این روزها که اسمش را گذاشته ام روزهای کرونایی، به سفارش عزیزی کتاب "دختر شینا" را مطالعه کردم. روایتی خواندنی و عاشقانه از همسر شهید "ستار ابراهیمی". داستان زندگی دختری که در ناز و نعمت بزرگ شده است و دست سرنوشت قصه ای برایش می نویسد که از آن دختر آفتاب و مهتاب ندیده، زنی می سازد که در تنهایی و با حجم وسیعی از مشکلات، عاشقانه برای پنج کودک مادری می کند، استوار با آرمان های همسرش همراهی می نماید و بار زندگی را به سختی بر دوش می کشد.
"دختر شینا" شرح زندگی تمام زنانی ست که هیچ تصوری از جنگ نداشته اند و هیچ گاه آنقدر شجاع و مجاهد نبوده اند که قصه ی زندگیشان برای ما افسانه شود. دختر شینا شرح زندگی زنانی است شبیه خیلی از زنها. آدمهای معمولی ای که زندگی، مس وجودشان را کیمیا کرده است و به طلایی درخشان مبدل ساخته است.
در این روزهای کرونایی که هر کدام به نحوی با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم می کنیم، در این اوضاع و احوالی که از جهاتی بی شباهت به روزهای جنگ نیست، خواندن این کتاب یا شنیدن نسخه صوتی آن را که گویا بسیار جذاب هم هست به همه توصیه می کنم. باشد که مطالعه شرح حال این مردمان، سختی ها و مشکلات را برایمان سهل نماید و نیمه پر زندگیمان را پر رنگتر جلوه دهد تا اندکی بیشتر شاکر نعمت های خداوند متعال باشیم.
پ.ن: می توانید برای شنیدن یا خواندن این کتاب به اپلیکیشن طاقچه مراجعه نمایید.
------------------------------------------------
عنوان: دختر شینا
نویسنده: بهناز ضرابی زاده
انتشارات سوره مهر
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#دفاع_مقدس
#زندگینامه_شهدا
🆔 eitaa.com/ketab_nama
📚 عنوان: ر
نویسنده: مریم برادران
ناشر: آرما
تعداد صفحات: ٣٠۴ص
-------------------------------------------------
🖌 جنس بعضی از کتابها جوری ست که آدم را آنچنان در خود غرق می کند که تا مدتها در میان کلمات و عباراتش زندگی می کنی و ناخودآگاه شیفته ی قهرمان کتاب می شوی. "ر" از همین جنس است. کتابی که مخاطبش را در زندگی پر پیچ و خم رسول حیدری، اولین شهید ایرانی بوسنی هرزگوین می برد و بدون آنکه بخواهد اسطوره سازی بیجا بکند چهره ای انسانی از او نشان می دهد. شهیدی که نام یکی از بهترین خیابان های کشور بوسنی را از آن خود کرده است.
📌 از نقاط قوت این اثر استفاده از عکسها و نامه های فراوانی است که به مستند بودن کتاب کمک بسیاری کرده است. این کتاب نامزد نهمین جایزه ادبی جلال در بخش مستندنگاری بوده است.
❗️ عنوان کتاب برگرفته از نامه هایی است که رسول حیدری به همسرش نوشته و با نام "ر" امضا کرده است.
#رسول_حیدری
#مریم_برادران
#زندگینامه_شهدا
#دفاع_مقدس
🆔 eitaa.com/ketab_nama
✂️ برشی کوتاه از کتاب "ر":
...مثل همیشه خودش را ذوق زده نشان داد؛ اما معصومه میتوانست درک کند که این بار مزهی غذا به دهانش فرق دارد. دلش جای دیگری بود. هروقت فرصتی پیدا میکرد میخواست برایش از بوسنی بگوید. از اینکه چه چیزهایی دیده است. گرسنگی بچهها و بلاهایی که سرشان میآید، از دربه دریشان، از ترس و وحشتی که هرلحظه تجربه میکردند. اینکه در یک کرواتنشین، نود نفر مسلمان، از کودک یک ساله تا پیرمرد نود ساله را در خانهای حبس کرده بودند و همه را سوزانده بودند. دیده بود مادری که از بین آشغالها و ته ماندهی غذای سربازها دنبال یک تکه نان برای بچههایش میگشت را چطور با تیر زده بودند. غذا خوردن دیگر برایش راحت نبود...
#رسول_حیدری
#مریم_برادران
#دفاع_مقدس
#زندگینامه_شهدا
🆔 eitaa.com/ketab_nama
📍عنوان: مربع های قرمز
نویسنده: زینب عرفانیان
ناشر: انتشارات شهید کاظمی
تعداد صفحات: ۵۴۴ ص
✅ کتاب "مربع های قرمز" به خاطرات حاج حسین یکتا، فرمانده قرارگاه فرهنگی خاتم الاوصیاء (ص) از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس پرداخته و برهه حضور وی در دفاع مقدس در این کتاب برجسته شده است.
✅عمده ی شهرت حسین یکتا، راوی این کتاب، به دلیل برگزاری اردوهای راهیان نور است که برای بازدید دانشجویان و دانشآموزان از مناطق جنگی ترتیب داده میشود. در کتاب مربعهای قرمز دربارهی فعالیتهای او بیشتر میخوانیم.
#مربع_های_قرمز
#زینب_عرفانیان
#دفاع_مقدس
#زندگینامه_شهدا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1232535606Cbec5335cf2
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬🎬 "مربع های قرمز" خاطرات چه کسی را روایت می کند???!!!!
#مربع_های_قرمز
#زینب_عرفانیان
#دفاع_مقدس
#زندگینامه_شهدا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1232535606Cbec5335cf2
✍✍در مراسم نهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت که در آستانهی چهلمین سالگرد آغاز دفاع مقدس در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران برگزار گردید، تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «مربعهای قرمز» منتشر شد.
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب -که روایتی ازخاطرات شفاهی حاج حسین یکتا در دوران دفاع مقدس و به قلم سرکار خانم زینب عرفانیان است- به شرح زیر است:
بسمهتعالی
بسیار شیرین و جذاب نوشته شده است. ردپای چانهگرمیهای آقای حاج حسین یکتا در آن آشکار است. ظرافتهای برخاسته از ذوق و قریحهی لطیف که در سراسر کتاب گسترده است، میتواند از نویسندهی خوش قلم و چیره دست کتاب باشد و میتواند هم دُرافشانیهای راوی باشد. نقطهی برجستهی کتاب، یاد شهیدان و یاد حال و حضور ملکوتی آنان پیش از شهادت است که حقاً بسیار خوب تصویر شده است. ارادت راوی به مرحوم آقای حاج میرزا علی احمدی میانجی هم برای من جالب بود. آن مرحوم را حدود شصت سال به علم و تقوا و ورع میشناختم و به من لطف داشت. این کتاب ظاهراً چند روز پیش رونمائی شده است. برای من چندی پیش از این فرستاده بود و تماماً مطالعه شد.
۹۷/۴/۲۶
#مربع_های_قرمز
#زینب_عرفانیان
#دفاع_مقدس
#زندگینامه_شهدا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1232535606Cbec5335cf2
📌عنوان:روز های بی آینه
نویسنده:گلستان جعفریان
انتشارات:سوره مهر
تعداد صفحات: ۱۶۰ صفحه
🔹♦️🔹
✅ "روزهای بیآینه"، خاطرات منیژه لشکری، همسر سرلشکر خلبان شهید آزاده حسین لشکری است که از زندگیاش و چگونگی تحمل هجده سال دوری از همسرش در دورهٔ اسارت سخن میگوید.
✅ زندگی زنی که با عشق و اشتیاق در هفده سالگی پای سفره عقد مینشیند، در هجده سالگی طعم مادر شدن را میچشد و همان سال، آغاز انتظار و چشم به راهی هجده ساله اوست که همسر خلبانش مفقودالاثر میشود.
✅این کتاب به روایت ناگفتههایی از جنگ تحمیلی پرداخته و چگونگی انتخابهای یک زن در نبود همسرش و به دوش کشیدن بار زندگی توسط دختری هجده ساله به همراه فرزند چهار ماههاش را شرح میدهد.
✅آنان بار دیگر زندگی مشترکشان را آغاز میکنند؛ این بار نه با شور و اشتیاق جوانی، بلکه با درک رنج هجده سال انتظار برای رسیدن به یکدیگر.
#روزهای_بی_آینه
#گلستان_جعفریان
#دفاع_مقدس
#زندگینامه_شهدا
🆔https://eitaa.com/joinchat/1232535606Cbec5335cf2
3.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬🎞 گزارشی از زنده یاد "منیژه لشگری" راوی کتاب "روزهای بی آینه"
#روزهای_بی_آینه
#گلستان_جعفریان
#دفاع_مقدس
#زندگینامه_شهدا
🆔https://eitaa.com/joinchat/1232535606Cbec5335cf2
✍ برشی از کتاب "روزهای بی آینه" :
قسمتی از کتاب:روز های بی آینه
♦️چهاردهم و یا پانزدهم خرداد ماه سال ۱۳۷۴ بود. اداره اسرا و مفقودین اعلام کرد که صلیب سرخ جهانی حسین لشکری را دیده است و به او اجازه نامه نوشتن دادند. باور نمی کردم! فکر میکردم باز هم شروع شد امید و بعد ناامیدی. اما این دفعه واقعا حسین نامه داد. وقتی نامه او را به دستم دادند دستم می لرزید. نمی توانستم باور کنم این دستخط حسین است. نامه را بو کردم، بوسیدم. کاملا شوکه شده بودم .بیش از ۱۰۰ بار این چند خط نامه را خواندم. وقتی از خواب بیدار می شدم نامه را از زیر بالشم بر می داشتم و دوباره می خواندم.
حال مادری را داشتم که هر روز صبح چشم باز می کند و به نوزادی که در آغوشش خوابیده است نگاه می کند. نامه حسین برایم حکم همان نوزاد را پیدا کرده بود.
(صفحه ۹۴)
#روزهای_بی_آینه
#گلستان_جعفریان
#دفاع_مقدس
#زندگینامه_شهدا
🆔https://eitaa.com/joinchat/1232535606Cbec5335cf2