت نگاه پدرانه ای کرد و گفت: اینجا، جای شما نیست! فقط اونهایی که عطش مقام حلّت بفنائِکِ مقام حسینی را داشتند و از نفسانیات و انانیت ها! از برتری جوییها عبور کردن توانستند وارد کربلا شوند! اینجا جای علی اکبر است! اینجا جای علی اصغر است! اینجا جای زینب است! اینجا جای رقیه است! اینجا جای عبدالله و قاسم است! اینجارجای حبیب و زهیر و وهب و عون و...ست! اینجا جای عباس است! این عطش فناء در امیرعشق بود که دو دست عبّاس را قطع کرد! وگرنه هیهات از شمشیر و عمود آهن که مقهور تصرُّفِ ولایت علویه بود! عبّاس علیه السلام فهمید دو دستی که قرار است برای اهل حرم، سقایت و برای ام البنین، آبروداری کند، باید قطع شود! لذا امام علیه السلام مشکی به عبّاس علیه السلام داد و گفت برو آب بیار! حالا نوبت واصل شدن عباس علیه السلام به مقام حلّت بفنائک حسینی است! حالا نوبت قیامت در قیامت علمدار کربلاست! ابتدا باید از حدّ علمداری عبور کند لذا ۴ هزار تیرانداز و حرمله و تیر سه شعبه و عمود آهنین به سراغش رفتند اما اینها عباس را اذیت نکرد! اون لحظه ای که تیر به مشک خورد و آب به روی زمین ریخت، قیامت در قیامت عباس برپاشد! امیرعشق، این مشک از عباس گرفت و آبروی ام البنین(یعنی آب) را هم به روی زمین ریخت تا مشک و خم لایتناهی را به او عطاء کنند! خم وجودی عباس، خزینة الله است! او مخزن و معدن لایتناهی الهی حکمت، معرفت، شراب وعرفان و... است! امام حسین دید عباس به مشک توجه دارد. اراده، اراده‌ی اباعبدالله بود، لذا دشمنان زدند و مشک را هم سوراخ کردند و آب ریخت یعنی از تعیُّنِ خُم هم عباس را عبور داد! دو تا نیزه به چشم عباس خورد. چشم مظهر مشاهده‌ی اسماء و کمالات الهیه است اما حضرت عباس این‌ها را هم نباید ببیند، چون چشم باز، کنایه از بسط است اما چشم بسته کنایه از استغنا و عدم التفات به تمام کمالات الهیه است به همین خاطر از چشم بسته به چشم بیمار تاویل کرده اند. خیلی سخت است معشوق به روی آدم چشمش را ببندد! قبض و بیماری می‌آورد. امام حسین علیه السلام چشمان عباس را هم گرفت! رمزگشایی از بوسیدن دست های بریده علمدار حضرت عبّاس وقتی بر قلّه قاف مقام حلّت بفنائِکِ حسینی، تکیه زد و مقیم شد که تمام هستی اش را! از مشک آب و آب تا چشم و سر و دستش را هم از دست داد و به غارت برند! امام حسین علیه السلام وقتی حضرت عبّاس را در مقام وحدت نورالحسین تحت قُبِّه فاطمیت نظام هستی دید! حالا دست های بریده حضرت عبّاس که بر زمین افتاد حلقه اتصال زمین به آسمانِ فاطمی شده! لذا همه دیدند که امام حسین علیه السلام یک چیزی را مدام بر می‌دارد و می‌بوسد. دیدند دستان عباس است. وقتی حضرت ابوالفضل العباس به قلّه قاف حلّت بفنائِک رسید، ناگهان شخصی آمد و گرزی محکم بر فرق عباس بن علی زد، آن‌جا دیگر او حسین محض شد و گفت: أدرک أخا تا این لحظه هرگز امام حسین را برادر صدا نمی‌کرد اما این‌جا دیگر حسین شده بود! اینگونه که شد خدا با آن گرز بر اسم الغیور خود تجلّی کرد. اسم الغیور حق متعال اسمی است که اغیار را از عشاق می‌راند! این بار خدا به الواحد القهار بر الغیور خودش تجلّی کرد. همین که تجلّی کرد امام حسین علیه السلام فرمود: الآن انکسر ظهری و قلت حیلتی چون پای اغیار به خیمه‌ها باز شد!... ✍️ شرح و تفسیر واحد تحقیقات اندیشکده کشتی نوح آخرالزمان برگرفته از مباحث عرفانی استاد حسین محمّدی حفظه الله 📌بخش۸- آدرس لینک بخش۷ کشتی نوح آخرالزمان @keshtie_nouh
🇮🇷🕊🚩بسم ربّ الحسین🚩🕊🇮🇷 حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلا مدام استنصار می‌کرد یعنی می‌فرمود: هل من ناصر ینصرنی؟! هویت غیبیّه ی بسم الله الرحمن الرحیم، اشاره به مقام کُنِ امام علیه السلام دارد! این امام علیه السلام است که بر بام کعبه اسم اعظم، استیلای وجودی دارد! امامی که بر کرسی خلیفه الله مطلق تکیه زده و صاحب مقام امر(کُن فیکون) است! امام علیه السلام که با اسماء الله، خلق میکند! با اسماء الله هدایت به امر میکند! با اسماء الله فیض و رزق میدهد! پس یقیناً ندای هل من ناصرینصرنی امام! یعنی اینکه من از قلّه قاف عرش اسماء الله! از بام کعبه اسم اعظم! فرزندان آدم را صدا میزنم هر که دارد عطش این لامکانِ لازمان، بسم الله! هرکه دارد به سرش، کرب و بلا بسم الله! هر که میخواهد با اسماء الله بسوی ما(منااهل البیت) بیاید بسم الله! هر که میخواهد در جنّتُ الحسین ساکن باشد(مع الحسین) بسم الله! بیاید دست هایش را در دست های من بگذارد تا او را از زمین به مافوق عرش اسماء الله پیش خودم! در آغوش خودم! مَحرَم به حریم قدسی حضرت مادر برسانم! چقدر ساده گرفتیم ما کربلا را؟!... خیلی ها در طول تاریخ خواستند وارد موقف قیامتی کربلا بشوند، اما جز ۷۲ نفر نتوانستند ساکن قلّه قاف کربلا بشوند! زعفر جنّی با ۴ هزار ابرجنیان دهر حاضر شد! انبیاء و اولیاء در کربلا حاضر شدند اما امام حسین علیه السلام با شفقت نگاه پدرانه ای کرد و گفت: اینجا، جای شما نیست! فقط اونهایی که عطش مقام حلّت بفنائِکِ مقام حسینی را داشتند و از نفسانیات و انانیت ها! از برتری جوییها عبور کردن توانستند وارد کربلا شوند! اینجا جای علی اکبر است! اینجا جای علی اصغر است! اینجا جای رقیه است! اینجا جای عبدالله و قاسم است! اینجارجای حبیب و زهیر و وهب و عون و...ست! اینجا جای عباس است و... اما حساب زینب سلام الله علیهما جدای از ۷۲ تن و سوای از کل مصارع العشاقِ کرب و بلاست! او صاحب علی الاطلاق واقف مواقف اضطرار است! وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ/ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﻣﻴﻌﺎﺩﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺑﺎ ﻭﻱ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺖ، ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﺟﻤﺎﻝ ﺑﻲ ﻧﻬﺎﻳﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻨﻤﺎﻱ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮم ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﻲ ﺩﻳﺪ، ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﻮﻩ ﺑﻨﮕﺮ ﺍﮔﺮ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻠﻮﻩ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺛﺎﺑﺖ ﻭ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻣﺎﻧﺪ! ﺗﻮ ﻫﻢ ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺩﻳﺪ، ﭼﻮﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺑﺮ ﻛﻮﻩ ﺟﻠﻮﻩ ﻛﺮﺩ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﻠﺎﺷﻲ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻲ ﻫﻮﺵ ﺷﺪ، ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ آمد[۱] هنگامیکه حقیقت احدی حسینی در لحظات وداع برحضرت زینب سلام الله علیه تابید! زمان فنای جَبَلِّ وجودیش بود، زمان استیلا بر قلّه قاف مقام حلَّت بفنائِک و اتّحاد و اتّصال با نور مطلق حسینی بود! حضرت زینبی تمام وجودش مستغرق در امیر عشق شده بود! او که از صبح عاشورا تا عصر عاشورا از حدّ حجابهای اعظم اسماء الله الحسن یعنی از حدّ اسم اعظم اکبری، اصغری، قاسمی، عبداللهی، عباسی تک تک کاروان مصارع العشاق حسینی عبور کرده بود! حالا باید از این حسین، دل بِبُرّد و از عالم بی حدّی حسینی نیز عبور نماید! آری! فتح قلّه قاف حضرت زینب سلام الله علیهما، فتح هویت غیبیه و حقیقت نوری احدی فاطمی است که شرط آن عبور از عالم بی حدّی حسینِ مقید به صورت و مادّه و مدّت(جسم) است! و آن موعد، لحظات وداع بود که عقیله بنی هاشم، زینب قلب الصّبور از شدّت مصیبت عظیم و اعظم بیهوش شد! اما لحظاتی بعد با تجلّی امری و خفیّه ی حسینی بر وجود زینب سلام الله علیهما و دست ولایت تصرفیِ سیدالکونین اباعبدالله الحسین علیه السلام به هوش آمد. آری! قیامت در قیامت حضرت زینب سلام الله علیهما هنگامی بود که حقیقت نوری امام حسین علیه السلام با همه هیبتش بر بانوی باعظمت کربلا، تجلّی مطلق نمود! در این لحظات بود که امیرعشق، اباعبدالله الحسین علیه السلام از قلّه قاف ِ وجودیِ حضرت زینب سلام الله علیهما با تمام هیبت، قیامت در قیامتی برپا کرد! آنگاه که شمس عظمی ولایت مطلقه حضرت عشق، اباعبدالله الحسین علیه السلام در آسمان وجودی زینب سلام الله، از مشرق افق وجودیش، طلوع كرد تا عصر عاشورا با نوشیدن جام بلایِ وداع قابل شود برای انکشافِ دولت ازلی و ابدیِ هوالاوّل و الاخر و الظاهر و والباطن یعنی(یعنی زیارت حقیقت احدی فاطمی) پس دریاب چرا حضرت زینب سلام الله علیهما میان آتش، دود، غارت، شمشیر، جنگ، توحش،خنجر، نیزه، عمود آهنین، شلاق، مقطع الاعضاء، ارباًاربا،گرگها، اسارت، گرما، عطش و اضطراب فریاد زد: ما رایت الاجمیلا 🔘 پی نوشت: [۱] - اعراف - آیه ۱۴۳ 📌بخش۹- آدرس لینک بخش۸ کشتی نوح آخرالزمان @keshtie_nouh
🇮🇷🚩بسم ربِّ الحسین🚩🇮🇷 حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلا مدام استنصار می‌کرد یعنی می‌فرمود: هل من ناصر ینصرنی؟! حضرت نوح در این آیه می‌فرماید: وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ: ﻭ ﻧﻮﺡ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻧﺶ ﻭ ﻟﻨﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺶ ﻓﻘﻂ ﺑﻪﻧﺎم ﺧﺪﺍﺳﺖ[۱] وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلَا تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ:ﺁﻥ ﻛﺸﺘﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻮﺝ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻮﻩ ﺁﺳﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰﺩﺍﺩ[۲] وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ: ﻭ[ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﻠﺎﻙ ﺷﺪﻥ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ]ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ: ﺍﻱ ﺯﻣﻴﻦ! ﺁﺏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﺑﺮ ﻭ ﺍﻱ ﺁﺳﻤﺎﻥ[ﺍﺯ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ] ﺑﺎﺯ ﺍﻳﺴﺖ ﻭ ﺁﺏ ﻛﺎﺳﺘﻲ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻛﺎﺭ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﻛﺸﺘﻲ ﺑﺮ[ﻛﻮﻩِ]ﺟﻮﺩﻱ ﻗﺮﺍﺭﮔﺮﻓﺖ[۳] امام علیه السلام، خلیفه الله هست یعنی جمعِ قابلیت و فاعلیت از حیث مظهریت کل اسماء الله در خواص و آثارشان، چرا که حق متعال با اسماء الله، خلق میکند! با اسماء الله، هدایت به امر میکند!با اسماء الله،رزق و فیض وجود میدهد! بازگشت ما در برزخ و قیامت نیز بسوی اسماء الله هست(زیارت جامعه) و حق متعال در بهشت لقاء با اسماء الله تجلی ذات میکند! از حیث جعل مقام خلیفه الله از سوی خداوندتبارک و تعالی به امام علیه السلام، قلب ایشان، عرش کل اسماء الله هست! یعنی قلب امام علیه السلام، کعبه اسم اعظم است که جمیع مراتب اسماء الله در طواف کعبه اسم اعظم میباشند! این اسماء الله هست که تحت ولایت مطلقه تصرفی امام علیه السلام، آن به آن در کار هستند الی یوم القیامة دریاب چرا امیرالمومنین علیه السلام فرمود: تمام اسرار نوری قرآن در سوره فاتحه و تمام سوره فاتحه در بسم الله الرحیم الرحیم و تمام بسم الله الرحمن الرحیم در باءِ بسم الله الرحمن الرحیم و باءِ بسم الله الرحمن الرحیم نیز در نقطه تحت باء جمع است، حضرت وقتی به اینجای روایت می رسند دست میگذادند روی سینه مبارکشان میفرمایند: منم نقطه باء بسم الله الرحمن الرحیم و این نقطه اشاره به حقیقت احدی ولایت علوی و فاطمی دارد که خلقت از آن آغاز شد! این نقطه اشاره به مقام امر و کُنِ انسام کامل دارد(کن فیکون) که خلقت و نزول فیض وجود به سبیت آنست! از همین رو به موجب مقام خلیفه الله مطلق، انسان کامل نیز گفته میشود چرا که او صاحب مقام جمع الجمعی کل اسماء الله هست(وجه الله)! پس امام علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم است و این بسم الله الرحمن الرحیم ظهور مقام کُن فیکونِ ایشان در عالم امکان میباشد! 🔘پی نوشت: [۱] - هود- بخشی از آیه۴۱ [۲] - هود - بخشی از آیه۴۲ [۳] - هود- بخشی از آیه ۴۳ 📌بخش۱۰- تکمیلی۱ - آدرس لینک بخش۹- تکمیلی در پست بعد کشتی نوح آخرالزمان @keshtie_nouh
🇮🇷🚩بسم الله الرحمن الرحیم🚩🇮🇷 حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلا مدام استنصار می‌کرد یعنی می‌فرمود: هل من ناصر ینصرنی؟! حضرت نوح در این آیه می‌فرماید: وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ: ﻭ ﻧﻮﺡ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻧﺶ ﻭ ﻟﻨﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺶ ﻓﻘﻂ ﺑﻪﻧﺎم ﺧﺪﺍﺳﺖ[۱] وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلَا تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ:ﺁﻥ ﻛﺸﺘﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻮﺝ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻮﻩ ﺁﺳﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰﺩﺍﺩ[۲] هود وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ: ﻭ[ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﻠﺎﻙ ﺷﺪﻥ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ]ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ: ﺍﻱ ﺯﻣﻴﻦ! ﺁﺏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﺑﺮ ﻭ ﺍﻱ ﺁﺳﻤﺎﻥ[ﺍﺯ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ] ﺑﺎﺯ ﺍﻳﺴﺖ ﻭ ﺁﺏ ﻛﺎﺳﺘﻲ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻛﺎﺭ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﻛﺸﺘﻲ ﺑﺮ[ﻛﻮﻩِ]ﺟﻮﺩﻱ ﻗﺮﺍﺭﮔﺮﻓﺖ[۳] دریاب اشاره رمزگونه امام رضا علیه‌السلام می‌فرمایند که: یا ابن شبیب! اگر به هر شیئی خواستی گریه کنی، بر حسین بن علی بن ابی‌طالب گریه کن چه او را در کربلا به همراه ۱۸ نفر از ابدالش شهید کردند. حضرت به همراه ابدال ایشان در مجموع ۱۹ نفر هستند و ۱۹ عدد بسم الله الرحمن الرحیم است. انسان کامل خودش بسم الله الرحمن الرحیم است، پس کشتی حسین در کربلا که اسرع هست! اشاره به هویت غیبیه بسم الله الرحمن الرحیم و نقطه تحت باء بسم الله الرحمن الرحیم دارد! امام حسین علیه السلام، کشتی بسم الله الرحمن الرحیم را بر روی امواج سهمگین و دریای طوفانی کرب و بلا مستقر بود! استنصار(هل من ناصرینصرنی) امام علیه السلام در کربلا یعنی بیایید دستتان را درست من قرار دهید تا شما را سوار بر کشتیِ حسین کنم! سوار بر بسم الله الرحمن الرحیم کنم! امام حسینی که خودِ بسم الله الرحمن الرحیم است! امام حسینی که ناخدای بسم الله الرحمن الرحیم است!.. ما همه از بسم الله الرحمن الرحیم، خلق شدیم! تمام ارکان عالم و جمیع خلایق و ما نیز غرق در بسم الله الرحمن الرحیم، جمع است، بسم الله الرحمن الرحیم، وابتغوا الیه الوسیله است(وسیله سیر و سلوک و عبادت بسوی خدا) ما با این وسیله(بسم الله الرحمن الرحیم) بسوی قله قاف عالم آفرینش، در حرکتیم و سرانجام سیر و سلوک و مقصد خلقت ما به بسم الله الرحمن الرحیم ختم خواهد شد! حالا این کشتی بسم الله الرحمن الرحیم است که میان امواج سهمگین و طوفان کرب و بلایِ کربلا، لنگر انداخته و ناخدای آن فریاد میزند: هل من ناصر ینصرنی! این طلب نصرت امام علیه السلام از جهت نجات از طوفان فتنه کرب و بلاست! یعنی دست هایت را بسمت امام ببر تا تو را هم،،سوار بر این کشتی نماید که حقیقت نوری این کشتی هم اول خلقت است و هم آخر خلقت، هم ظاهر خلقت هست و هم باطن خلقت! چطور وقتی اول و آخر و ظاهر و باطن تو در دنیا و برزخ و قیامت بهشت در این کشتی(بسم الله الرحمن الرحیم) خلاصه میشه و به این کشتی ختم میشه! از سرضعف و استیصال و اضطرار و ترس و نیاز و ذلت طلب نصرت فرموده!... 🔘پی نوشت: [۱] - هود- بخشی از آیه۴۱ [۲] - هود - بخشی از آیه۴۲ [۳] - هود- بخشی از آیه ۴۳ 📌بخش۱۰- تکمیلی۲ آدرس لینک بخش۱۰- تکمیلی۱ کشتی نوح آخرالزمان @keshtie_nouh
🇮🇷🚩بسم ربِّ الحسین🚩🇮🇷 حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلا مدام استنصار می‌کرد یعنی می‌فرمود: هل من ناصر ینصرنی؟! حضرت نوح در این آیه می‌فرماید: وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ: ﻭ ﻧﻮﺡ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻧﺶ ﻭ ﻟﻨﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺶ ﻓﻘﻂ ﺑﻪﻧﺎم ﺧﺪﺍﺳﺖ[۱] وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلَا تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ:ﺁﻥ ﻛﺸﺘﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻮﺝ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻮﻩ ﺁﺳﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰﺩﺍﺩ[۲] وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ: ﻭ[ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﻠﺎﻙ ﺷﺪﻥ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ]ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ: ﺍﻱ ﺯﻣﻴﻦ! ﺁﺏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﺑﺮ ﻭ ﺍﻱ ﺁﺳﻤﺎﻥ[ﺍﺯ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ] ﺑﺎﺯ ﺍﻳﺴﺖ ﻭ ﺁﺏ ﻛﺎﺳﺘﻲ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻛﺎﺭ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﻛﺸﺘﻲ ﺑﺮ[ﻛﻮﻩِ]ﺟﻮﺩﻱ ﻗﺮﺍﺭﮔﺮﻓﺖ[۳] امام علیه السلام، خلیفه الله هست یعنی جمعِ قابلیت و فاعلیت از حیث مظهریت کل اسماء الله در خواص و آثارشان، چرا که حق متعال با اسماء الله، خلق میکند! با اسماء الله، هدایت به امر میکند!با اسماء الله،رزق و فیض وجود میدهد! بازگشت ما در برزخ و قیامت نیز بسوی اسماء الله هست(زیارت جامعه) و حق متعال در بهشت لقاء با اسماء الله تجلی ذات میکند! در جلسات قبل اشاره شد هدف از خلقت انس و جن، عبادت و غایتِ عبادت نیز وصول به قله قاف مقام یقین(علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین، بردالیقین)! امام علیه السلام به سبب جعل مقام خلیفه الله از سوی خداوند تبارک و تعالی صاحب و عین کعبه اسم اعظم است! او در قله قاف اسم مستاثره ذات(حقیقت احدی و سِرّی فاطمی) مقیم است! اینکه رسول الله صلی الله علیه و آله در باره امیرالمومنین علیه السلام فرمود: او ممسوس فی ذات الله است! ذاتی که اشاره ربطی داره با هو(خداوند تبارک و تعالی) در واقع اشاره به فاطمیت نظام هستی(اسم مستاثره ذات) داره که حتی کعبه اسم اعظم نیز در طواف اوست! عرش اسماء الله هم در طواف اوست! چرا