eitaa logo
در هر حال کتــاب💕
84 دنبال‌کننده
533 عکس
44 ویدیو
16 فایل
❀|یا ناصرنا یا حافظنا|❀ #در_هر_حال_کتاب 📚 کسے کہ با #کتاب آرامش یابد، هیچ آرامشے را از دست نداده است..🍃 🔵ثبت سفارش: @sefaresh_ketabekhoobam
مشاهده در ایتا
دانلود
در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب گاهی نگاهت مضطرب و غمگین است؛ دستانت نیازمند دستگیری کسی است؛ روحت گرفته و رنجور.. دن
📌 بدون اینکه چیزی بپرسم، بی اختیار دنبال ایشان راه افتادم. اصلا فراموش کرده بودم که گم شده ام؛ اشتیاقم برای انجام اعمال حج بیشتر شده بود؛ ، تمام وجودم را فراگرفته بود. اعتماد عجیبی به آن آقا کرده بودم، بوی عجیبی به مشام میخورد که در آن فضا، معنویت خاصی بخشیده بود. در آن شلوغی هیچ کس مزاحم من نشد و به راحتی توانستم رمی جمرات را انجام دهم. بعد از اعمال، آن آقا به سمتی رفت؛ به دنبالش راه افتادم تا خیمه خودمان را دیدم؛ تازه به یاد آورده بودم که من گم شده بودم. خیلی خوشحال بودم به زبان انگلیسی از او تشکر کردم و گفتم: -شما مرا نجات دادید واقعا نمیدانم چگونه از شما تشکر کنم. با بیانی فصیح و آرام گفت:« نیازی به تشکر نیست، وظیفه ماست که به محبان خویش رسیدگی کنیم. در طول عمر ما هم شک نکن.» 〰〰〰〰〰 🔹سفارش کتاب از طریق آی دی: 🆔 @sefaresh_ketabekhoobam @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب ما برای خیلی از کارها ارزش قائلیم در حالی که ممکنه هیچ قیمتی نداشته باشه. کاش یکی بود
📌 (1) در تعجب بودم؛ این همه سود، دیدن مناظر زیبا، چرا وقتی از امام صادق(ع) برای این سفر استخاره گرفتم، جواب ایشان منفی بود. به منزل امام رفتم و گفتم: ای فرزند پیامبر با اینکه شما فرمودید جواب استخاره بد است اما در این سفر خیلی به ما خوش گذشت. امام فرمود: به یاد داری در یکی از استراحتگاه ها نماز صبحت قضا شد؟ اگر آنچه خداوند به تو داده است را در راه او صدقه دهی، جبران آن دو رکعت نماز قضای تو نمی شود. ➖➖➖➖➖ 📌 (2) من که تازه به سن تکلیف رسیده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گیرم اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را دید عصبانی شد، سجاده مرا به گوشه ای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟! بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و درهمان حال خوابم برد. اذان صبح را که شنیدم دوباره گریه ام گرفت. ناگهان صدای درب اتاقم آمد. پدر و مادرم هر دو مرا صدا می زدند در حالی که گریه می کردند. گفتم: چه شده؟! هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند: هر دو یک خواب مشترک دیده ایم! خواب دیدیم داشتند ما را به پرتگاه آتش جهنم می بردند، جیغ می زدیم و هرچه تلاش می کردیم فایده ای نداشت. ناگهان صدایی به گوشمان رسید: دست نگهدارید، دیشب در خانه ی این ها سجاده پهن شده، به حرمت سجاده دست نگه دارید. 〰️〰️〰️〰️ 🔹سفارش کتاب از طریق آی دی: 🆔 @sefaresh_ketabekhoobam 📚 @ketabekhoobam
خانه دل از مهمان خالی نیست! مهم این است که قلب، میزبان چه کسی خواهد شد!.. خوشا به حال آنکه خانه ی دل خود را از همان نوجوانی که قلب بایر است، تنها به روی کسی باز کند که رسم عاشقی را خوب بلد باشد. ~°~•~°~•~°~•~°~•~° ♔♡j๑ïท🌱↷ 『 @ketabekhoobam