📚 کتاب نشانی گنج (داستان نوجوان)
📗کتاب «#نشانی_گنج» به ماجرای #بمباران خیابان آذر شهر #قم و شهادت خانواده قربانیان در این بمباران میپردازد.
✅ این کتاب از زاویه دید «#رضا_قربانیان» پسر نوجوان خانواده قربانیان که بر حسب اتفاق از بمباران جان سالم به در برده و با وجود سن کم باید بار مصیبت از دست دادن خانواده را به دوش بکشد، ماجرا را روایت میکند.
🔸«نشانی گنج» که در قالب داستان و برای گروه سنی #نوجوان نوشته است، مخاطب را با خود به #دهه_شصت برده و در حال و هوای آن روزها با رضا همراه میکند.
✂️برشی از کتاب نشانی گنج:
«خورشید وسط آسمان بود. رانندهها کلافه و خسته، لودرها را خاموش کردند و از آنها پایین آمدند. وقت نماز و ناهار شده بود. قیافه دایی درهم بود. ناآرام و نگران به نظر میرسید. صورتش زیر آفتاب سوخته بود. طوری خودش را در کنارم پهن کرد که مشتی خاک با نشستنش بلند شد. رویم را به طرفش برگرداندم. خواستم کمی دلداریاش بدهم تا خستگی از تنش بیرون برود. دیدم تمام بدنش را روی زمین پهن کرده. انگار که زیرش فرش پهن شده باشد.
با خودم فکر کردم که چرا دایی اینقدر برای پیدا کردن چند تکه نشانی گنج، عتیقهجات و یا کتانی من، نگران است؟ واقعا به دنبال چه چیزی بود؟»
✍ نویسنده: رضا وحید
📖 تعداد صفحات: ۱۵۹.۰۰۰تومان
▪️ ناشر: کتاب جمکران
قیمت: ۴۰.۰۰۰تومان
💥#پست_ویژه #معرفی_کتاب
📙 #طوقی_و_پرنده_آهنی
🖋 #مسلم_ناصری
🖌 #اعظم_واعظی_مقدم
📚این کتاب ماجرای کبوتری است که با #بمباران خانه صاحبش آواره شهرهای مختلف میشود. #کبوتر با #شلیک نگهبانی که میخواهد او را شکار کند زخمی میشود و به اتاقی تاریک و نمور پناه میبرد. کبوتر در اتاق آدمهایی را میبیند که مثل خود او زخمی و غمگین هستند و در شرایطی سخت در کنار هم روز و شب را میگذرانند. کبوتر از گرسنگی و تشنگی نجات پیدا میکند و در انتظار #صبح_آزادی در کنار #اسیران میماند.
✂️در بخشی از اینکتاب میخوانیم:
محمد با صدای مادرش از خواب بیدار شد. دستش را به میله های پنجره گرفت. بعد هم سرک کشید و مثل همیشه از دور به گنبد مسجد نگاه کرد. دیوارهای خراب مدرسه را هم دید. #بمباران چند روز پیش مدرسه شان هرگز از یادش نمی رفت.
🆔@ketabejonoob