که امام حسن عسکری و جعفرصادق علیهم السلام فرمودند: ما حجت خدا هستیم بر خلائِق و مادر ما فاطمه سلام الله علیهما، حجت خداست بر ما، یعنی حقیقت احدی فاطمی، ولایت دارد بر حقیقت نوری اهل بیت علیهم السلام! این که امیرالمومنین علیه السلام در قول مشهوری میفرمایند: اگر پرده ی از غیب کنار برود ذره ای بر یقین من افزوده نمی شود چون حضرت در قله قاف مقام یقین، مقیم است(بردالیقین)! او صاحب کعبه اسم اعظم و ممسوس با اسم مستاثره ذات است! لذا با اسم العلیم، اسم الخبیر، اسم البصیر، اسم الحکیم، اسم النور احاطه وجودی دارد بر قبل و بعد از خلقت جمیع خلائِق دارد! مگر میشود خدا با کعبه اسم اعظم(عرش اسماء الله) یعنی نور وجودی امام علیه السلام، خلق بکند! هدایت به امر بکند! رزق و فیض وجود نازل کند و اما امام علیه السلام احاطه به ماهیت جمیع خلائِق و نظام آفرینش نداشته باشه! این امام علیه السلام است که صاحب مقام امر و کُن تصرفی و هستی بخش است! این امیرالمومنین علیه السلام است که خود در قله قاف بردالیقین مقیم است(مقصد آفرینش) و فریاد میزند: من به راههای آسمان آشناتر هستم به راههای زمین، مرا دریابید قبل از اینکه از میان شما بروم! این همان صورت باطنی استنصار امام حسین علیه السلام یعنی هل من نصر ینصرنی است! که در کربلا بارها بر زبان جاری ساخت، جنس این استنصار همان استنصار خداوندتبارک و تعالی است: إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ:ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ، ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻭ ﮔﺎم ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﻜﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻣﻰ ﺳﺎﺯﺩ[۴] استنصار الله و خلیفه الله از جهت وصول کمال الطلوب لقاء المحبوب برای فرزندان آدم است که از روح اعظم اهل بیت علیهم السلام در آنها دمیده شده و لذا قابل هستند برای اوج و عروج تا قله قاف مقام یقین! و حالا امام علیه السلام دستهایش را بسوی ما و بشریت دراز کرده که دست هایتان را بگذارید در دستهای ما تا شما را تحت ولایت تصرفی(مقام امر و کُن) با هدایت به امر رساننده باشیم به لقاء المحبوب(مقام منا اهل البیت)! استنصار امام علیه السلام یعنی ما کشتی نجاتیم! ما کشتی بسم الله الرحمن الرحیم هستیم! کشتی نجات بسم الله الرحمن الرحیم، مقام هدایت امراست! کشتی نجات بسم الله الرحمن الرحیم، مقام کُن(ولایت تصرفی) است! کشتی بسم الله الرحمن الرحیم، اول و آخر و ظاهر و باطن جمیع خلائق است! وقتی سوار این کشتی شدی یعنی خود را در مقصد بدان تمام!!!!! 🔘پی نوشت: [۱] - هود- بخشی از آیه۴۱ [۲] - هود - بخشی از آیه۴۲ [۳] - هود- بخشی از آیه ۴۳ [۴] - محمد- بخشی از آیه ۷ 📌بخش۱۰- تکمیلی۲ - آدرس لینک۱۰-تکمیلی۱ تکمیلی در پست بعد کشتی نوح آخرالزمان @keshtie_nouh
🇮🇷🚩بسم ربِّ الحسین🚩🇮🇷 حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلا مدام استنصار می‌کرد یعنی می‌فرمود: هل من ناصر ینصرنی؟! طلب نصرت پادشاه آفرینش و مرکز مدار توحید و صاحب مقام امر و کن فیکون، امیرعشق، سرسلسله مصارع العشاقِ کربلا، از جهتِ دستگیری تحت قُبّه ی ولایت تصرفی است برای معراج حسینیه تا فتح قلّه قاف مقام حلّت بفنائک! که این معراج و این فتح الفتوح، بدون دستگیری سیدالکونین اباعبدالله الحسین علیه السلام محال است محال! کربلا، زعفرجنی با ۴۰۰۰ هزار جن و انبیاء الهی و ملائکه الله کربلا حاضر بودند و اذن می خواستند اما امام حسین علیه السلام، مشفقانه فرمود: اینجا، جای شما نیست! تحمل وقوف در این قیامت را ندارید! اینجا زینب و رقیه و عباس و علی اکبر و علی اصغر و عبدالله و قاسم و جون و حبیب و وهب و....است! اما عباس علیه السلام است که مقام حلّت بفنائِکِ اباعبدالله الحسین علیه السلام را تصاحب کرد و سایر اصحاب با سقایت عبّاس، قله قاف حلّت بفنائک را فتح کردند! چه اینکه حضرت عباس ساقی عشاق نظام وجود است و از او به قمر تعبیر شده ‌است چون قمر کنایه از ولایت مطلقه‌ی الهیه است. پیامبر فرمود: أنا کشمس و علی کالقمر، اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ[۱] وقتی قیامت انسان نزدیک شود، ولایت امیرالمؤمنین برای او منشق و آشکار می‌شود. حضرت امیرالمومنین علیه السلام هم فرموده‌اند: من یمت یرنی! حضرت ابالفضل العباس هم دارای مقام عظمی ولایت مطلقه‌ی الهیه است و به مقام واحدیت نظام وجود راه پیدا کرده ‌است و اولین تعین اباعبدالله الحسین است، لذا از او به قمر بنی هاشم تعبیر شد! این قمر به سبب این که صاحب ولایت است، به تمامی کواکب عالم نور می‌دهد، از این حیث او را ساقی گفتند. ساقی کسی است که تشنگان و طالبان اسم اعظم حسین را سقایت می‌کند. ساقی کسی است که معدنِ و میخانه شراب اسماء و کمالات الهیه است. چون کعبه اسم مرتبه‌ای است که در آن همه‌ی کمالات الهیه(عرش اسماء الله) جمع است و او قمر است و به این مرتبه راه پیدا کرده‌است لذا به هر کسی که طالب آب حقایق باشد به میزان قابلیتش عطاء میشود! اباعبدالله الحسین علیه السلام به حیث کنه خودش در جایی قرار دارد که دست احدی به او نمی‌رسد! حسین علیه السلام به حیث کنه خود، غریب الغرباست. لذا به حیث ذاتِ غیبیه اش نامه ای به حبیب بن مظاهر می‌نویسد و آن را با این جمله آغاز می‌کند که من الغریب الی الحبیب! یعنی جناب حبیب شما با تمام شأن و شئونت نسبت به من به گونه‌ای هستی که من نزد شما هم غریب هستم! الله اکبر امام حسین علیه السلام شئون متفاوتی دارد. از شئون امام، شأن عباسی، شأن علی اکبر، شأن علی اصغر، شأن مسلم، شأن حبیب و وهب و ...