📚 جشن تولد مهربان ترین کودک دنیا
این کتاب در قالب قصهای زیبا، دست کودک را میگیرد، از فراز ابر و باد و باران عبور میدهد و تا بلندای آفتاب بالا میبرد.در کنار آفتاب عالمتاب، دست در دست فرشتگان، خانه مهربانترین کودک دنیا را به او نشان میدهد.
کودک با خواندن این قصه در جشن تولد زیباترین و مهربانترین کودک دنیا شرکت میکند و با گوشهای از فلسفه آفرینش انسان کامل؛ امام زمان(عج) آشنا میشود.
▫️نویسنده مرتضی دانشمند
▫️ناشر بهار دلها
▫️قطع خشتی
▫️تعداد صفحات ۱۲
▫️جنس کاغذ سفید
✅ مناسب برای 6 تا 12 سال
#کودک
#مهدویت
📸 تصاویر بیشتر از کتاب
https://eitaa.com/tasavir2/3587
🔴 قیمت پشت جلد : 15.000 تومان
🔵 قیمت با تخفیف : 14.500 تومان
ادمین ثبت سفارش و ارسال🚚👇
@ketabejonoob
📚 باران مهربانی
پرسش و پاسخ های مهدوی ویژه نوجوانان
این کتاب به شکلی تمام رنگ با گرافیکی بسیار زیبا در مورد مهدویت به چاپ رسیده است.
▫️نویسنده جمعی از نویسندگان
▫️ناشر مرغ سلیمان
▫️قطع رقعی
▫️تعداد صفحات ۸۸
▫️جنس کاغذ گلاسه
✅ مناسب برای#نوجوان
#امام_زمان عج
#مهدویت
📸 تصاویر بیشتر از کتاب
https://eitaa.com/tasavir2/4674
🔴 قیمت پشت جلد : 30.000 تومان
🔵 قیمت با تخفیف : 28.500 تومان
ادمین ثبت سفارش و ارسال🚚👇
@ketabejonoob
ا❁﷽❁ا
☘️ #نفرین_امام
📜بخوانید: عاقبت نفرین #امام_حسین (علیه السلام) در حق #زرعه_بن_ابان و سفرش به زمانه ما!
🔽🔽🔽
🔸 حسین(علیه السلام) راهی فرات شد...
🌊 در روز عاشورا سال 61 هـ.ق، آن زمان که سپاه کوفه بر امام حسین(علیه السلام) حمله کرد و آن حضرت مانند شیر غران رو به روی آنها قرار گرفت و شمشیر به آنان کشید و گروه زیادی را مانند برگ خزان بر روی زمین ریخت، #تشنگی زیادی بر ایشان غالب گردید. از این رو به طرف #رود_فرات روان شد...
🔽🔽🔽
🔸 زرعه بن ابان دست به کار شد...
⚔️ کوفیان می دانستند که اگر آن حضرت جرعه ای آب بنوشد این بار چندین برابر از آنها میکشد و بسیاری را قلع و قمع میکند. همین جا بود که #زرعه بن ابان از قبیله بنی دارم دستور داد که: میان حسین(علیه السلام) و آب فرات حایل شوید و مگذارید که او بر آب دست پیدا کند.
خودش بر اسب سوار شد و مردم هم دنبال او رفتند تا بین حسین(علیه السلام) و آب مانع شوند.
🔽🔽🔽
🔸 امام حسین(علیه السلام) زرعه را نفرین کرد...
🤲🏻 امام حسین(علیه السلام) او را #نفرین کرد و فرمود: «اللهم اقتله عطشا و لا تغفر له ابدا؛ خداوندا! او را در حال تشنگی بمیران و هرگز او را نیامرز.» #زرعه خشمگین شد و تیری بر چانه آن حضرت زد.
امام(علیه السلام) تیر را بیرون کشید و دستش را زیر چانه گرفت، آنگاه فرمود: خدایا از آن چه با پسر دختر پیغمبرت انجام می دهند سوی تو شکایت میکنم، خدایا آنها را یک به یک بشمار و بکش و پراکنده کن و یک نفر از آنها را باقی مگذار...
🔽🔽🔽
🔸 نفرین امام(علیه السلام) دامن زرعه را گرفت...
✨ #زرعه بن ابان، مدت کمی بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) مبتلا به #عطش شد به گونه ای که از سرما و گرما فریاد میزد گویا آتشی از شکمش شعله می کشید و پشتش از سرما می لرزید.
هرچه آب می خورد #سیراب نمی شد. آب را برای او سرد می کردند و با شکر مخلوط و پیاپی به او می دادند ولی دائما فریاد می زد آبم دهید. یک کوزه آب به او می دادند، می خورد و کوزه دیگر می رسید و او بر پشت می افتاد و باز تشنه می شد و فریاد می کرد که #تشنگی مرا کشت...
🔽🔽🔽
🔸 یا لیتنا کنّا معکم...
⁉️ خیلی اوقات ما چشمانمان را می بندیم و خودمان را کنار یاران باوفای امام حسین(علیه السلام) و مقابل دشمنان ایشان تصور می کنیم!
اینکه اگر ما بودیم چه می کردیم و #سرنوشتمان چه می شد؟! حال تصور کنید ملعونی مثل #زرعه بن ابان وسط روزگار ما پیدایش شود و ما را با خود به کوفه سال 61 هجری قمری و کمی بعد از واقعه عاشورا ببرد...
🔽🔽🔽
🔸 ماجرا چیست؟!
📝 #زرعه که برای درمان مرض و عطش خود بدنبال پول است، بر اثر اتفاقی عجیب، ناگهان به زمانه ما می آید و برای #پیمان قصه ما، وحشت و دردسر می آفریند.
زرعه، پیمان را با زور به زمانه خود در کوفه می برد تا او را به عنوان غلام به ابن زیاد بفروشد و پولی به دست بیاورد.
پیمان از دست زرعه می گریزد و در #شهر_کوفه، سرگردان می شود. او گرفتار کوفیان بی وفاست و به دنبال راه نجات تا اینکه...
🔽🔽🔽