eitaa logo
کتاب پیکِ روشنا 🌱
4.5هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
387 ویدیو
7 فایل
حال خوش شما با ما 🌱🌱 🌸#اینجا_جای_دنجیست🌸 + 🔹️دستینه های هنری . سوالات و سفارش : @rahil125 مدیر فروشگاه : @roshana21 . ساعت کار فروشگاه ۸ صبح الی ۱۹ . ۰۹۳۷۴۱۶۹۹۴۴ . کانال کتاب کودک👇 https://eitaa.com/joinchat/1049624758C85b1c7abee
مشاهده در ایتا
دانلود
✨یک روز علامه طباطبایی به هانری کُربَن فیلسوف و شیعه‌شناس فرانسوی گفت: « ما شیعه ها مناجات داریم!دعا و گریه داریم؛ وقتی تلخی به ما فشار می آورد، یک مقدار با خدا حرف میزنیم و آرام می شویم. شما که پروفسور هستی وقتی گرفتار می شوی در فرانسه چه می کنی؟ » گفت: بنده هم گریه می کنم.من خودم کتاب صحیفه سجادیه را دارم و هر وقت که ناراحت می شوم آن را به همراه ترجمه اش می خوانم. من هم گریه می کنم. مناجات آرام بخش است.» ••• - تصدقِ کلامتون آقاجانم امام‌سجاد💚
کتاب پیکِ روشنا 🌱
✨یک روز علامه طباطبایی به هانری کُربَن فیلسوف و شیعه‌شناس فرانسوی گفت: « ما شیعه ها مناجات داریم!دع
••• صحیفه سجادیه پالتویی 🌱 جلد چرم ( اینی که تو روشنا موجوده رنگ قهوه ای ما بین سوخته و روشن هست ) ۱۳۰ ت "ترجمه محمد مهدی رضایی" برای ثبت سفارش 👇 @rahil125
سفره های ماه رمضان ☘☘☘ 🌱پارچه کتان هازان 🌱یک در یک قیمت ۴۳۷ تومان 📲برای ثبت سفارش 👇 @rahil125
••• یه داستان نوجوانانه دخترانه رو شروع کردم ... تو ماشین گذاشته بودم و امروز فرصت شد شروع کردم ، داستان از زبان یه دختر خانم ۱۰،۱۱ ساله هست که باباش رو ازدست داده و با مادر و داداشش پیش دایی شون که افسر شاهنشاه هست زندگی می کنن و ...
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 مبینا نعمت زاده: با امام زمان عهد کرده بودم مدال بگیرم مدالم را تقدیم مردم ایران و آقا امام زمان کنم...🇮🇷🇮🇷 ❗️ پدرم هم کربلاست و دعام کرد❤️ @HozeTwit
کتاب پیکِ روشنا 🌱
••• یه داستان نوجوانانه دخترانه رو شروع کردم ... تو ماشین گذاشته بودم و امروز فرصت شد شروع کردم ،
خوندم ش ... کتاب خوبی بود، یه رمان کوتاه که داستان جذاب و گیرایی داشت... برا دختر خانم هایی که ۱۰ سال به بالا هستن خیلی خوبه
••• داستان برا چندی قبل از انقلاب بود ... که شخصیت اصلی اون خواهر ۱۰ ساله ی بهرام بودش که روایت این داستان رو ایشون انجام میده که با مادر پیش دایی شون که نظامی شاهنشاه بودن زندگی میکردن و ماجرا از این جا شروع میشه که شهاب که پسر سرهنگ گشتاسب بودش میاد و ماجراجویی های رو شروع میکنه و ...
📚کتاب جایی آن طرف پرچین ✂️دایی رفت جلوی عطا ایستاد و محکم زد توی صورتش. جای انگشت های دایی روی سفیدی صورت عطا راه های سرخ انداخت با خودم گفتم الان زبان باز می کند و می گوید کار او نبوده. می گوید که اصلا آن موقع آنجا نبوده.فقط بچه های سرهنگ را دیده که قبل از آمدن آنها رفته اند. الان ... الان... اما نگفت. هیچی نگفت. ساکت به دایی نگاه کرد. بعد هم نگاهش را پایین آورد زل زد به کفش هایی دایی. یک دفعه صدای پشت سرمان می شنویم. 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 ▪️مناسب برای ۱۳ سال به بالا ✍️نویسنده:نیلوفر مالک 💰قیمت کتاب ۶۰ ت ۷۲ صفحه 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 @rahil125