هستند لذا امیرعشق، برای تشنگان مقام حلّت بفنائِک، با این شئون جلوه می‌کند. به یکی با اسم قاسم جلوه می‌کند به دیگری با اسم علی اکبر و... استنصار امام علیه السلام(هل من ناصرینصرتی) برای دستگیری تشنگان موقف قیامتی کرب و بلاست! اما حضرت به دست عباس بن علی سقایت می‌کند. این کمالات و تجلیاتی که ساقی لب تشنگان روزگار افاضه می‌کند، حقایق الهی هستند، کسی که تشنه است و می‌خواهد عالم را درک کند و خودش را بفهمد، حقایق را به او می‌فهمانند و او را به مقام ادراک حقایق می‌رسانند، به اندازه ای که تشنگی با خودت آورده باشی، از آن آب به این اشخاص می‌دهند و از این شراب طهور مست می‌شوند. کار ساقی شراب دادن است. وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا[۲] ساقی کسی است که وظیفه‌ی او اعطاء کل ذی حق حقه است. کما این که این شراب ظاهری هم مستی ایجاد می‌کند، آن شراب باطنی مستی باطنی می‌آورد و عقل حسابگر را زایل می‌کند و عقل الهی را احیا می‌کند و عقل ربانی و قدسی را در درون انسان روشن می‌کند. آن‌جا هم ساقی به تناسب تشنگی افراد می‌دهد. به همین دلیل گفته‌اند: شما هر چقدر تشنه باشی سقایتت می‌کنند و به بعضی که خیلی تشنه هستند، دُرد می‌دهند. دُرد آن ته نشین شراب است. می‌گویند جناب خواجه نصیرالدین طوسی از مستی ادراک حقایق و معارف الهی فریاد می زده :أین الملوک و ابن الملوک؟! کجا هستند پادشاهان که عیش ما را ببینند؟! به آیت الله بهجت چه دُردی داده بودند که آن‌گونه در نماز ضجه می‌کشید؟ خوشا به حال مستان روزگار... 🔘 پی نوشت: [۱] - قمر - آیه ۱ [۲] - انسان - آیه ۲۱ 📌بخش ۱۱ - آدرس لینک ۱۰ ✍️ اندیشکده کشتی نوح آخرالزمان/شرح و تفسیر مباحث عرفانی استاد حسین محمدی حفظه الله کشتی نوح آخرالزمان @keshtie_nouh
🇮🇷🚩بسم ربِّ الحسین🚩🇮🇷 حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلا مدام استنصار می‌کرد یعنی می‌فرمود: هل من ناصر ینصرنی؟! طلب نصرت پادشاه آفرینش، صاحب مقام کن فیکون، امیرعشق، سرسلسله مصارع العشاقِ کربلا، سیدالکونین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام از جهتِ دستگیری تحت قُبّه ی ولایت تصرفی است برای معراج حسینی تا فتح قلّه قافِ مقام حلّت بفنائِک! که این معراج و این فتح الفتوح، بدون دستگیری سیدالکونین اباعبدالله الحسین علیه السلام محال است محال! عطش مصارع الشاق در یوم القیامه عاشورا خیلی ها قصدکردن وارد کربلا بشن، اما میسر نشد! مگر هرکسی میتواند وارد قیامتِ کربلا شود! روح فعال انبیاء و اولیاء و با لشکریان جنیان به فرماندهی زعفر با ملائکه الله وارد دشت نینوا شدند! اما امیرعشق که ممسوس و مستغرق در ذات الله بود، از روی شفقت با اشاره فرمود: اینجا جای شما نیست! بروید که تحملش را ندارید! اینجا علی اکبر است که میتونه وارد بشه! اینجا شاهزاده علی اصغر و عباس و زینب و رقیه و قاسم و عبدالله و وهب و جون و حبیب و ....که میتوانند وارد موقف قیامتی کربلا بشن! اینجا مقام وحدت است! اگر چه اصحاب از حیث عدد ۷۲ نفر بودند اما یوم القیامه عاشورا در محشر کربلا همه جا صحبت از عطش بود! عطشِ فتح الفتوح مقام حلت بفنائِکِ حقیقت حسینی بود! همه جا عطش مقام معیت با نور واحد حسینی بود! دقت کرده اید، زیارت عاشورا رو که میخوانی اصلاً خبری و اسمی از اصحاب نیست! چرا؟! چون با سقایتِ سقای آستان حسینی، ابوالفضائل العبّاس، شراب حلِّت بفنائِک را به کام جانشان زدند، روز عاشورا بدمستی شراب فناءِ ذات حسینی بود که اصحاب را برای رفتن به میدان، از خود بیخود کرده، به به امیرالمومنین علیه السلام اصحابِ اباعبدالله الحسین علیه السلام را مصارع العشاق نامید! لذا عطش شهدای کربلا غیر از آن عطشی است که فکر می‌کنیم! هر چند حجت ظاهری عطش را نمی‌خواهیم رد کنیم! از روز هفتم آب را بر اهل‌بیت بستند. امام حسین از این روز تا لحظه‌ی شهادت دیگر نه چیزی خورد و نه چیزی نوشید. لذا وقتی حضرت، شهید شد دید که حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌فرماید تعجیل کن که افطار را باید کنار من بخوری! لذا این‌ها به ظاهر تشنه و گرسنه بودند اما حساب عطش باطنی جداست به خصوص عطش اباعبدالله الحسین علیه السلام! عطش اباعبدالله الحسین یک عطشی است که هرگز فروکش نخواهد کرد: هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً: این عطش من الازل الی الابد هست! بقیه‌ی شهدا هم عطش داشتند و امام حسین علیه السلام هم یک ساقی داشت به نام عباس بن علی علیه السلام! هرکسی که می‌آمد و عطش خودش را به امام حسین علیه السلام عرضه می‌کرد، به وفق استعداد و قابلیت وجودی از این شراب طهور الهی از دست عباس بن علی علیه السلام می‌نوشید: وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً[۱] در سوره‌ی دهر آمده‌ است که برخی به طعم زنجبیل و برخی دیگر به طعم کافور است، آن که به طعم زنجبیل است، حرارت دارد و عاشق را گرم می‌کند. آنی که کافوری است، تب شراب عشق و شراب توحید و شراب ولایت را سرد می‌کند و به مقام بردالیقین می‌رساند وگرنه شراب عشق، جان آدمی را میسوزاند! تب شراب توحید و ولایت، قلب آدمی را ذوب میکند! جناب حضرت علی اکبر علیه السلام هم تشنه است و به محضر پدر می‌آید و عرض می‌کند: يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي! لذا این عطش سرّ است و عارف بالله، واقف است این سنگینی آهن چیست؟ جناب علی اکبر صاحب ولایت کبری الهی است، چون حضرت سیدالکونین به این حقیقت سرّی اشاره فرمود: اشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِ الله است، اباعبدالله می‌فرماید ما هر موقع دلمان برای رسول خدا تنگ می‌شد، به این آقا نگاه می‌کردیم و اوج رمزگشایی هنگام وداع حضرت علی اکبر علیه السلام با اهل حرم آل الله بود که حضرت به زنان از بنی هاشم فرمود: رهایش کنید که علی ممسوس فی ذات الله است! لذا نشان می‌دهد عطش و ثقل الحدید سرِّ باطنی دیگری دارد! مثل این که او چیزهای بالاتری می‌خواهد! او فتح الفتوح قلّه قاف مقام حلّت بفنائِک است! عطشِ اتّحاد و اتّصال با حقیقت نوری حسینی را دارد! حالا میشه فهمید چرا در کربلا، فقط عده قلیلی به استنصار اباعبدالحسین علیه السلام(هل من ناصر ینصرنی) لبیک گفتند.... 🔘 پی نوشت: [۱] - انسان - آیه ۲۱ ✍️ اندیشکده کشتی نوح آخرالزمان/شرح و تفسیر مباحث عرفانی استاد حسین محمدی حفظه الله 📌بخش۱۳ - آدرس لینک بخش۱۲ کشتی نوح آخرالزمان @keshtie_nouh
