eitaa logo
کتاب و کتابخوانی
599 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
196 ویدیو
492 فایل
💌نشر مطالب با لینک مجاز است 📚معرفی کتاب در موضوعات مختلف 🛒اخبار تخفیف کتابها و نمایشگاههای کتاب 📝بارگذاری گزیده و بریده کتابها
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 سردار سلیمانی با نیروهایش بود؛ مثل فرمانده عمل نمی کرد. با بچه هایشان هم اُخت شده بود. دوست داشت بچه های شهدا، صدایش بزنند. آنها هم به او عمو می گفتند. لفظ عمو برایش تشریفاتی نبود؛ واقعاً مثل برادرِ پدرشان، برایشان می کرد. اگر چند روز به مشهد یا یکی دو روز به کرمان می رفت، حتماً برای رفتن به خانه ی وقت می گذاشت. گاهی با هم به قم خدمت علما می رفتیم. محال بود در همین فرصت به خانه ی شهدا نرود. به بچه های شهید تهامی، شهید شیخ شعاعی، شهید طیاری و دیگران در قم سر می زد و با آنها گرم می گرفت. وقتی وارد خانه شان می شد، مثل این بود که پدرشان آمده است. بچه ها با او صمیمی بودند. می نشست با آنها درد دل می کرد، احوالشان را می پرسید، برایشان می برد و با آنها می گرفت. 📕 چند خطی از 🔰 با ما کتاب بخوانید👇 📚@Ketab_Va_Ketabkhani