eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.9هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
121 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
1️⃣با این کتاب می‌تونید بچه‌هاتون رو به (س) ببرید و با آشناشون می‌کنید. 2️⃣ با این کتاب به کودکان و نوجوانانتون و معرفی می‌کنید. 📙کتاب این هفته: 🖋 به قلم: 🖌تصویرگر: 📜 داستان نزول و حضور (ص) در خانه (س) و روایت از زبان همان اگه این کتاب رو خوندید حتما نظرتون رو به آیدی @Pub_ketabejamkaran برامون بفرستید. برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/71130 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
👨‍👩‍👧‍👦این کتاب برای چه سنی مناسبه؟ ⏱چقد می‌بره بخونم؟ حدود 15 دقیقه (24صفحه) = معادل یه زنگ تفریح! ❓قیمت کتاب چقده؟ 28.000 تومان = قیمت یه بسته چیپس! 🎁کتاب رو به کی می‌تونیم بدیم؟ دخترها و پسرهای کوچولو 📙 کتاب این هفته: 🖋 به قلم: 🖌تصویرگر: 📜 داستان نزول و حضور (ص) در خانه (س) و روایت با زبانی کودکانه برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/71130 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
✅سوال مسابقه: ❓عبایی که (ص) بر روی خود و اهل‌بیتش کشید از کجا آمده بود؟ 1️⃣ مکه 2️⃣ یمن 3️⃣ عراق 4️⃣ شام 📙 کتاب این هفته: 🖋 به قلم: 🖌تصویرگر: 🎁 به قید قرعه به یکی از کسانی که پاسخ صحیح را ارسال کنند، یک جلد از آثار کتاب جمکران اهدا خواهد شد. 📨فقط عدد گزینه صحیح را به شماره 30006313 پیامک کنید. ⏳مهلت پاسخ تا پایان چهارشنبه 29 آذر برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/71130 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🍉 چند دقیقه ای گذشت، حسن(ع)، کودک دوست داشتنی علی(ع) و فاطمه(س)، پا به اتاق گذاشت و به مادر سلام کرد، مادر گفت: «سلام نور چشمم، سلام میوه دلم»! حسن(ع) گفت: «مادرجان! شما چقدر بوی پدربزرگ را می‌دهید. آیا پدربزرگ به خانه ما آمده‌اند؟!» حضرت فاطمه(س) من را به او نشان داد و گفت: «بله، پدربزرگ اینجا هستند، زیر آن عبا.» حسن(ع) با خوشحالی به‌طرف ما آمد و سلام کرد و گفت: «اجازه می‌دهید که من هم زیر عبا بیایم؟» پدربزرگ گوشه‌ای از من را بالا گرفت و گفت: «سلام پسرم، بله تو اجازه داری.» 📙 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/71130 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
⏳تا ساعت 24 جمعه 1 دی 📙 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/71130 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔆داستان از زبان عبای یمانی با زبانی کودکانه 📣کتاب به چاپ نهم رسید. 🖋نویسنده: 🖌تصویرگر: 👨‍👩‍👧‍👦رده سنی: 📚قالب کتاب : 📖تعداد صفحه : 24 صفحه 💰 قیمت پشت جلد: 28.000 تومان 🎁 قیمت‌ با تخفیف ویژه: 22.400 تومان (فقط تا امشب) برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/71130 📚 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
