eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.9هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
121 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 🗓15 رجب | (س) 📚 📖سخنان (س) پس‌از و خطبه‌های آن حضرت در و در بارگاه و دربار در ، چنان قوی و تکان‌دهنده بود که همگان را به‌حیرت واداشت و مسلمانان را از بیدار کرد. وی خویش را که زنده کردن دین جدش بود، به‌نیکی انجام داد. سخنان وی را مورخان و اصحاب مقاتل و دیگران نقل کرده‌اند. بنت‌الشاطی می‌نویسد: والی مدینه به یزید نوشت: وجود زینب(س) در میان اهل باعث تهییج احساسات مردم است. یزید به او فرمان داد بازماندگان را در شهرها پراکنده سازد. زینب(س) از مدینه جدش خارج شد و بعداز آن دیگر مدینه را ندید و عازم گردید. هنگامی‌که به قدم نهاد، هلال ماه شعبان (سال 61) نمایان شده بود. زینب(س) در شب یکشنبه که پانزده روز از ماه رجب سال 62 می‌گذشت، دار فانی را وداع گفت. ابن‌اثیر درباره زینب(س) می‌نویسد: «زینب(س) زنی ، و با بود». 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/143404 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓9 ذی‌الحجه: (ع) ⚫️آخرین جملات (ع) قبل از شهادت 📖 به سمت مکه رو کرد و گفت: «! آرزو داشتم یک بار دیگر چشم‌هایم را به دیدار با تو روشن سازم اما عمرم وفا نداد... وعدهٔ دیدار ما به روز قیامت!» او زیر لب چند بیتی شعر خواند. ناگهان شمشیر بکر بر گردن او فرود آمد و سر از تن فرستادهٔ (ع) جدا شد. پایین ساختمان دارالأماره که حالا بیشتر شده بودند از شوق هل‌هله کردند. بکر پیکر مسلم را با خشونت به پایین پرتاب کرد. سپس هراسان به سمت قصر دوید. ابن زیاد پرسید: «تمام شد؟ او را کشتی؟» بکر با صدایی لرزان پاسخ داد: «آ... آری!» - پیش از مردن چیزی هم گفت؟ - همواره می‌گفت: سبحان الله، الله ا کبر، لا اله الا الله... وقتی به او نزدیک شدم تا گردنش را بزنم گفت: «خدایا خودت بین ما و این مردم که به ما گفتند و زدند و تنهایمان گذاشتند، داوری کن!» 📘 برشی از کتاب از مجموعه 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/99051 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran