eitaa logo
📚کتابخانه مردمی شهید آوینی جغتای
185 دنبال‌کننده
364 عکس
75 ویدیو
10 فایل
آدرس کتابخانه؛ جنب مسجد امام سجاد(علیه السلام) آماده هر نوع همکاری در حوزه کتاب و کتابخوانی هستیم ارتباط با ما @P_Aviny_ketab
مشاهده در ایتا
دانلود
📚کتابخانه مردمی شهید آوینی جغتای
. 🔸راه سازندگى و آگاهى دادن به كودك نمى‏تواند از طريق مقاله و وعظ و مسائل فلسفى باشد؛ چون هنوز شناخت
. 🔸قصه و تمثیل، اثری شگرف در تربیت دارند. قصه می‌تواند بدون هیچ مانعی وارد حیاط خلوت اندیشه و فکر انسان شود و شروع به سازندگی یا تخریب کند. 🔹منظور از تخریب این است که اولاً با قصه مناسب می‌توان بازتاب‌های سوئی را که کودک از محیط و دیگران گرفته تخریب کرد، ثانیاً بعضی از قصه‌ها، خود حاوی اثرات تخریبی هستند و باید آنها را شناخت و از دسترس کودکان دور نگاه داشت... 🔸داستان حکم غذا برای روح کودک دارد و گاه قادر است «سرنوشت» او را تغییر دهد... 🔹همان‌گونه که والدین خوراک را قبلاً می‌چشند و به کودک می‌دهند، کتاب و قصه را هم باید قبلاً خوانده باشند و بعد در اختیار کودک قرار دهند. 📖 2⃣ ✍ | راه رشد، جلد سوم، صفحه ۸۳ و ۸۴. کتابخانه مردمی شهید آوینی جغتای @ketab_Aviny_joghatay
📚کتابخانه مردمی شهید آوینی جغتای
. 🔸قصه و تمثیل، اثری شگرف در تربیت دارند. قصه می‌تواند بدون هیچ مانعی وارد حیاط خلوت اندیشه و فکر ان
. 📌 چرا «داستان» بیشتر از «نصیحت» تأثیر می‌گذارد؟ برای اینکه غریزه طفل، تشنه‌ی داستان است. خدا انسان را نوعی آفریده که قصه گذشتگان، برای او سیاحت و گردش است... 🔰 قصه‌ها «ساختمان روحانی طفل» را پایه‌گذاری می‌کنند. قصه‌ها «ملاک خوب و بد» به بچه می‌دهند. بچه از لابه‌لای این قصه‌ها، نور تشخیص و قوه تمییز پیدا می‌کند. 🌀 اگر او بخواهد بین خوب و بد، زشت و زیبا، کار قبیح و کار مناسب فرق بگذارد، یک اطلاعات قبلی می‌خواهد. بچه اطلاعات قبلی‌اش برای قضاوت را از لابه‌لای قصه‌ها درک می‌کند. ✴️ گاهی می‌شود یک کلام و یک مطلب چنان در قلب او اثر می‌گذارد که تا آخر عمر، این نصیحت، این گفته یا قصه به او خط و جهت می‌دهد و او را می‌سازد. 📖 3⃣ ✍ | راه رشد، جلد سوم، صفحه ۸۸ و ۸۹. کتابخانه مردمی شهید آوینی جغتای @ketab_Aviny_joghatay
. 🔰 وقتی مادر در قصه، قهرمان‌هایی را مطرح می‌کند که بی‌چون و چرا از دیگران حرف می‌شنوند و اجرا می‌کنند، وقتی به فرزند خود این‌گونه القاء می‌کند که آن کسی که حرف دیگران را پذیرفت و اجرا کرد، ترقی کرد و آن کسی که مخالفت کرد، محدود شد و به عواقبی گرفتار شد، این تصور در ذهن طفل ایجاد می‌شود که عالمی که فردا من در آن پا می‌گذارم، عالم قدرت است و در آن عالم، نجات در سازش و مصلحت‌اندیشی است..‌. 🌀 پس قصه‌هایی از این جنس که چه کنیم که بدن ما آسیب نبیند، چه کنیم که دست‌هایمان رنجه نشود، راه سلامت از کدام طرف است، باید از چه سمتی حرکت کرد تا خراشی به ما وارد نشود و ...، واعظ درونی را فلج می‌کنند و این واعظ دیگر نمی‌تواند درست فعالیت کند؛ چون احساس می‌کند که در سلول است و جهان خارجش یک در بیشتر ندارد و آن این است که خودت را با قدرت تطبیق بده. 📖 7⃣ ✍ | راه رشد، جلد سوم، صفحه ۸۵. کتابخانه مردمی شهید آوینی جغتای @ketab_Aviny_joghatay
📚کتابخانه مردمی شهید آوینی جغتای
. 📚ملت ما مطالعه کردن را اصلاً جزو کارهاى بشرى نمى‌دانند! مثل خوراک و ورزش و دیگر چیزهایى که جزو کا
. ما انسان‌ها، این حیات دنیای‌مان یک حیات موقت است؛ منتها پدر و مادر خیلی دقت نمی‌کنند که این حقیقت را از بچگی به فرزندشان بگویند و این کار، خیلی مشکلات برای فرزند ایجاد می‌کند. صاحبان‌ ادیان، از همان طفولیت مسائل را به بچه‌های‌شان یاد می‌دهند و راحت می‌شوند. از باب «مرگ یک بار و شیون هم یک بار!» می‌گفتند که عالَم، این است. قصۀ عالَم را می‌گفتند. امام علی (ع) برای امام حسن (ع) و امام حسین(ع) از همان طفولیت قصه را گفت. دیگر اینها بر این منوال بزرگ شدند... مشکل جامعه ما، فرهنگ «ماندن» است که با فرهنگ اسلامی کاملاً متضاد است. مادرها از طفولیت زمزمه ماندن را در گوش فرزند می‌خوانند. پدرها صحبتی که برای فرزندشان می‌کنند این است که امید دارم که عصای پیری‌من شوی، عصای دست‌من شوی. بچه‌ به این نتیجه می‌رسد که زندگی یعنی ماندن، ماندن، ماندن و نان‌آور بودن. این فرهنگ، اصل را بر زیستن قرار می‌دهد. قصه‌ها و داستان‌ها و چیزهایی که گفته می‌شود، این فرهنگ را دارد به بچه می‌خوراند؛ یعنی فرهنگی که اصل را بر زیستن قرار می‌دهد. داستان‌ها، شعارها و قصه‌های این‌چنینی باید زدوده شوند. انسان اگر از ابتدا بنا را بر ماندن بگذارد، بعدش سر دوراهی قرار می‌گیرد و ناراحت می‌شود. کسانی که بنا را بر ماندن نگذاشتند، رنج و دردی ندارند. 📖 9⃣ ✍ | راه رشد، جلد چهارم، صفحه ۱۸۸ و ۱۸۹ کتابخانه مردمی شهید آوینی جغتای @ketab_Aviny_joghatay
. 💠 در تربیت، هر چیزی که بهترین است، اگر از حدش تجاوز کند، بدترین می‌شود...استقلال دادن به بچه، بهترین است، اما از حد که بگذرد، بدترین می‌شود. 💠 حدّش این است که به آن میزان که فطرت فرزند فعال شده است، به او اختیار بدهند. اختیار دادن به معنای مسئولیت سپردن است و نباید به‌اندازه‌ای باشد که کمر او زیر بار آن بشکند...همان‌طور که تغذیه مراتب دارد، اختیاراتی هم که به فرزند داده می‌شود، قدم‌به‌قدم باید او را به خودکفایی بیشتر برساند... 💠 فعال کردن چشمه فطرت در فرزند مثل احیا کردن قنات است. در احیای قنات، جریان آب کم را قدر می‌دانند و با لایروبی، به تدریج آب آن را اضافه می‌کنند، مجال دادن به فرزند و ایجاد زمینه ادای امانتِ [مسئولیت] هم همین‌طور است، باید به‌اندازه توان و ظرفیت کودک به او امانت داد و بعد برای ادای امانت کمکش کرد. باید امانت را اندازه‌گیری کرد که متناسب با او باشد. بعد که امانت را ادا کرد، امانت مهم‌تر به او بدهند. ✍ 📚 تربیت دینی کودک، صفحه ۱۶۶ و ۱۶۷ 1⃣ کتابخانه مردمی شهید آوینی جغتای @ketab_Aviny_joghatay
. برای با مسئولیت بار آوردن بچه، باید روی خودتان کار کنید. پدر و مادر باید خودشان احساس مسئولیت کنند... روضه‌ها این اثر را دارد که شما وقتی جانب حسین‌بن‌علی(ع) را ترجیح دادید، می‌گویید:«انسان باید روی احساس مسئولیتش باشد، ولو بلغ‌ما‌بلغ»؛ گرسنگی باشد، تشنگی باشد، اسارت باشد، هرچه‌‌ باشد، می‌ارزد. باید با «احساس مسئولیت» بود. عزاداری، «کارخانه‌ی احیای حس مسئولیت» است. حتی یک زنجیر زدن، حتی تماشاچی که به هیئت‌ها نگاه می‌کند. حالا گریه کردن یعنی چه؟ یعنی عضویت در طرفی که حسین‌بن‌علی(ع) هست. اگر پسر تو از تو سؤال کرد که چرا گریه می‌کنی؟ بگو برای اینکه عضوِ «اسلام حس مسئولیت» بشوم؛ گریه می‌کنم تا حس مسئولیت در من احیا شود. | راه رشد، جلد چهارم، صفحات ۱۹۶، ۲۰۰ و ۲۰۱. کتابخانه مردمی شهید آوینی جغتای @ketab_Aviny_joghatay
. 🔺علی(ع) و فاطمه(س) چه کار کرده بودند که زینب(س) این‌گونه از آب درآمد و حسین(ع) آن‌گونه؟ اولین اثری که بر اولاد خودشان گذاشتند، این بود که اولاد خود را «نترساندند»، بچه را با وحشت تربیت نکردند، خانه‌شان خانه‌ی خفقان و وحشت و رعب نبود. بسیاری از پدر و مادرها بچه‌های با استعدادی دارند و تحمل بچه‌ی بااستعداد، مشکل است. لذا این بچه‌ها را از بچگی مرعوب می‌کنند... اصل تربیتی دیگر علی(ع) و فاطمه(س)، «حرمت و احترام»، عجیبی بود که برای فرزندانشان قائل بودند... اصل سومی که علی(ع) و فاطمه(س) در خانه داشتند «محبت بی‌دریغ» بود. بسیاری از پدرها می‌ترسند بچه خودشان را ببوسند. بسیاری از مادرها فرزندانشان را کم می‌بوسند. این غلط است. فاطمه زهرا(س) بچه‌ی خودش را به سینه‌اش می فشرد. رسول‌خدا(ص) در هنگام رحلت، اجازه نداد که این بچه‌ها را از روی سینه‌اش بلند کنند. این روحیه دادن و محبت کردن است که موجب می‌شود هیچ‌کس نتواند اینها را با هیچ‌چیز بخرد. محبت کردند تا بچه ها قابل «تطمیع» نباشند. نترساندند تا بچه‌ها قابل «تهدید» نباشند. به بچه‌ها شخصیت و حرمت دادند تا «ابهت‌های اجتماعی» و جمعیت‌های انبوه آنها را نگیرد و دچار واهمه نکند. زینب کبری(س) وقتی که در بازار صحبت کرد، دچار واهمه نشد؛ وقتی که در مجلس یزید سخنرانی کرد، دچار واهمه نشد. ✍ 📗راه رشد، جلد۲، صفحات ۵۶ و ۵۹. کتابخانه مردمی شهید آوینی جغتای @ketab_Aviny_joghatay
. ▫️عطر حضور در مسجد و عطر حضور در بین مؤمنین اگر بالاتر از عطر بازار عطرفروشان نباشد، کم‌تر از آن‌ها نیست. از این جهت من به پدران و مادران توصیه می‌کنم که ممکن است بچه‌های شما به‌خاطر بازیگوشی، بار اول و دوم با رغبت نیایند. اما سعی کنید با نوازش آن‌ها را به مسجد بیاورید. پدر من هم وقتی می‌خواست مرا همراه خودش به مسجد ببرد بازیگوشی می‌کردم. ایشان با نوازش ما را می‌آورد. ما هم مثل این بچه‌های شیطان بودیم. این بچه‌ها وقتی بزرگ شدند، از ما بهتر می‌شوند. بچه را به مسجد بیاورید تا گروهک‌ها او را نبرند. بیاورید تا مسلح شود، مجهز بشود. اگر نیاوردید و او را بردند و بعد کارش به جای خطرناک کشید، رنج خواهید برد. خانم! دخترت را بیاور تا دیگران او را به کم‌حجابی نکشند. او را بیاور تا این دریای چادری‌ها، حجاب‌دارها را ببیند و احساس کند در اکثریت است. وقتی برای خرید به خیابان می‌رود احساس اقلیت بودن نکند. 📚راه رشد، جلد ۳، صفحه ۱۸۸ و ۱۸۹ ✍ 🕌 1⃣ کتابخانه مردمی شهید آوینی جغتای @ketab_Aviny_joghatay