{📚×🇺🇲×🔥}
💔|بعضی واقعیت ها،
اونقدر تلخه که آرزو می کنی ای کاش واقعا واقعی نباشه!
🌪️|اما همین تلخی ها
اگر دیده و شنیده و خونده نشه،
حادثه هایی رو رقم می زنه که
طعم تلخ شون هزاران برابر قبله...
[تاریخ مستطاب آمریکا]
👀|حرف هایی رو زده که
شاید خیلی ها حاضر نشن بهت بگن...
و البته با زبان زیبای طنز😁
🍫|تلاش کرده یکم شیرینی
تو این تاریخ تلخ بریزه تا مزهاش قابل خوندن بشه!...
#HumanRightsViolations
•🌱📚•
دختر موشرابی روایت دختران این سرزمین است در کوچه پس کوچه های تاریک و روشن تاریخ این مُلک! دخترانی که گاه پرچمدار بودند و گاه قربانی ساده اندیشی ها و فریب خوردن ها!
روایت، روایت خیانت هاست و تجاوزها! قصه، قصه پاکی شیرین هاست و غیرت فرهادها! حکایت خروش لیلی هاست در کشاکش نبرد مجنون ها، حماسه رستم ها و سوگ تهمینه ها!
حرف، حرف رجزخوانی منصور حلاج است بر سر دار! رقص خون سیاوش است در میانه میدان مکر سودابه ها! اگر دشنهٔ خیانت شغادها کم نخورده ایم؛ ولی برق غیرت آرش ها را هم کم ندیده ایم!
#دختر_مو_شرابی
این کتاب مخصوص سن خاصی نیست، شاید یک جورهایی مثل اون انیمیشن هایی که بزرگترها هم دوست دارند، باشه.
داستان از خودگذشتگی دو نفر به خاطر یه پسربچه و مادرشه که کلی هیجان انگیزه.
داستان یک سری گیاه آجرخواره که ساختمان های اون اطراف رو تخریب می کنند.
همه ی مردم از ترس جونشون شهر رو تخلیه می کنند به جز طبقه ی هفدهم یک برج...
داستان رو تعریف نمی کنم تا خودتون بخونید.😎
🍰|تیکه ای از کتاب
اینکه دل آدم برای کسی تنگ باشه خوبه، چون نشون می ده بهش اهمیت می دی. نشون می ده چه اون آدم پیشت باشه چه نباشه، توی زندگیت عشق وجود داره.🧡
#پسری_در_برج
•🌱📚•
کتاب حاضر، مجموعه ای از خاطرات عزت شاهی است که در جریان رویارویی قهرآمیز با رژیم شاه از زیر ضربات مهلک ساواک و شکنجه های روحی و جسمی دوران بازجویی و زندان جان نه چندان سالم (اما زنده) به در برد و خود را به پیروزی انقلاب رساند. او که چند صباحی خود از برنامه ریزان و مجریان نظام نوپای جمهوری اسلامی بود، در این گذرگاه نماند و ترجیح داد فقط نظاره گر وقایع سال های بعد و آثار آن باشد.
او با بیان خاطراتش در این کتاب، بی هیچ واهمه و تعارفی بسیاری از جریان ها و شخصیت های مطرح سیاسی تاریخ معاصر را به چالش کشیده است. خاطرات و تحلیل های او به دور از هر پسند این و آنی و بی ملاحظه نسبت به منافع و مضار شخصی و شخصیتی و جناحی و حزبی و فقط به زعم او برای ایفای وظیفه در قبال تاریخ بیان شده است.
#خاطرات_عزت_شاهی
📚 دوست بیجایگزین
📗 هر چقدرم تکنولوژی پیشرفت کنه نیاز ما به کتاب کم نمیشه که هیچ، زیادم میشه!
📲 اصلا تکنولوژی هم خودشو با کتاب شارژ میکنه!
