زمان همیشه با همین سرعت می‌گذرد، فقط احساسات هستند که سرعتشان تغییر می‌کند. هر روز می‌تواند به اندازه تمام زندگی کش بیاید یا به اندازهٔ یک تپش قلب بگذرد. بستگی به این دارد که آن زمان را با چه کسی می‌گذرانی.
|📙| شهر خرس
|✍🏻| #فردریک_بکمن
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
محتاط باشیم در سرزنش و قضاوت کردن دیگران،
وقتی نه از دیروز او خبر داریم و نه از فردای خودمان.
|👤| #داستایفسکی
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
آدم رویایی، خاکستر رویاهای گذشته اش را بیخودی بهم میزند، به این امید که در میانشان حداقل جرقهٔ کوچکی پیدا کرده و فوتش کند تا دوباره جان بگیرند، تا این آتش احیا شده قلب سرمازدهٔ او را گرم کند و همهٔ آنهایی که برایش عزیز بودند، برگردند ...!
|✍🏻| #داستایفسکی
|📙| #شب_های_روشن
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
زمان تسکین دهنده نیست.
شاید دیگر هر روز اشک از چشمانت سرازیر نشود امّا دردش همچنان باقیست.
|👤| جوجو مویز
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
برای یک سلام، برای اینکه کفشم را مالیده اند، برای اینکه سوارم نکرده‌اند، برای اینکه در جمعشان صدایم نزده‌اند، برای اینها، برای پوچ ها، از خشم پُر می‌شوم و از کینه سرشار، ولی برای تو بی تفاوت و توجیه ساز. من اگر هیچ نمی شوریدم و هیچگاه نمی سوختم، خوب، مسئله ای نبود. من اگر همه کس را عصیان می کردم و بر هر چیزی میشوریدم عذری می ماند، ولی مسئله این است که من جز تو را عصیان نکرده ام. در برابر آن هایی که از من می گیرند و برمن ستم می کنند، موش هستم و در برابر آنها که ضعیف و پوشالی و ناچیزند من لرزان هستم، اما در برابر تو، تمام غرور هستم و سرکشی و تمام عصیان و هجوم.
|📙| بشنو از نی
|✍🏻| #علی_صفایی_حائری
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
#معرفی_کتاب
کتاب کوری یک رمان خاص از ژوزه ساراماگو است؛ یک اثر تمثیلی، بیرون از حصار زمان و مکان، یک رمان معترضانه اجتماعی-سیاسی، که آشفتگی اجتماع و انسان های سردرگم را در دایره‌ی افکار خویش و مناسبات اجتماعی به تصویر می کشد. ساراماگو تاکید بر این حقیقت دارد که اعمال انسانی در «موقعیت» معنا می‌شود و ملاک مطلقی برای قضاوت وجود ندارد. زیرا موقعیت انسان ثابت نیست و در تحول دائمی است.
#کوری
#ژوزه_ساراماگو
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
📚 کتــــابینــــــــا 📚
برامون دعا کنید تو این روز و لحظات قشنگ ✨🌿
⛅🪷
تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
زنده می‌کرد مرا دم به دم امید وصال
ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم
|👤| #سعدی
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
اثر انگشت ما
از قلب هایی که لمسشان کردیم هیچ وقت پاک نمی شود...
|📙| #زن‌ها
|✍🏻| #چارلز_بوکوفسکی
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
می‌گویند فردا بهتر خواهد شد…
مگر امروز، فردای دیروز نیست؟
دیروز چه کردید؟؟
|👤| ویکتور هوگو
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
پدرم تلاش کرده بود تمامِ تصاویر برادرش را از بین ببرد تا شاید فراموشش کند، پوچىِ تلاشش کاملا اشکار بود.
وقتى اینهمه تلاش مى کنى یک نفر را فراموش کنى، خودِ این تلاش تبدیل به خاطره مى شود.
بعد باید فراموش کردن را فراموش کنى، بعد خودِ این هم در خاطر مى ماند.
|📗| #جزء_از_کل
|✍🏻| #استیو_تولتز
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
🦋 #حکایت
مراسم تشیع جنازه یکی از آشنایان در یک روز سرد پاییزی در گورستان بودم. نوه متوفی اصلا گریه نمی‌کرد و محزون هم نبود. سال‌ها این موضوع برای من جای سوال بود با اینکه او سنگ‌دل هم نبود.
بعدها از او علت را جویا شدم، گفت: پدر بزرگ من هر چند انسان بدی نبود ولی روزی یاد دارم، عید نوروز بود و به نوه‌های خود عیدی می‌داد و ما کودک بودیم، ما نوه دختری او بودیم و او به نوه های پسری‌اش 1000 تومنی عیدی داد ولی به ما 200 تومنی داد و در پیش آنها گفت: پدربزرگ اصلی شما فلانی است و بروید و از او شما 1000 تومنی عیدی بگیرید. این حرکت او برای همیشه یاد من ماند و من تا زنده‌ام او را پدربزرگ و خودم را نوه او هرگز نمی‌دانم.
