💠پدربزرگم در حوالی مرز سیستان و بلوچستان،وقتی عکس امام خمینی را به چشم می بیند،از شوق وعشق و هیجان اشک می ریزد و زیر همان عکس روضه می خواند و زیارتش می کند.
#صفحه۱۰
💠در مدرسه صدایم می کردند ام البنین،حتی معلم و مدیر و ناظم،دهه فجر گروه سرود راه می انداختم خودم تک خوان بودم .بچه ها را برای سرود انتخاب می کردم،مرتبشان می کردم،ملاس را تزیین می کردم و روزنامه دیواری درست می کردم.
#صفحه۱۲
💠بابویم همیشه خانه را با آیه الکرسی حصار می کرد.
#صفحه۱۷
💠دلم می خواست درباره دل بپرسم،درباره خاصیت اشک،خاصیت ذکر،خاصیت آه و دعای توسل.دلم میخواست از خدا بپرسم راه های آسمانی را چطور می توان کشف کرد ونردبانی که به هفتمین آسمان می رسد چند پله دارد.
دلم می خواست بپرسم پرده غیبت چه رنگی است وحقیقت پشت آنها چه شکلی است.کاش می شد بپرسم وقتی عشق ضرب در قلب میشود،وقتی خدا به اضافه انسان میشود،وقتی شهید به توان ابدیت می رسد،حاصلش چقدر می شود.
#صفحه۲۹
#بریده_کتاب
خاتون وقوماندان📚
📚@Ketab_Va_Ketabkhani