کاش رمزی برای بازگو کردن داشتم. رمزی یا کلمه سحرآمیزی که مرا به پشت میز نشستن وادار میکرد تا بتوانم مانند خلبان، هواپیمای خلاقیت را از روی زمین به پرواز درآورم. اما چیزی برای گفتن ندارم. تنها چیزی که میدانم این است که همه باید این راه را بروند و هرکس به طریق خود.
همه ما میدانیم که آغاز به نوشتن و ادامه دادن گاه مانند کشیدن دندان زجر آور است. حتی از قلم نویسندگانی که کارشان روان و سلیس به نظر میآید، جملات و کلمات به راحتی سرازیر نمیشود.
برای من و بسیاری از نویسندههای دیگر بهترین کار نوشتن یک طرح مقدماتی مزخرف است. این نوشته و پیشنویس، یک نوشته خام است. زمانی است که میگذارید همه چیز فوران کرده، سرریز شود، بگذارید که پاره کودکانه وجودتان هر آنچه را میخواهد بر روی کاغذ بیاورد. شاید بتوانید چیزی فوقالعاده در آن شش صفحه عجیب و غریبی که شاید آنقدرها با منطق آدمبزرگها مطابقت ندارد، بیابید. شاید در خط آخر، آخرین پاراگرف چیزی بیابید که مسیر را نشانتان بدهد. اما بدانید تنها راه رسیدن به این نقطه با نوشتن اولین طرح مقدماتی مزخرف، امکانپذیر خواهد بود.
📚عنوان کتاب: #پرنده_به_پرنده
✍️نویسنده: # آن_لموت
🖋مترجم: #مهدی_نصراللهزاده
📇ناشر: #بیدگل
☘️تعداد صفحه: ۳۰۸
📌 کتاببان
حامی کتاب باشید:
https://eitaa.com/ketabbaan