🇮🇷🚩بسم ربِّ الحسین🚩🇮🇷 حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلا مدام استنصار می‌کرد یعنی می‌فرمود: هل من ناصر ینصرنی؟! طلب نصرت پادشاه آفرینش، صاحب مقام کن فیکون، امیرعشق، سرسلسله مصارع العشاقِ کربلا، سیدالکونین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام از جهتِ دستگیری تحت قُبّه ی ولایت تصرفی است برای معراج حسینی تا فتح قلّه قافِ مقام حلّت بفنائِک! که این معراج و این فتح الفتوح، بدون دستگیری سیدالکونین اباعبدالله الحسین علیه السلام محال است محال! امام حسین علیه‌السلام در آن مقام فردانیت خود ایستاد و گفت: هل مِن ناصر یَنصُرُنى؟ یعنی همه‌ی انسان‌ها قابلیت این را دارند که به مقام فردانیت که من در آن هستم، برسند و در واقع ایشان تمام انسان‌ها را به مقام خودش دعوت کرد. امام حسین علیه‌السلام در مقام فردانیت به یار نیازی ندارد اما هر کسی به ایشان رجوع کند، یار ایشان می‌شود یعنی با ایشان یکی می‌شود و اتحاد پیدا می‌کند. به همین خاطر همه‌ی انسان‌ها را دعوت کرد اما ملائکة‌الله را نه، وقتی گفت هل مِن ناصر یَنصُرُنى، ملائکه و اجنه آمدند. امام حسین علیه‌السلام پاسخ داد که شما حد عقلی دارید و در محدوده‌ی عقل متوقفید. این‌جا مقام عشق است و عقل را راه نمی‌دهند. عقل خوب است لذا یاری شما آن است که در همان حدی که هستید مرا یاری کنید. همه‌ی مخلوقات در همان حدی که هستند در حال یاری کردن هستند. امام می‌خواهد انسان را به سمت خودش بکشد. حتی اجنه هم آمدند اما امام حسین فرمود، شما در حدی نیستید که بخواهید این‌جا بیایید. به همین خاطر ما در اجنه پیغمبر نداریم، حد اجنه این نیست که به مقام کرب مطلق بیایند. ملائکه هم به اباعبدالله عرضه می‌دارند که آقا جان ما حد خودمان را می‌دانیم اما از روی اشتیاقمان به شما تنزل پیدا کرده‌ایم. در روایت داریم که ملائکه فوج فوج نازل شده ‌بودند و همه انگشت حیرت به دهان، داشتند عشق بازی بدون مثل و نظیر امام حسین علیه السلام  را تماشا می‌کردند. امام حسین علیه السلام در مقام أو أدنی ایستاده و می‌فرماید، هل مِن ناصر یَنصُرُنى آن‌جا جگر شیر می‌خواهد، عباس بن علی می‌خواهد. آن‌جا جایی است که عباس بن علی می‌خواهد برود می‌گوید: قَدْ ضَاقَ صَدْرِي لذا اباعبدالله فقط انسان‌ها را دعوت کرد اما هرکسی را زهره‌ی قدم گذشتن در عشق مطلق نبود. خدا این قابلیت را در همه قرار داده‌ است و بندگانش را مؤاخذه خواهد کرد. خدا از تمام آن‌هایی که در کربلا اباعبدالله را یاری نکردند خواهد پرسید که من استعدادش را در شما قرار داده بودم چرا حسین را یاری نکردید؟! نفس و تعلقات نمی‌گذارد. آن‌جا وادی عشاق است. عاشق هم کسی است که پشتش به خاک خورده باشد یعنی هیچ قیدی نداشته باشد. بر خلاف جاهای دیگر در کربلا امام حسین همه چیز را از یارانش می‌گیرد. همه‌ی اصحابش را خلع سلاح می‌کرد و بعد به میدان می‌فرستاد! با عابس کاری کرد که عابس لباسش را درآورد و به میدان رفت. همه جا فرمانده یارانش را مجهز می‌کند و به میدان می‌فرستد‌ اما امام حسین خلع سلاحشان می‌کرد! عباس بن علی صاحب ولایت مطلقه است. اگر او دست به شمشیر می‌بُرد، کسی زنده نمی‌ماند. قوت او قوت الهیه است ولی امام چنان عباس را خلع سلاح کرد که در کربلا ناتوان شد، یعنی در عشق امام اینگونه ناتوان و فانی شد و همین که محاصره کردند شهیدش کردند. او ولایت داشت و به امام حسین نگاه کرد و گفت برادر جان کار خودت را کردی؟ فکر نکنی من نمی‌دانم... من کشته‌ی آن نرگس فتان توام نه شمشیر شمر بن ذی‌الجوشن... من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم؛ لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ[۱] خب می‌خواهیم امام را یاری کنیم، چطور باید ایشان را یاری کنیم؟ باید بمیریم این‌جا وادی عشق است. مسلم بن عوسجه در رکاب اباعبدالله شهید شد. مسلم با حبیب دوست بود. هر دو وقتی شنیدند اباعبدالله عازم کوفه است به سمت امام شتافتند. در وادی عشق، مکث انسان را بیچاره می‌کند، همین که لحظه‌ای مکث کنی کار از کار می‌گذرد‌. 🔘 پی نوشت: [۱] - حشر- آیه ۲۱ ✍️ اندیشکده کشتی نوح آخرالزمان/مباحث عرفانی استاد حسین محمدی حفظه الله 📌بخش۱۴ - آدرس لینک بخش۱۳ کشتی نوح آخرالزمان @keshtie_nouh
🇮🇷🚩بسم ربِّ الحسین🚩🇮🇷 حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلا مدام استنصار می‌کرد یعنی می‌فرمود: هل من ناصر ینصرنی؟! طلب نصرت پادشاه آفرینش، صاحب مقام کن فیکون، امیرعشق، سرسلسله مصارع العشاقِ کربلا، سیدالکونین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام از جهتِ دستگیری تحت قُبّه ی ولایت تصرفی است برای معراج حسینی تا فتح قلّه قافِ مقام حلّت بفنائِک! که این معراج و این فتح الفتوح، بدون دستگیری سیدالکونین اباعبدالله الحسین علیه السلام محال است محال! امیر مصارع العشاق آفرینش بحث ما پیرامون حدیث شریفی است که حضرت امام باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پیرامون یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام مطرح کرده است و توجه ما در این بحث بالخصوص پیرامون مصارع عشاق و عشق و مراتب عشق در حقیقت کربلا خواهد بود. امام باقر علیه السلام می‌فرماید: امیرالمؤمنین علیه السلام برای جنگ صفین از کوفه خارج شد تا به کربلا رسید؛ حَتّى إذا كانَ بِكَربَلاءَ عَلى ميلَينِ أو ميلٍ. حضرت درآن مکان با اسب خود دوری زد و فرمود، قُبِضَ فِيهَا مِائَتَا نَبِيٍّ وَ مِائَتَا وَصِيٍّ وَ مِائَتَا سِبْطٍ كُلُّهُمْ شُهَدَاءُ؛ این منطقه جایی است که دویست نبی و دویست فرزند نبی در اینجا کشته شده‌اند و همگی از شهدا بوده‌اند. این انبیاء و اسباط بر قِدَم اباعبدالله الحسین بوده‌اند و نشان می‌دهد که ایشان از خاصان درگاه حق متعال بوده‌اند که خدا این توفیق را به ایشان داد که در این زمین کشته شوند. معلوم است در میان انبیاء، حساب امثال ایشان و حضرت یحیی علیهم السلام از بقیه انبیاء جداست چون یحیی علیه السلام تنها کسی است که شبیه امام حسین علیه السلام کشته شده است و آسمان تنها بر او و بر اباعبدالله الحسین علیه السلام گریسته است. این موضوع نشانگر آن است که ایشان از یک ویژگی خاصی برخوردار بوده است. اینگونه به نظر می‌رسد که این چهارصد نبی و اسباط گویا به سبب نبوتشان و اتصالشان به باطن عالم و خبردار شدن از واقعه‌ی کربلا و اباعبدالله الحسین علیه