⚫️ نگرانم که بعد از من با شما چه خواهند کرد... 🗓26 رجب: رحلت (ع) 📚 📖ابوطالب(ع) در آخرین لحظه‌های عمر خود حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) را به سینه چسباند و گفت: «جدایی از شما برایم بسیار دشوار است. نگرانم که بعد از من با شما چه خواهند کرد!» او با همان حالت ضعف، رو به پسرانش عقیل(ع) و جعفر(ع) و خاندانش گفت: «همهٔ شما را به خدا می‌سپارم.» سپس چشم‌های خسته‌اش را فروبست. حضرت محمد(ص) که سخت پریشان بود خطاب به او گفت: «ای عمو! کوچک بودم، بزرگم کردی و (در حقم) یتیم‌نوازی نمودی. (سپس) بزرگ که شدم، یاری‌ام کردی. خداوند به تو پاداش نیک عطا کند.» در هنگام تشیع پیکر ابوطالب(ع) تمامی اهل مکه و بنی‌هاشم حضور داشتند. چشم‌ها اشک‌ریزان و مصیبت‌زده بود. بسیاری از مردم، موی خود را پریشان کرده، بر سر و روی خود می‌زدند و می‌نالیدند. آن روز حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) گریان بودند. وقتی جنازه عمو در خاک دفن شد، حضرت محمد(ص) کنار قبر او ایستاد و گفت: «به خدا سوگند برای تو از خدا طلب آمرزش می‌کنم و به‌گونه‌ای از تو شفاعت می‌کنم که جن و انس از این شفاعت تعجب کنند.» سپس کنار قبر نشست و بااندوه ادامه داد: «ای پدر، ای ابوطالب(ع)، وای از این مصیبت! من چگونه از تو دل بکنم؟ ای کسی که مرا در کوچکی بزرگ کردی و در بزرگسالی، به یاری‌ام برخاستی و همچون حدقهٔ چشمت مرا به خود نزدیک ساختی...» 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/97547 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🗓 1️⃣ روز مانده تا سالروز تأسیس به دستور (عج) 🔵(عج) 📜 خیره‌خیره به چادرنمازِ توی دستم نگاه می‌کند و با خنده جواب می‌دهد: «اما کوچک ما که قسمت زنانه ندارد. همه‌اش یک کوچک است!» یاد همان داستانی که از او و خوانده‌ام می‌افتم و می‌گویم: «من می‌دانم که در نیمه یک شب، (عج) شما را فراخواندند و دستور ساخت این را دادند. بعد هم شما به سراغ در رفتید، می‌خواهید بگویم امام زمان(عج) از شما چه خواستند؟!» - آری... آری، داستانت را تعریف کن! من اول ماجرای آمدن آن چند مرد به در خانه شیخ و رفتن او به بیرون را تعریف می‌کنم... 📙 برشی از کتاب 🖋 به قلم 🛒https://ketabejamkaran.ir/75300 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓 15 شوال: شهادت حضرت حمزه(ع) 📖وحشی خود را از پشت صخره‌ها بیرون کشید و از کمینگاه بیرون آمد. او فقط به دنبال حمزه(ع) بود. حمزه(ع) تا او را دید فریاد کشید. وحشی برای لحظاتی در جای خود میخکوب شد. شکار امروز او انسانی متفاوت از همه آدم‌های بود که او تا آن لحظه دیده بود... 📚 📘 از مجموعه 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/97541 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
📸 حضور آقای 📙 نویسنده کتاب‌های (ع) در غرفه کتاب جمکران 📘📘📘📘📘 سی و پنجمین ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓9 ذی‌الحجه: (ع) ⚫️آخرین جملات (ع) قبل از شهادت 📖 به سمت مکه رو کرد و گفت: «! آرزو داشتم یک بار دیگر چشم‌هایم را به دیدار با تو روشن سازم اما عمرم وفا نداد... وعدهٔ دیدار ما به روز قیامت!» او زیر لب چند بیتی شعر خواند. ناگهان شمشیر بکر بر گردن او فرود آمد و سر از تن فرستادهٔ (ع) جدا شد. پایین ساختمان دارالأماره که حالا بیشتر شده بودند از شوق هل‌هله کردند. بکر پیکر مسلم را با خشونت به پایین پرتاب کرد. سپس هراسان به سمت قصر دوید. ابن زیاد پرسید: «تمام شد؟ او را کشتی؟» بکر با صدایی لرزان پاسخ داد: «آ... آری!» - پیش از مردن چیزی هم گفت؟ - همواره می‌گفت: سبحان الله، الله ا کبر، لا اله الا الله... وقتی به او نزدیک شدم تا گردنش را بزنم گفت: «خدایا خودت بین ما و این مردم که به ما گفتند و زدند و تنهایمان گذاشتند، داوری کن!» 📘 برشی از کتاب از مجموعه 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/99051 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran