eitaa logo
در هر حال کتــاب💕
81 دنبال‌کننده
533 عکس
44 ویدیو
16 فایل
❀|یا ناصرنا یا حافظنا|❀ #در_هر_حال_کتاب 📚 کسے کہ با #کتاب آرامش یابد، هیچ آرامشے را از دست نداده است..🍃 🔵ثبت سفارش: @sefaresh_ketabekhoobam
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 مجموعه داستانک های تلخ و شیرین از جنگ و صلح 📚✏️📚✏️📚✏️📚 https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب مجموعه داستانک های تلخ و شیرین از جنگ و صلح #خَردَل_خَر_است #مهدی_نورمحمد_زاده 📚✏️📚
📌 (۱): « دیسک بین مهره های ۴ و ۵ وضعش خیلی خرابه! اگر مواظب نباشین و استراحت نکنین مجبور به جراحی میشیم! حتی یک بسته چند کیلویی هم نباید بلند کنین و الا کرختی پاهاتون روز به روز بدتر میشه… .» عکس ام آر آی کمرش را داخل کیفش قایم کرد و به آرامی از پله‌های مطب پایین رفت. -دکتر چی گفت؟ زن پشت ویلچر شوهرش ایستاد و به سختی جواب داد: -هیچی! گفت چیزیم نیست… خوب میشه! 🦋🌷🦋 📌 برشی از کتاب (۲): -تو چطوری از بابات رضایت گرفتی؟ -تو خواب! فکر کردم او هم مثل من انگشت باباش را توی خواب زده زیر رضایت نامه. بعد از شهادتش فهمیدم باباش از شهدای ۱۷ شهریور ۵۷ است! 🦋🌷🦋 📌 برشی از کتاب (۳): امیر قیافه اش به سیزده، چهارده ساله ها می زد. اولش همه فکر کردیم با جعل کپی شناسنامه اش توانسته اعزام شود، اما خودش اصل شناسنامه را نشانمان داد که ثابت می کرد هفده ساله است. شهید که شد، همراه جنازه اش رفتم شهرستان. جلوخانه شان پلاکارد زده بودند و پیوستن امین را به برادر شهیدش امیر، تبریک و تسلیت گفته بودند . 🦋🌷🦋 📌 برشی از کتاب (۴): انگشتر طلای دست چپش که از خاک بیرون زد، همه بچه ها گیج شدند. – من که میگم طرف عراقیه، ولش کنیم! -از کجا معلوم؟ شاید تازه اومده بوده جبهه و هنوز این چیزها براش جا نیوفتاده بوده! وقتی حاج رضا منظره را دید، یک دل سیر گریه کرد و گفت: اون شب اونقدر شهید و مجروح این جا افتاده بود که قرار شد از خواهران امدادگر بیمارستان هم چند نفرشون بیان کمک… ➖➖➖➖ 🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:👇 🆔 @sefaresh_ketabekhoobam 📚✏️📚✏️📚✏️📚 https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046