eitaa logo
کتاب جهادی🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
152 ویدیو
2 فایل
کتاب خوب و قیمت خوب ازما،مطالعه با شما جهت سفارش کتاب @majid_1332 ☎️09153256905 کانال رضایت مشتری👇 @rezayat_moshtari8
مشاهده در ایتا
دانلود
یاد پسر جوانی افتادم که همان شب از وحید، دستمال زیر چانه‌ی رجب را برای تبرک خواسته بود. هنوز هم وقتی یاد آن ماجرا می‌افتم برایم عجیب است، شاید هنوز نسل جوان را نشناخته بودم. وحید که درخواست پسر را مطرح کرد، نتوانستم خودم را راضی کنم و دستمال را به او بدهم، با اینکه دستمال را شستم و اتو زدم. اما اگر اصرارهای وحید نبود، حاضر به چنین کاری نمیشدم، وحید صبح روز بعد جلوی حرم امام رضا(ع)، دستمال را به پسر جوان داده بود، ولی او از اینکه دستمال را شسته‌ایم ناراحت شد. هنوز صدای پسر جوان وقتی بعد از گرفتن دستمال از وحید، برای رجب پیغام صوتی گذاشته بود، توی گوشم بود: "بابارجب، نسل ما نسلی نیست که از صورت شما بترسن، ما دستمال صورتتون رو بعنوان تبرک به صورتمون میکشیم." @ketabe_jahadi سفارش کتاب👇👇👇 @majid_1332 اطلاع از موجودی کتاب‌ها، قیمت و شرایط ارسال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1776681026C03d42ea8d8
❌ اتمام موجودی❌ کتاب  روایت زندگی و خاطرات طوبی زرندی، همسر (بابارجب) جانباز دفاع مقدس است. همسر فداکار مردی که چهره نداشت و مظلومانه سال‌ها در حصار خانه‌اش زندگی کرد. رجب محمدزاده معروف به بابا رجب متولد سال ۱۳۱۷ شمسی است، نخستین حضور این شهید در جبهه‌های جنگ سال ۱۳۶۴ و آخرین حضورش به سال ۱۳۶۶ مربوط می‌شود. او به همراه سه همرزم، در سنگری بودند که خمپاره ای در نزدیکی شان منفجر شد. دو نفر شهید شدند و یکی دیگر یک دست و یک پای خود را از دست داد. حکایت نفر چهارم اما شاید حکایتی منحصر به فرد در تاریخ دفاع مقدس ما باشد. ترکشی دیگر صورت او را نواخت و تقریبا چیزی از صورت باقی نماند. او را به همراه همسنگر مجروحش به بیمارستان منتقل کردند. او را تا ساعاتی در گوشه ای از بیمارستان و با ملحفه ای سفید بر پیکرش رها کردند؛ چراکه احتمال قوی این بود که بر اثر شدت جراحت، به شهادت خواهد رسید؛ اما یک پزشک فداکار به سراغش آمد و به مداوایش مشغول شد. تعداد صفحه: ۲۳۹ قیمت: ۴۰۰۰۰ ❗️کتاب چاپ ۹۹ بوده و باقیمت پشت جلد عرضه نمیشه https://eitaa.com/joinchat/933101601Cd1dfa711d4 سفارش کتاب👇👇👇 @majid_1332 اطلاع از موجودی کتاب‌ها، قیمت و شرایط ارسال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1776681026C03d42ea8d8
کتاب  روایت زندگی و خاطرات طوبی زرندی، همسر (بابارجب) جانباز دفاع مقدس است. همسر فداکار مردی که چهره نداشت و مظلومانه سال‌ها در حصار خانه‌اش زندگی کرد. رجب محمدزاده معروف به بابا رجب متولد سال ۱۳۱۷ شمسی است، نخستین حضور این شهید در جبهه‌های جنگ سال ۱۳۶۴ و آخرین حضورش به سال ۱۳۶۶ مربوط می‌شود. او به همراه سه همرزم، در سنگری بودند که خمپاره ای در نزدیکی شان منفجر شد. دو نفر شهید شدند و یکی دیگر یک دست و یک پای خود را از دست داد. حکایت نفر چهارم اما شاید حکایتی منحصر به فرد در تاریخ دفاع مقدس ما باشد. ترکشی دیگر صورت او را نواخت و تقریبا چیزی از صورت باقی نماند. او را به همراه همسنگر مجروحش به بیمارستان منتقل کردند. او را تا ساعاتی در گوشه ای از بیمارستان و با ملحفه ای سفید بر پیکرش رها کردند؛ چراکه احتمال قوی این بود که بر اثر شدت جراحت، به شهادت خواهد رسید؛ اما یک پزشک فداکار به سراغش آمد و به مداوایش مشغول شد. تعداد صفحه: ۲۳۹ قیمت پشت جلد: ۱۶۰۰۰۰ فروش ما: ۱۳۰۰۰۰ https://eitaa.com/joinchat/933101601Cd1dfa711d4 سفارش کتاب👇👇👇 @majid_1332 اطلاع از موجودی کتاب‌ها، قیمت و شرایط ارسال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1776681026C03d42ea8d8