السلام، چنین مرگی را انتخاب کرده اند و از خدا خواسته‌اند که در این مکان کشته شوند چون می‌دانستند که حسین مقصد العشاق است! حسین قبله‌ و حقیقت عشق و مقصد همه‌ی عشاق است و انسان به آن مدارج عالیه‌ی عشق و عاشقی نمی‌رسد مگر اینکه در زمین کربلا کشته شود، حساب این زمین از دیگر زمینها جداست. باید از خدا بخواهیم به اندازه‌ی ظرف وجودی ما، اسرار کربلا را به ما بفهماند و جور دیگری به کربلا نگاه کنیم. بر ما واجب است که تعزیه بگیریم و عزاداری کنیم اما در این این عزاداری باید به ابعاد دیگر کربلا هم بپردازیم، نباید فقط سیر تاریخی مورد بررسی قرار گیرد. سیر تاریخی باید در حدی باشد که این حقیقت زنده بماند. حقیقت کربلا سرالله است! خدا می‌داند در این کربلا چه خبرهاست! از آن ذوالجناح سرّ است تا حضرت علی اصغر علیه السلام، از جناب عابس بن شبیب اسرار نهفته است تا جناب حبیب بن مظاهر! اینها را باید مورد مطالعه و به ویژه مورد مطالعه‌ی باطنی قرار دهیم. این حقایق چیزهایی است که به اصطلاح عامیانه باید رزقمان شود، سیر ظاهری کربلا را همه می‌دانند و از آن خبر دارند اما اینکه اسرار کربلا چیست، خدا باید روزی ما کند. در ادامه‌ی روایت داریم که امیرالمؤمنین علیه السلام پای مبارکش را از رکاب اسب بیرون آورد و فرمود: مُنَاخُ رِكَابٍ وَ مَصَارِعُ عُشّاقٍ، الشُّهَدَاءِ لَا يَسْبِقُهُمْ مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ وَ لَا يَلْحَقُهُمْ مَنْ أَتَى بَعْدَهُمْ. اینجا محل افتادن عشاق است، مَصرع، محل افتادن عشاق است. عاشق باید بیفتد، در اذهان همه‌ی ما اینگونه است که عاشق باید برخیزد اما کربلا نشان می‌دهد که نهایت درجه‌ی عشق افتادن است. باید بیفتی و پشتت به خاک بخورد،  عاشق کسی است که باید آنچه که دارد را بدهد، هیچ چیز هم نباید طلب کند... 📌قطعه ای از مباحث باطنی کربلا: استاد حسین محمدی حفظه الله 📌بخش۱۹ - آدرس لینک بخش ۱۸ کشتی نوح آخرالزمان @keshtie_nouh
🇮🇷🚩بسم ربِّ الحسین🚩🇮🇷 حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلا مدام استنصار می‌کرد یعنی می‌فرمود: هل من ناصر ینصرنی؟! طلب نصرت پادشاه آفرینش، صاحب مقام کن فیکون، امیرعشق، سرسلسله مصارع العشاقِ کربلا، سیدالکونین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام که دوام و بقاء کل عرش اسماء الله و هفت آسمان و ماسوی الله به تار مویش بسته هست، از سرعجز و استیصال و نیاز نیست! زعفرجنی بهمراه چهارهزار ابرفرمانده جنیان و روح بالفعل تمام انبیاء و اوصیاء و اولیاء در کربلا حاضر بودند تا به ندای هل من ناصرینصرنی امیرعشق، لبیک بگویند اما حضرت حسین علیه السلام با شفقت فرمود: اینجا، جای شما نیست! اینجا قله قاف عالم اعلی علیین است! اینجا وادیه ممسوس فی ذات الله هست! اینجا کرسی سلطنت دولت هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن است! اینجا قیامتِ حقیقت سرّی فاطمی بر حجج الهی است! اینجا محل فرود مصارع العشاق است که با جام قالوا بلیِ عهد الست، از همه سبقت گرفتند و قابلیت و فاعلیت را در خود جمع کردن! کربلا جای ۷۲ نفر است! ۷۲ عاشورا! ۷۲ کربلا! ۷۲ علی اکبر! ۷۲ علی اصغر!۷۲ وهب!۷۲ جون!۷۲ قاسم! ۷۲ عبدالله! ۷۲ عباس! که تک تک وارد موقف قیامتی کربلا شدن و فتح الفتوح مقام حلَّت بفنائک، نصیب جانشان شد، یعنی همه در مقام واحدیت حسینی یکی و یگانه شدن! راز اینکه در زیارت عاشورا اسم هیچ یک از اصحاب نیست دریاب! امام باقر علیه السلام می‌فرماید: امیرالمؤمنین علیه السلام برای جنگ صفین از کوفه خارج شد تا به کربلا رسید؛ حَتّى إذا كانَ بِكَربَلاءَ عَلى ميلَينِ أو ميلٍ. حضرت درآن مکان با اسب خود دوری زد و فرمود، قُبِضَ فِيهَا مِائَتَا نَبِيٍّ وَ مِائَتَا وَصِيٍّ وَ مِائَتَا سِبْطٍ كُلُّهُمْ شُهَدَاءُ؛ این منطقه جایی است که دویست نبی و دویست فرزند نبی در اینجا کشته شده‌اند و همگی از شهدا بوده‌اند. این انبیاء و اسباط بر قِدَم اباعبدالله الحسین بوده‌اند و نشان می‌دهد که ایشان از خاصان درگاه حق متعال بوده‌اند که خدا این توفیق را به ایشان داد که در این زمین کشته شوند. معلوم است در میان انبیاء، حساب امثال ایشان و حضرت یحیی علیهم السلام از بقیه انبیاء جداست چون یحیی علیه السلام تنها کسی است که شبیه امام حسین علیه السلام کشته شده است و آسمان تنها بر او و بر اباعبدالله الحسین علیه السلام گریسته است. این موضوع نشانگر آن است که ایشان از یک ویژگی خاصی برخوردار بوده است. اینگونه به نظر می‌رسد که این چهارصد نبی و اسباط گویا به سبب نبوتشان و اتصالشان به باطن عالم و خبردار شدن از واقعه‌ی کربلا و اباعبدالله الحسین علیه السلام، چنین مرگی را انتخاب کرده اند و از خدا خواسته‌اند که در این مکان کشته شوند چون می‌دانستند که حسین مقصد العشاق است! حسین قبله‌ و حقیقت عشق و مقصد همه‌ی عشاق است و انسان به آن مدارج عالیه‌ی عشق و عاشقی نمی‌رسد مگر اینکه در زمین کربلا کشته شود، حساب این زمین از دیگر زمینها جداست. باید از خدا بخواهیم به اندازه‌ی ظرف وجودی ما، اسرار کربلا را به ما بفهماند و جور دیگری به کربلا نگاه کنیم، بر ما واجب است که تعزیه بگیریم و عزاداری کنیم اما در این این عزاداری باید به ابعاد دیگر کربلا هم بپردازیم، نباید فقط سیر تاریخی مورد بررسی قرار گیرد. سیر تاریخی باید در حدی باشد که این حقیقت زنده بماند، حقیقت کربلا سرالله است! خدا می‌داند در این کربلا چه خبرهاست! از آن ذوالجناح سرّ است! عبا و عمامه امام علیه السلام سرّست! حضرت علی اصغر علیه السلام سرالاسرار است، از جناب عابس بن شبیب اسرار نهفته است تا جناب حبیب بن مظاهر! اینها همه اسرار خفیه کربلاست! این حقایق چیزهایی است که باید رزق جانمان شود، سیر ظاهری کربلا را همه می‌دانند و از آن خبر دارند اما اینکه اسرار کربلا چیست، خدا باید روزی ما کند! باید از درکات اسفل السافلین ادراکات حسی و خیالی و وهمی، برون آییم! باید از چاه ویل تعلقات جمادی، نباتی و حیوانی، خارج بشیم! .....در ادامه‌ی روایت داریم که امیرالمؤمنین علیه السلام پای مبارکش را از رکاب اسب بیرون آورد و فرمود: مُنَاخُ رِكَابٍ وَ مَصَارِعُ عُشّاقٍ، الشُّهَدَاءِ لَا يَسْبِقُهُمْ مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ وَ لَا يَلْحَقُهُمْ مَنْ أَتَى بَعْدَهُمْ. اینجا محل افتادن عشاق است، مَصرع، محل افتادن عشاق است. عاشق باید بیفتد، در اذهان همه‌ی ما اینگونه است که عاشق باید برخیزد اما کربلا نشان می‌دهد که نهایت درجه‌ی عشق افتادن است. باید بیفتی و پشتت به خاک بخورد،  عاشق کسی است که باید آنچه که دارد را بدهد، هیچ چیز هم نباید طلب کند. لبیک به هل من ناصرینصرنی، کار هرکَسُ و ناکسی نیست! باید محرم به حریم ولایت باشی 📌شرح و تکمیل قطعه ای از مباحث باطنی کربلا: استاد حسین محمدی حفظه الله/تحقیق و پژوهش اندیشکده کشتی نوح آخرالزمان کشتی نوح آخرالزمان @keshtie_nouh
🇮🇷🕊🚩بسم ربّ الحسین🚩🕊🇮🇷 🏴سلام خدا بر زینب قلب الصبور🏴 حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلا مدام استنصار می‌کرد یعنی می‌فرمود: هل من ناصر ینصرنی! امام علیه السلام که بر کرسی خلیفة مطلق تکیه زده! او که از بام کعبه اسم اعظم، سلطنت وجودی دارد بر کل قوس نزول آفرینش تا قوس صعود قیامت! امامی که صاحب مقام امر(کُن فیکون =ولایت تصرفی) است! امامی که از مافوق عرش اسماء الله، پادشاهی میکنه! یعنی با اسماء الله، خلق میکند! با اسماء الله هدایت به امر میکند! با اسماء الله رزق میدهد! پس در ابتدای سلوک به علم الیقین بدانیم که ندای هل من ناصرینصرنی یعنی اینکه منِ حسین؛ از قلّه قاف عرش اسماء الله! از بام کعبه اسم اعظم! از مقام کُن! از مرکز فرماندهی دولت هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن، فرزندان آدم را صدا میزنم هر که دارد عطشِ کربلا، بسم الله!...هرکه دارد به سرش، کرب و بلا بسم الله!...هر که میخواهد در جنّتُ الحسین ساکن باشد(مع الحسین)، بسم الله!...بیاید دست هایش را در دست های من بگذاره تا او را از درکات اسفل السافلین ادراکات حسی و خیالی و وهمی نجات دهم! تا او را از چاه ویل تعلقات جمادی و نباتی و حیوانی، نجات بدهم!....تا کجا؟!...تا آغوش خودم! چقدر ساده گرفتیم ما کربلا را؟!... خیلی ها در طول تاریخ خواستند وارد موقف قیامتی کربلا بشوند، اما جز ۷۲ نفر نتوانستند ساکن قلّه قاف کربلا بشن! زعفر جنّی با ۴ هزار ابرجنیان، حاضر شد! انبیاء و اولیاء در کربلا حاضر شدند اما امام حسین علیه السلام با شفقت نگاه پدرانه ای کرد و گفت: اینجا، جای شما نیست! فقط اونهایی که عطش مقام حلّت بفنائِکِ مقام حسینی را داشتند تونستن وارد موقف مواقف کربلا بشن! اینجا جای علی اکبر است! اینجا جای علی اصغر است! اینجا جای رقیه است! اینجا جای عبدالله و قاسم است! اینجا جای حبیب و زهیر و وهب و عون و...است! اینجا جای عباس است! اما حساب زینب سلام الله علیهما جدای از ۷۲ تن و سوای از کل مصارع العشاقِ کرب و بلاست! او صاحب علی الاطلاق واقف مواقف اضطرار است! وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ/ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﻣﻴﻌﺎﺩﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺑﺎ ﻭﻱ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺖ، ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﺟﻤﺎﻝ ﺑﻲ ﻧﻬﺎﻳﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻨﻤﺎﻱ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮم ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﻲ ﺩﻳﺪ، ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﻮﻩ ﺑﻨﮕﺮ ﺍﮔﺮ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻠﻮﻩ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺛﺎﺑﺖ ﻭ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻣﺎﻧﺪ! ﺗﻮ ﻫﻢ ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺩﻳﺪ، ﭼﻮﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺑﺮ ﻛﻮﻩ ﺟﻠﻮﻩ ﻛﺮﺩ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﻠﺎﺷﻲ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻲ ﻫﻮﺵ ﺷﺪ، ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ آمد[۱] هنگامیکه حقیقت احدی حسینی در لحظات وداع برحضرت زینب سلام الله علیه تابید! زمان فنای جَبَلِّ وجودیش بود، زمان وصول به قلّه قاف مقام حلَّت بفنائِک و اتّحاد و اتّصال با نور مطلق حسینی بود! او که از صبح عاشورا تا عصر عاشورا از حدّ حجابهای اعظم اسماء الله الحسنی یعنی از حدّ اسم اعظم اکبری، اسم اعظم اصغری و قاسمی، اسم اعظم عبداللهی و عباسی و تک تک کاروان مصارع العشاق حسینی عبور کرده بود! حالا باید از این حسین، دل بِبُرّد و از عالم بی حدّی حسینی نیز عبور نماید تا فتح الفتوح وصول به حقیقت احدی و سرّی فاطمی برایشان حاصل شود و آن موعد، لحظات وداع بود که عقیله بنی هاشم، زینب قلب الصّبور از شدّت مصیبت عظیم و اعظم بیهوش شد! اما لحظاتی بعد هرچه کرد آن دست امام علیه السلام بود که با تجلّی امری و خفیّه ی حسینی بر وجود زینب سلام الله علیها کرد! آری! قیامت در قیامت حضرت زینب سلام الله علیهما هنگامی بود که حقیقت نوری امام حسین علیه السلام با همه هیبتش بر بانوی باعظمت کربلا، تجلّی مطلق نمود! در این لحظات بود که امیرعشق، اباعبدالله الحسین علیه السلام بر وجود حضرت زینب سلام الله علیهما با تمام هیبت، قائِم شد و قیامت در قیامتی برپا کرد! آنگاه که امیر عشق، در آسمان وجودی زینب سلام الله، از مشرق افق وجودیش، طلوع كرد تا عصر عاشورا با نوشیدن جام بلایِ وداع، قابل شود برای انکشافِ دولت وحدت وجود حسینی(هوالاوّل و الاخر و الظاهر و والباطن)، و آن اشاره دارد به مقام احدی و سری فاطمی، وقتی کار عقیله بنی هاشم به اینجا رسید هرچه میان آتش، دود، غارت، شمشیر، جنگ، توحش،خنجر، نیزه، عمود آهنین، شلاق، مقطع الاعضاء، ارباًاربا،گرگها، اسارت، گرما، عطش و اضطراب نگریست تجلّی هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطنِ حسینی را دید که در کاخ طاغوت با صلابت در پاسخ به کنایه یزید معلون فرمود: ما رایت الاجمیلا 🔘 پی نوشت: [۱] - اعراف - آیه ۱۴۳ 📌بخش۲۲ - آدرس لینک بخش۲۱ کشتی نوح آخرالزمان @keshtie_nouh