eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
121 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹🔸ا❁﷽❁ا🔸🔹 🎉 داستان 12 کلمه ای🎉 🥈نفرات دوم از بین شرکت‌کننده‌گان ایتا 💠خانم زهرا سپهکار: ✍️_بسته ی کمک همدلانه به دست کودک یتیمی رسید.... ساعت ظهور یک ساعت جلو کشیده شد. ✍️_ظهر، سوریه، شب لبنان، صبح بغداد. قاسم در پی قائم بود نه ما. 💠خانم مهین سبحانی: ✍️جمعه گفت :من مهمترینم. شنبه گفت : چرااا؟ گفت: یه روز تو تقویما مینویسن ظهور. 💠آقای محمود سوری: ✍️باحسرت گفت: - از همه‌ی درس عربی، فقط یکی را عشق است: مفرد مذکّر غایب. ✍️صبح جمعه بود. - کجا؟ - دعای ندبه. - دیگر چه نیازی به ندبه؛ صاحب دعا آمده. 💠خانم سمیه خالقی: ✍️فاطمه گفت:«چراجمعه‌ها خونه تکونی می‌کنیم؟» مادر لبخند زد:«شاید این جمعه بیان.» 💠آقای سلطانعلی جمشیدی: ✍️موضوع: می خواهید در آینده چه کاره شوید؟ _سرباز امام زمان(عج). این بود انشاء من. 📗📗📗📗📗 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🔹🔸ا❁﷽❁ا🔸🔹 🎉 داستان 12 کلمه ای🎉 🥉نفرات سوم از بین شرکت‌کننده‌گان ایتا 💠خانم زهرا فلاح: ✍️به درخت خشکیده تکیه داد. - کی بهار میشه؟ - وقتی همه از زمستون خسته بشن. 💠خانم معصومه نجفی مطیعی: ✍️نیمه شعبان، در جشن‌های خیابانی، به هر کودکی که می‌رسید، یک مداد، هدیه می‌داد. نذرش، همه پس‌اندازش بود. 💠خانم فاطمه زهرا بختیاری: ✍️معلم، صرف درس می‌داد: -انتظر، ینتظر، انتظار... شاگردی گفت: - ولی بدون انفعال. 🥉نفرات سوم از بین شرکت‌کننده‌گان اینستا 🆔fateme.akbari.asl ✍️روز قیام، درجه سرلشکری نشست روی شانه‌هایش. مزد دوندگی‌هایش قبل از ظهور بود. 🆔zahra_abdi.hosna ✍️پیرزن کوچه را جارو کرد. غروب جمعه بود. چشمانش به در خشک شد.‌ نیامد... 📗📗📗📗📗 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا❁﷽❁ا 🔻کتاب «آتش آذربایجان قبل ظهور» منتشر شد 🔗http://fna.ir/5gz3e 📡 #کتاب_جمکران_در_رسانه‌ها 📕📕📕📕📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ا❁﷽❁ا 📹ببینید: معرفی کتاب 📘 در برنامه مخاطب خاص 🖋 🖍 👨‍👩‍👧‍👦مخاطب: عمومی 🛒http://ketabejamkaran.ir/77830 📡 📕📕📕📕📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا #روزی_یک_صفحه_قرآن_بخوانیم به نیت تعجیل در فرج 📕📕📕📕📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا #زندگی_مؤمنانه 💎از امام باقر منقول است: چون مهمان بیاید او را در نشستن اعانت و یاری کنید، و وقتی که می‌خواهد برود او را مدد نکنید بر رفتن، که این دلیل برخسّت نفس است. و در رفتن، توشه همراهش بکنید و توشه نیکو و خوشبو به عمل آورید که این دلیل جوانمردی است. 💎 برگرفته از: 📙 #حلیة_المتقین 🖋 #محمدباقر_مجلسی 🛒http://ketabejamkaran.ir/4288 📙📙📙📙📙 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓20 آذر؛ شهادت ا📚🍉📚🍉🍃 ا📚🍉🍃 ا🍃 📖نادر ایستاد. دستغیب جلو آمد. دست نادر را سفت گرفت. بدون کلامی، همراه نادر شروع کرد به قدم زدن. انگار دستغیب با گرمای دستش، آرامش را به روح و تن نادر تزریق می‌کرد. _فرزند مؤمنم، تو الان جوانی و احساساتی! تعصب قابل احترامه! دین خدا بیشتر از اینکه از جاهلان و کفار ضربه بخوره، از تندروی صدمه دیده. شما چه می‌دونی شاید این بنده خدا همین الان توبه کرد. کشتن هم در اسلام هزار دلیل و فتوا می‌خواد. شما کدومش رو داری؟! تازه خدای نکرده، شما اونو بکشی، قانون هم شما رو اعدام می‌کنه...! نادر گفت: «آقا، کسی متوجه نمی‌شه.» دستغیب لبخند زد و گفت: «خدا چی؟ اونم متوجه نمی‌شه؟» دستان گرم دستغیب و کلمه‌های آرام و شمرده او، آب سردی شد بر جان آتشین نادر. ساکت شد. حرفی نداشت. دستغیب دست نادر را فشار داد و حرف آخر را زد: «برو براش دعا کن تا خدا اصلاحش کن مؤمن خدا!» 🍃 📚🍉🍃 📚🍉📚🍉🍃 🔰شهدا را یاد کنیم، حتی با ذکر یک صلوات. 📙 🖋 👨‍👩‍👧‍👦مخاطب: جوان 🛒https://ketabejamkaran.ir/6223 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 📣 به چاپ دوم رسید. 🖋 🖍 🛒http://ketabejamkaran.ir/77830 📙📙📙📙📙 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓20 آذر؛ شهادت روزی پیامبر صلی الله علیه وآله به جناب جعفر طیار، برادر نازنین امیرالمومنین علیه السلام فرمود: به عنوان هدیه نمازی به تو یاد می‌دهم که اگر توانستی هر روز بخوان، اگر نتوانستی هر دو روز، یا هرجمعه، یا ماهی یکبار، یا سالی یکبار بخوان، زیرا هربار که این نماز خوانده شود، خدا گناهانی را که بین این نماز و دفعه قبل بوده می‌آمرزد. 📚 وسائل الشیعه ج8 ص52 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا #سیره_علما 📖 مرحوم آیت‌اللَّه آقای شهید مدنی در مسجد مرحوم آقای حاج سید عبدالهادی منبر می‌رفتند و خیلی مورد استقبال طلّاب نجف قرار گرفتند. وقتی با مرحوم مدنی خدمت مرحوم آقای حاج سید عبدالهادی شیرازی رسیدیم، ایشان از آقای مدنی به خاطر آنکه در مسجدشان منبر می‌رفتند تشکر فرمودند. آقای مدنی از ایشان دعای اخلاص خواستند، ایشان فرمودند: اخلاص دارید، ولی اخلاص مانند ماهی است، به این زودی به دست نمی‌آید، وقتی هم که به دست آمد، لیز است و از دست می‌رود و ادامه نمی‌یابد. #برشی_از_کتاب 📘 #روزنه‌هایی_از_عالم_غیب 🖋 #سیدمحسن_خرازی 👨‍👩‍👧‍👦مخاطب: عمومی 🛒http://ketabejamkaran.ir/4328 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا #کتاب_هفته 📚هر هفته یک کتاب را با شیوه‌های مختلف برای شما معرفی می‌کنیم تا کتاب‌ها را بهتر بشناسید و به دیگران معرفی کنید. 📣کتاب هفته هم مسابقه دارد و هم تخفیف (دوستانتان را خبر کنید) 🎉سه‌شنبه‌ها منتظر مسابقه از کتاب هفته باشید و جمعه‌ها تخفیف 📙 #واین_گونه_است_زینب 🖋 #سیدنورالدین_جزایری 🖍 #محمود_سوری 🛒http://ketabejamkaran.ir/77830 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓6 جمادی الاول؛ شهادت 📘 ( ) 🖋 👨‍👩‍👧‍👦مخاطب: نوجوان 🛒http://ketabejamkaran.ir/99379 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا #روزی_یک_صفحه_قرآن_بخوانیم به نیت تعجیل در فرج 📕📕📕📕📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا #آیین_همسرداری 💎رسول اکرم: مرد برای لقمه‌ای که در دهان همسرش می‌گذارد –به‌عنوان یک عبادت- پاداش می‌برد.💎 برگرفته از: 📙 #دوستت_دارم (چهل حدیث درباره آیین همسرداری) 🖋 #محمدحسن_رحیمیان 🛒http://ketabejamkaran.ir/6442 📙📙📙📙📙 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا❁﷽❁ا 📙 🖋 🖌 , 👨‍👩‍👧‍👦مخاطب: کودک 📚این کتاب درباره و کارهایی است که کودکان دوست دارند در کنار بزرگترهایشان در این ماه انجام بدهند. در این کتاب به زبانی جذاب و داستانی به کارهای خوبی که کودکان را با این ماه عزیز بیشتر آشنا می‌کند پرداخته شده. داستان‌های شیرینی که کودک را با مفاهیمی مثل روزه‌داری، سحری و افطاری خوردن، نذری دادن، کمک و هدیه دادن به دیگران آشنا می‌کند و او را تشویق می‌کند تا این کارهای خوب را انجام بدهد. 🍉برشی از کتاب: زهرا با چادر سفید گل‌گلی‌اش، روی سجاده نشسته بود. دست‌های کوچولویش را گرفته بود بالا. لب‌هایش تکان می‌خورد. داداش کوچولویش تسبیح سبز را از روی سجاده برداشت و پرسید: «خواهرجون، داری چی‌کار می‌کنی؟ » زهرا گفت: «داداش کوچولو، دارم دعا می‌کنم.» داداش کوچولو گفت: «یعنی چی؟!» زهرا گفت: «یعنی با خدا حرف می‌زنم.» - به خدا چی می‌گی؟! - می‌گم خداجون، کمکم کن بتونم همۀ روزه‌هامو بگیرم. داداش کوچولو، تسبیح را انداخت گردن زهرا و نشست تو بغلش. بعد دست‌هایش را گذاشت توی دست‌های زهرا و گفت: «منم می‌خوام با تو دعا کنم.» زهرا خندید و گفت: «خداجون، حالا دونفری با تو حرف می‌زنیم.» 🛒https://ketabejamkaran.ir/116425 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran