📚کتاب پس از بیست سال
✳️پس از بیست سال اثر داستانی تحسین شده سلمان کدیور نویسنده جوان شیرازی درباره قیام عاشورا است
♦️به راستی #حسین را چرا کشتند؟ این پرسشی است که با گذشت قریب به ۱۴۰۰ سال از شهادت سیدالشهدا (ع) همچنان مطرح است.
🔺سلمان کدیور در رمان پس از بیست سال تلاش کرده است تا این پرسش را پاسخ دهد و خواننده را با جوابهایی برای این سوال روبهرو کند.
🔻کدیور خواننده را به کوچههای شام میبرد. مکانهایی که در آن جوانان شامی که روزگاری رومیان بر آنها تسلط داشتند، حالا در دوران اسلام به همان اعمال و رفتارهایی مشغول شدهاند که قبلا بودند و تمام اینها از پیامدهای حکومت بنیامیه است که برای حفظ قدرت و البته نابود کردن آثار اسلام، اسلام اموی رارواج دادند و آنها را از معارف ناب دینی دور نگه داشتند. معارفی که سرچشمه آن بیست و پنج سال خانهنشین بود ولی به دست معاویه و خاندانش چنان تبلیغاتی علیه حقیقت او شد که کسی تصور نمیکرد اسلام علی(ع) همان اسلام محمد(ص) باشد تا جایی که برخی در زمان شهادت امیرالمومنین در محراب مسجد کوفه، گفتند «مگر علی نماز میخوانده؟»
✍نویسنده: سلمان کدیور
📖تعداد صفحات: ۷۵۲ صفحه
🔹ناشر: شهرستان ادب
قیمت: ۱۸۰۰۰۰ تومان
🔥#پست_ویژه #ورق_بزنید
🔴 #درخت_تنها
🔻 داستان شنیدنی قهرمان #تفحص
کسی که سالهاست پای برگشتن از #جبهه را ندارد!
تا حالا اسم متخصصترین فرد در چیدن #پیکر_شهدا در کنار هم را شنیدهاید؟🥀
کسی که استخوانها را روی #چفیه بچیند و بگوید این سر #شهید است این دست راست و این چپ و ...😭
🌷کسی که همه استخوانها را بچیند و بگوید: این پیکر پای چپ ندارد، بگردید پیدا کنید.
کسی که از روزی که پایش به جبهه باز شد تا به امروز یک شب هم دل سیر نخوابیده باشد. وقتی به دیوار تکیه میدهد خوابش ببرد و چند دقیقه بعد از خواب بپرد و بپرسد: کو؟ اطرافیانش بپرسند: کی کو؟ جواب بدهد: شهید...😔
🏴 نامش #حسین باشد و دیدن پیکرهای بیسر هیچوقت برایش عادی نشده باشد. شبها یک طرفش #شهید_عاصمی و در طرف دیگرش #شهید_موسوینژاد در شبهای تفحص بخوابند چون حسین هر شب خواب پیکرهای اربا اربا را میبیند.
کسی که تنها آررزویش شنیدن این خبر باشد: آمار مفقودان دفاع مقدس صفر شد.💔
📚برای آشنایی بیشتر با قهرمان این داستان، یعنی #حاج_حسین_برزگر رمان #درخت_تنها به قلم #حامد_جلالی را بخوانید.
🔗https://ketabejamkaran.ir/136405
🙏 زحمت بازنشر این پست با شما رفقای عزیز
#حسین_برزگر #کتاب #درخت_تنها #حامد_جلالی #دفاع_مقدس #تفحص #شهید #شهدا #جنگ_تحمیلی
📌 اتفاقات #کربلا یکی یکی از مقابل چشمانم رد میشد و من مانند کسی که عزیزش را از دست داده گریه میکردم. تا به حال توصیف اتفاقات دلخراش بسیاری را شنیده بودم اما هیچ وقت این طور گریه نکرده بودم. تغییر حالت #قلبم را میفهمیدم #عشقی در دلم به وجود آمده بود که نمیتوانستم نادیدهاش بگیرم.
⭕️ میدانستم من دیگر کامیلای قبلی نیستم، کامیلای قبل از خواندن کتاب کامیلای قبل از آشنایی با انسانی به نام #حسین هیچ وقت هم کامیلای قبلی نمیشوم.
👈 زنی روی صندلی کناریام نشسته بود. دستمالی به طرفم گرفت و با حالت غصه داری به من نگاه میکرد. تازه به خودم آمدم به اطرافم نگاه کردم و دیدم یکی دو نفر دیگر هم با حالت ناراحتی به من نگاه میکنند.
⭕️ زن پرسید: «چیزی شده؟» نمیتوانستم حرف بزنم. با این که گریه کرده بودم هنوز راه گلویم باز نشده بود با اشاره سر گفتم:«نه» به #کتاب اشاره کردم آب دهانم را قورت دادم و گفتم به خاطر این داستان #غصهدار است. خیلی دوست داشتم به همه کسانی که در مترو بودند بگویم من با #اسلام آشنا شدهام، با انسانی به نام #حسین.
🔹 تو روزایی که هر کس شوهر و پسرش رو تو پستو مخفی میکرد تا نره دنبال #حسین (علیه السلام) این مادر تمام دار و ندارش رو تقدیم آقایی کرد که تمام یاوراش به صد نفر هم نمیرسیدن...