eitaa logo
کتاب سرای فانوس شب
5.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
453 ویدیو
141 فایل
کتاب دوست عزیز📚 ممنون که برای خدمت انتخابمون کردی اگه سوال یا سفارش کتاب داریدروی لینک زیربزنید @Patogshohada فانوس شب یعنی کتابه که مارو ازتاریکی نجات میده اینم کانال رضایت مشتریمون eitaa.com/rezayatfanosshab شماره تماسمون 09373925623
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸«شانزده سال بعد» روایتی است از زندگانی یکی از هزاران سرباز روح خدا که واژه خشونت‌بار جنگ را با حضور شورآفرین خود، به تعبیر کلام روشنگر حضرت امام(ره) به دفاع مقدس مبدل کرد. روایتی ساده، بی‌تکلف و صمیمی درست شبیه خود محمدرضا. 🔹نام کتاب: « 🇮🇷روایت حاج از زندگی شهید محمدرضا شفیعی » 🔹بازنويسي: 🔹 📝 16000 تومان > 12000 تومان | 212 صفحه ✂️برشی از کتاب : دست‌هایم را جلو بردم. قفل شانزده سال دوری و انتظار را باید می‌شکستم. «بسم‌ الله» ‌گفتم و گره کفن را باز کردم. قلبم محکم می‌زد و کم مانده بود از جا کنده شود. شاید اگر می‌توانستم فریاد بزنم و ذره‌ای از حیرتم را بیرون بریزم، تحمل دیدن آن صحنه برایم راحت‌تر می‌شد. آنچه جلوی چشم‌هایم بود، با تمام دیده‌ها و شنیده‌هایم حتی دم تا آن روز تفاوت داشت. پلک‌هایم را چندین بار به‌هم زدم تا اگر خوابم یا در تنگی و تاریکی قبر به اشتباه افتاده‌ام، از فکر و خیال بیرون بیایم؛ ولی نه خواب بودم و نه اشتباه می‌کردم. بغض، گلویم را فشار می‌داد. دلم می‌خواست فریاد بزنم. بگویم خدایا! چرا الان، چرا امروز، چرا این‌طور باید محمدرضا را نشانم بدهی!؟ 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ https://eitaa.com/patogfanosshab
🌸«شانزده سال بعد» روایتی است از زندگانی یکی از هزاران سرباز روح خدا که واژه خشونت‌بار جنگ را با حضور شورآفرین خود، به تعبیر کلام روشنگر حضرت امام(ره) به دفاع مقدس مبدل کرد. روایتی ساده، بی‌تکلف و صمیمی درست شبیه خود محمدرضا. 🔹نام کتاب: « 🇮🇷روایت حاج از زندگی شهید محمدرضا شفیعی » 🔹بازنويسي: 🔹 📝 16000 تومان > 12000 تومان | 212 صفحه ✂️برشی از کتاب : دست‌هایم را جلو بردم. قفل شانزده سال دوری و انتظار را باید می‌شکستم. «بسم‌ الله» ‌گفتم و گره کفن را باز کردم. قلبم محکم می‌زد و کم مانده بود از جا کنده شود. شاید اگر می‌توانستم فریاد بزنم و ذره‌ای از حیرتم را بیرون بریزم، تحمل دیدن آن صحنه برایم راحت‌تر می‌شد. آنچه جلوی چشم‌هایم بود، با تمام دیده‌ها و شنیده‌هایم حتی دم تا آن روز تفاوت داشت. پلک‌هایم را چندین بار به‌هم زدم تا اگر خوابم یا در تنگی و تاریکی قبر به اشتباه افتاده‌ام، از فکر و خیال بیرون بیایم؛ ولی نه خواب بودم و نه اشتباه می‌کردم. بغض، گلویم را فشار می‌داد. دلم می‌خواست فریاد بزنم. بگویم خدایا! چرا الان، چرا امروز، چرا این‌طور باید محمدرضا را نشانم بدهی!؟ 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ https://eitaa.com/patogfanosshab
🔺 🔹 🔹 212 صفحه|16.000 تومان 📚معرفی کتاب: شهید محمدرضا شفیعی از نیروهای واحد تخریب لشکر 17 علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) در عملیات کربلای چهار مجروح شده و به اسارت دشمن درمی‌آید. او چند روز بعد بر اثر جراحات وارده به فیض شهادت نایل می‌شود. شروع ماجرا از آن‌جاست که پیکر محمدرضا شانزده سال بعد از شهادت به میهن اسلامی باز می‌گردد. پیکری که در عین ناباوری سالم است آنقدر که حتی در هنگام دفن عقیقی را برای تبرک زیر زبانش می‌گذراند. “شانزده سال بعد” روایت حسین کاجی؛ همرزم محمدرضا از لحظه ملاقات دوباره با رفیق دیرینه‌اش در قبر،‌ شرح حیرانی او از این اتفاق و کنکاش در خاطرات گذشته خود با محمدرضاست تا شاید بتواند علت این معجزه بزرگ خداوندی را کشف کند. 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
1_474759648.pdf
5.6M
📚 قسمتی از کتاب شانزده سال بعد روایت از زندگی
هدایت شده از  کتاب سرای فانوس شب