برای نفوذ در دل‌ها شاید صد کار نیک کم باشد ولی برای ایجاد نفرت ابدی، یک حرکت احمقانه کافی است. و بدانیم کودکان هرچند در مقابل محبت ما توان تشکر ندارند و خجالت می‌کشند و در برابر تندی و بی‌احترامی ما، از ترس ما توان عکس‌العمل ندارند و سکوت می‌کنند، ولی آنها تمام رفتار ما را می‌فهمند و محبت‌ها و بدی‌های ما را می‌بینند و می‌دانند و برای همیشه در ذهن خود حفظ می‌کنند و زمانی که بزرگ شدند، تلافی می‌کنند.
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
قبول، نمی‌شود برای خوشبختی در زندگی برنامه ریزی کرد، ولی این امکان وجود دارد که بعضی اقدامات را برای جلوگیری از بدبختی انجام داد...
|📙| جز از کل
|👤| استیو تولتز
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
پدرم به من نصیحتی کرد که هنوز در ذهنم میچرخد
گفت : هر وقت میخواهی از کسی ایرادی بگیری یادت باشد
همه مردم دنیا شانس و بختی را که تو داشتی نداشتند ...!
|✍🏻| اسکات فیتز جرالد
|📙| گتسبی بزرگ
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
🌛🍀
من آن ماهم ڪه اندر لامڪانم
مجو بیرون مرا در عین جانم
تو را هر ڪس به سوے خویش خواند
تو را من جز به سوے تو نخوانم
#مولانا
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
فکر می‌کنم آنچه موجب رنجش آدمها از یکدیگر می‌شود این است که غالبا ما آدمها توقع داریم طرف مقابل‌مان، به تمام وقایع دنیا از زاویه دید ما نگاه کند!
در صورتی که درون هر آدمی، دنیای متفاوتی وجود دارد که با پذیرش این تفاوت‌ها، روابط شکل مناسب‌تری خواهند داشت.
|👤| گونتر گراس
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
به‌طور کلی صلاح در این است که آدمی شعور خویش را با نگفتن نشان دهد نه با گفتن، زیرا سکوت از هوشمندی است و گفتن از خودپسندی!
|👤| آرتور شوپنهاور
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
جلوی زبان ديگران را
نمی‌توان گرفت
ولی اگر خوب زندگی كنيم
اين خود باعث
شكست و تحقير آنان می‌شود !!
|👤| #برتراند_راسل
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
اگر توانستید به مگس‌ها بفهمانید
که گل از زباله بهتر است،
می‌توانید به خائنین ممکلت بفهمانید،
کشور از ثروت بهتر است...
|👤| #چگوارا
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
الهی، کسی که بواسطه تو معروف شد هرگز مجهول و بی‌نام نشود و هرکس به تو پناه آورد هرگز خوار نگردد و هرکس تو به او توجه کنی بنده دیگری نشود
📖 فرازی از مناجات شعبانیه
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina
هدایت شده از شیخ رضا عرب | نهج البلاغه
آهای اونایی که دلتون میخواد نویسنده بشید
آهای اونایی که دلتون می خواد از نوشتنتون لذت ببرید
شما چنتا راه دارید برای نویسنده شدن
اولا که باید خیلی کتاب بخونید
بعد خیلی بنویسید حتی شده الکی، فقط بنویسید
و تیر خلاص هم اینه که کلاس نویسندگی شرکت کنید
کلاسای نویسندگی عموما یه هزینه ای داره
اما یه کلاس نویسندگی با یک استاد با تجربه که حدود شصت تا کتاب با چهار سبک مختلف نویسندگی دارند، رو می تونیم هماهنگ کنیم
البته این جلسه کاملا رایگان هست.
اینطوری هم خوددتو محک می زنی و هم نحوه کار استاد رو.🌱🌱
فقط اینکه باید رفیقای نویسندتون رو جمع کنید تا به حد نصاب برسیم و کلاس به صورت آنلاین برگزار بشه
استاد جواد دی آبادی
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
اونایی که خواستن عضو گروه بشن
یک صلوات بلند بفرستند و روی جمله ((🌹می خواهم نویسنده بشوم🌹)) کلیک کنند
شیخ رضا عرب
#حکایت
نقل است که مردی مدتی در صحبت ابراهیم بود. مفارقت خواست کرد.
گفت: یا خواجه! عیبی که در من دیده‌ای مرا خبر کن.
گفت: در تو هیچ عیبی ندیده‌ام زیرا که در تو به چشم دوستی نگریسته‌ام. لاجرم هر چه از تو دیده‌ام مرا خوش آمده است.
|📓| تذکرةالاولیاء
|✍🏻| عطار
#کتابینا📚 در ایتا و روبیکا👇:
@ketab_ina