📚 #رفاقت_ماندگار
همهمه، هیاهو! نعرهی شیپور و نالهی زخمیانی که در خاک میغلتیدند. قلعهی هاترا سراسر در آتش میسوخت. انبوه سربازان، بههم فشرده عقب مینشستند و باران تیر همچون رگباری پائیزی از آسمان فرود میآمد.
➖➖➖
📚|معرفی کتاب
رمان تاریخی، همه ی آن چیزی نیست که در گذر تاریخ اتفاق افتاده بلکه آن چیزی است که در ذهن خیال پرداز نویسنده شکل گرفته، بر پایه ی نوشته ها و آثاری که از گذشته ها به جا مانده است. از آن جا که تاریخ نگاران تنها به روایت جنگ ها و رویداد های پیرامون شاهان و بزرگان بسنده می کنند، آنچه در هاله ی سایه ها و پشت دیوار های حوادث تاریخی شکل گرفته، از قلم افتاده است.
کتاب "آناهيد، ملکه ي سايه ها" درباره زندگي شاپور اول ساساني و عشق پنهان او به آناهيد، دختر مهرک نوش زادان، دشمن ديرينه اردشير ساساني است.
#آناهید_ملکه_سایه_ها
•🌱📚•
شهربانو، یکی از معدود کتاب های دفاع مقدس است که بخوبی از دریچه نگاه مادران به این مسئله پرداخته است.👌
این اثر برش هایی است از بیست سال زندگی یک مادر هشتاد ساله که از همه سال های جوانی اش، همین برش ها را غنیمت نگه داشته تا برای امثال ما بگوید.
رمانی بسیار خواندنی که به زیبایی احساسات مادرانه را به تصویر می کشد. حس مادری که با وجود دل بستگی و وابستگی شدید به فرزندش، او را راهی جبهه می کند و نهایتاً بعد از چند هفته با خبر مجروحیت او مواجه می شود.💔😢
📖|بخشی از کتاب
امروز حوصله حرف زدن ندارم. می خواهم بروم غسل زیارت کنم. باید بروی برایم گلاب بخری. یادت که نرفته؟ جمع کن این کاغذها را... جای پا نیست وسط اتاق.
آن بقچه راه راه را از توی کمد بده به من... باید بعد از نماز ظهر راه بیفتم. اتوبوس ها شلوغ است امروز. پنجشنبه ها همه می روند سر خاک عزیزانشان. امروز وقت قصه گفتن نیست.
#شهربانو
"شما که غریبه نیستید"، زندگینامهٔ آقای هوشنگ مرادی کرمانی خالقِ قصه های مجید، از زبانِ خودش هست
همونطور که از عنوان کتاب هم پیداست، مرادی کرمانی با زبان ساده و صمیمی از سرگذشتِ خودش، از خاطراتِ دوران کودکی و جوانی اش، از غم ها و شادی هایش از فقر حاکم بر آن زمان نوشته و همینطور از شیطنت ها و آرزوهایش و از موفقیت ها و شکست هایش..📝
🍰|تیکه ای از کتاب
دنبال اتوبوس دویدم. اتوبوس رفت. پشت سرم را نگاه می کردم. از همه کس می ترسیدم. پشت سرم را نگاه می کردم و می دویدم. یاد تعریف های نصرا... خان"آغ بابا" به خیر! چه قدر پشت سرم را نگاه کنم و بترسم؟ چه قدر با خودم حرف بزنم، برای شنونده های رادیو، تماشاگران سینما و خواننده هایم حرف بزنم. تا کی قصه بگویم؟ شما که غریبه نیستید. خسته شدم. نه، خسته نشدم. ادای خسته ها را در می آورم.
#شما_که_غریبه_نیستید
•🌱📚•
نخبه ای که ماند و سخت ترین ها را انتخاب کرد؛ روایتی خواندنی از زندگی شهید رضایی نژاد که جانش را داد به بهای پیشرفت کشورش..🇮🇷
📖|بخشی از کتاب
گیر کرده بودیم. مسئله علمی پیچیده ای درگیرمان کرده بود.
گفتیم رضایی نژاد می تواند کار را ادامه دهد. مبلغ زیادی گذاشتیم کنار مسئله و به داریوش پیشنهادش دادیم. گفت:"به دردی هم می خورد؟"
گفتیم:"نه، اما اولین گروه حل کننده در جهان می شویم."
گفت:"اگر من بتوانم چوب کبریت یا پیچ گوشتی درست کنم که به درد چهار نفر بخورد، خیلی بیشتر برایم ارزش دارد تا اینکه بخواهم بگویم دستگاهی را درست کردم که هیچ کس مثل آن را ندارد یا مسئله ای را حل کردم که هیچ کس حل نکرده."
#شهید_علم
{📚×🌸×🌳}
✨|محمدجواد و شمشیر ایلیا از متفاوت ترین کتاب هایی است که میتوان با خیالی آسوده به نوجوان ایرانی پیشنهادش داد..👌
🎒|داستان از آنجایی شروع می شود که محمدجواد برای پیدا کردن نشانه ای از فضایی ها وارد زیرزمین خانه خودشان می شود و در انتهای زیرزمین میان کتاب ها با پرنده ای آشنا می شود که او را به سمت ماجراهای عجیب و غریبی می برد.
💚|روایتی که نویسنده در کتاب بیان می کند متفاوت است و رنگ و بویی دینی دارد؛ این فضا ولی باعث نشده تا نویسنده بیشتر از داستان نویسی شعار بگوید!
#محمدجواد_و_شمشیر_ایلیا
•🌱📚•
گاهی هم روایت هایی می آیند که شرحشان درد است؛ درد واقعی.. دردهایی نشسته بر شانه های واقعیت و واقعیت گرایی.😢
تارشان از غرور است و پودشان از رنج مدام رج می خورد.
این که می گویم غرور، واقعا غرور است. همان سرِ افراشته و قلبِ مطمئن. اوج غرور است که زن باشی و طوری پای کار بمانی که جز تو از هیچ کس برنیاید.
می بینی و می مانی و دم نمی زنی تا خون بشود به دلت.💔
حوض خون همان خونِ دل است..
📖|بخشی از کتاب
چند دقیقه آرام می شدم، دوباره با دیدن لباسی ترکش خورده به مادرهای شهدا نگاه می کردم و می زدم زیر گریه. غصهٔ دو سه سال جنگ و ترس از ماندن زیر آوار، گوشهٔ دلم بود. ولی دیدن لباس های خونی هزار برابر سخت تر از آن همه ترس و اضطراب بود. آن روز آن قدر گریه کردم که چشم هایم شدند کاسه خون.
#حوض_خون
{🔍×📚×✏️}
بعضی ها می پرسن برای آشنایی با تاریخ تمدن و نگاه صحیح به مباحث تمدنی از چه کتابی میشه شروع کرد؟🧐
این پنج جلد واقعا مفید هستن و دید خوبی میدن..✅
مجموعه پنج جلدی "روایت تفکر، فرهنگ و تمدن از آغاز تاکنون"
جلد اول:از آغاز تا پایان قرون وسطی
#آسمان_به_زمین_الصاق_شد
جلد دوم:از ظهور اسلام تا تمدن اسلامی
#دوباره_به_آسمان_نگاه_کن
جلد سوم:از رنسانس تا روشنگری
#من_به_قدرت_رسید
جلد چهارم:از مدرنیته تا جنگ جهانی دوم
#این_عصر_قرمز_است
جلد پنجم:از اعتراض های مدرن تاکنون
#در_جهت_عکس_حرکت_کن
یک دوره کامل و مختصر آشنایی با تاریخ تمدن و مطالعات سیاسی👌
#روایت_تفکر_فرهنگ_و_تمدن_از_آغاز_تاکنون