🌸«شانزده سال بعد» روایتی است از زندگانی یکی از هزاران سرباز روح خدا که واژه خشونت‌بار جنگ را با حضور شورآفرین خود، به تعبیر کلام روشنگر حضرت امام(ره) به دفاع مقدس مبدل کرد. روایتی ساده، بی‌تکلف و صمیمی درست شبیه خود محمدرضا. 🔹نام کتاب: « 🇮🇷روایت حاج از زندگی شهید محمدرضا شفیعی » 🔹بازنويسي: 🔹 📝 16000 تومان > 12000 تومان | 212 صفحه ✂️برشی از کتاب : دست‌هایم را جلو بردم. قفل شانزده سال دوری و انتظار را باید می‌شکستم. «بسم‌ الله» ‌گفتم و گره کفن را باز کردم. قلبم محکم می‌زد و کم مانده بود از جا کنده شود. شاید اگر می‌توانستم فریاد بزنم و ذره‌ای از حیرتم را بیرون بریزم، تحمل دیدن آن صحنه برایم راحت‌تر می‌شد. آنچه جلوی چشم‌هایم بود، با تمام دیده‌ها و شنیده‌هایم حتی دم تا آن روز تفاوت داشت. پلک‌هایم را چندین بار به‌هم زدم تا اگر خوابم یا در تنگی و تاریکی قبر به اشتباه افتاده‌ام، از فکر و خیال بیرون بیایم؛ ولی نه خواب بودم و نه اشتباه می‌کردم. بغض، گلویم را فشار می‌داد. دلم می‌خواست فریاد بزنم. بگویم خدایا! چرا الان، چرا امروز، چرا این‌طور باید محمدرضا را نشانم بدهی!؟ 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ https://eitaa.com/patogfanosshab
هدایت شده از  کتاب سرای فانوس شب
🔺 🔹 🔹 212 صفحه|16.000 تومان 📚معرفی کتاب: شهید محمدرضا شفیعی از نیروهای واحد تخریب لشکر 17 علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) در عملیات کربلای چهار مجروح شده و به اسارت دشمن درمی‌آید. او چند روز بعد بر اثر جراحات وارده به فیض شهادت نایل می‌شود. شروع ماجرا از آن‌جاست که پیکر محمدرضا شانزده سال بعد از شهادت به میهن اسلامی باز می‌گردد. پیکری که در عین ناباوری سالم است آنقدر که حتی در هنگام دفن عقیقی را برای تبرک زیر زبانش می‌گذراند. “شانزده سال بعد” روایت حسین کاجی؛ همرزم محمدرضا از لحظه ملاقات دوباره با رفیق دیرینه‌اش در قبر،‌ شرح حیرانی او از این اتفاق و کنکاش در خاطرات گذشته خود با محمدرضاست تا شاید بتواند علت این معجزه بزرگ خداوندی را کشف کند. 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
هدایت شده از  کتاب سرای فانوس شب
1_474759648.pdf
5.6M
📚 قسمتی از کتاب شانزده سال بعد روایت از زندگی
🔺 🔹 🔹 212 صفحه 📚معرفی کتاب: شهید محمدرضا شفیعی از نیروهای واحد تخریب لشکر 17 علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) در عملیات کربلای چهار مجروح شده و به اسارت دشمن درمی‌آید. او چند روز بعد بر اثر جراحات وارده به فیض شهادت نایل می‌شود. شروع ماجرا از آن‌جاست که پیکر محمدرضا شانزده سال بعد از شهادت به میهن اسلامی باز می‌گردد. پیکری که در عین ناباوری سالم است آنقدر که حتی در هنگام دفن عقیقی را برای تبرک زیر زبانش می‌گذراند. “شانزده سال بعد” روایت حسین کاجی؛ همرزم محمدرضا از لحظه ملاقات دوباره با رفیق دیرینه‌اش در قبر،‌ شرح حیرانی او از این اتفاق و کنکاش در خاطرات گذشته خود با محمدرضاست تا شاید بتواند علت این معجزه بزرگ خداوندی را کشف کند. 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
🌸«شانزده سال بعد» روایتی است از زندگانی یکی از هزاران سرباز روح خدا که واژه خشونت‌بار جنگ را با حضور شورآفرین خود، به تعبیر کلام روشنگر حضرت امام(ره) به دفاع مقدس مبدل کرد. روایتی ساده، بی‌تکلف و صمیمی درست شبیه خود محمدرضا. 🔹نام کتاب: « 🇮🇷روایت حاج از زندگی شهید محمدرضا شفیعی » 🔹بازنويسي: 🔹 📝 | 212 صفحه ✂️برشی از کتاب : دست‌هایم را جلو بردم. قفل شانزده سال دوری و انتظار را باید می‌شکستم. «بسم‌ الله» ‌گفتم و گره کفن را باز کردم. قلبم محکم می‌زد و کم مانده بود از جا کنده شود. شاید اگر می‌توانستم فریاد بزنم و ذره‌ای از حیرتم را بیرون بریزم، تحمل دیدن آن صحنه برایم راحت‌تر می‌شد. آنچه جلوی چشم‌هایم بود، با تمام دیده‌ها و شنیده‌هایم حتی دم تا آن روز تفاوت داشت. پلک‌هایم را چندین بار به‌هم زدم تا اگر خوابم یا در تنگی و تاریکی قبر به اشتباه افتاده‌ام، از فکر و خیال بیرون بیایم؛ ولی نه خواب بودم و نه اشتباه می‌کردم. بغض، گلویم را فشار می‌داد. دلم می‌خواست فریاد بزنم. بگویم خدایا! چرا الان، چرا امروز، چرا این‌طور باید محمدرضا را نشانم بدهی!؟ 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ https://eitaa.com/patogfanosshab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ سالم ماندن معجزه آسای بدن شهید محمدرضا شفیعی بعد ۱۶سال 🔶 صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. 🔸حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان‌های جسد هم از بین می‌رفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود. 🔹 وقتی گروه تفحص، جنازه محمدرضا را دریافت می‌کردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته، گریه می‌کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم! 📖 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ کانال ایتا https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7