eitaa logo
در هر حال کتــاب💕
84 دنبال‌کننده
533 عکس
44 ویدیو
16 فایل
❀|یا ناصرنا یا حافظنا|❀ #در_هر_حال_کتاب 📚 کسے کہ با #کتاب آرامش یابد، هیچ آرامشے را از دست نداده است..🍃 🔵ثبت سفارش: @sefaresh_ketabekhoobam
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی نامه شهید مدافع حرم زکریا شیری به روایت مادر.. نویسنده این کتاب که قبلا با کتاب «یادت باشد» نگاهی عاشقانه به زندگی مدافعان حرم داشته است این بار در کتاب «کاش برگردی» در نگاهی تازه، داستان زندگی یکی از شهدای مدافع حرم را از زبان مادر شهید به روایت می نشیند و در صفحات مختلف نکات تربیتی یک زندگی ساده را با روایتی داستانی و جذاب تقدیم خوانندگان می کند. کتاب یادت باشد پنجره‌ای عاشقانه بود برای از خود گذشتن و کتاب کاش برگردی پنجره‌ای مادرانه است برای از کجا آمدن. کاش برگردی روایت تربیت حمیدها و زکریاهای عصر ماست. ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ ➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب زندگی نامه شهید مدافع حرم زکریا شیری به روایت مادر.. نویسنده این کتاب که قبلا با کتاب
📚 (۱) وقتی زکریا به خانه برگشت، دسته های عزاداری از جلوی خانه ما رد شده بودند. من هنوز همان جا ایستاده بودم و گریه امانم نمی داد. زکریا با دیدن گریه های من حالش گرفته شد. پرسید: «ننه رقیه برای چی داری گریه می کنی؟» با همان بغض گفتم: «وقتی به دنیا اومدی و همون بچگی مجبور شدم بفرستمت اتاق عمل، من تو رو نذر امام حسین علیه السلام کردم، آرزو دارم تورو وسط دسته های عزاداری ببینم. اون وقت این همه هیئت میاد از جلو در خونه ما رد میشه با دوستات رفتی دنبال بازی؟» گریه من و تلنگر صحبت هایم و برکت نام امام حسین علیه السلام، زکریا را زمین زد، خرد شد و گویی دوباره از نو ساخته شد. 📚 برشی از کتاب (۲) دستش را که گرفتم یخ کرده بود، پاهایش می‌لرزید، رو به من گفت: عزیز نمی‌تونم راه برم، منو بغل می‌کنی؟ یک دستی فاطمه را بغل کردم و با دست دیگرم دوچرخه‌اش را گرفتم و راه افتادم، فاصله زیادی تا خانه نبود ولی آن چند دقیقه خیلی سخت گذشت، فاطمه محکم دستانش را دور گردن من انداخته بود و آرام اشک می‌ریخت و من مجبور بودم مثل همیشه نقش مادری را بازی کنم که قرار است سنگ‌ صبور این خانواده باشد. هر چه جلوتر می‌رفتیم فاطمه محکم‌تر مرا بغل می‌کرد، می‌دانستم آغوش پدر می‌خواهد، حال خودم هم تعریفی نداشت، غربت خودم و دختر را حس می‌کردم و روزهای سختی که قرار است بعد از این داشته باشیم. ‌ ➖➖➖➖ •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
و خداوند را آیه ای است،که نازل شد به آغوش پیامبر: حاء. سین. نون. ذِکرُ رحمَتِ رَبکَ عَبدَه مُجتَبی... کتاب در ۱۶ فصل نوشته شده که عناوین هر فصل از آن به ترتیب با حروف عبارت"حسن منی و انا من حسن."شروع می شود. سید علی شجاعی که پیش از این نیز در نگارش رمان هایی با تم مذهبی با مخاطب خود مواجه شده است، در این رمان به روایتی ویژه و بدیع از زندگی امام حسن مجتبی (ع) در فاصله سال های پس از شهادت حضرت علی (ع) تا شهادت (ع) توجه نشان داده است و سعی کرده با خلق زاویه دید تازه، به بیان جدیدی از زندگی این امام معصوم دست پیدا کند. ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ ➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب و خداوند را آیه ای است،که نازل شد به آغوش پیامبر: حاء. سین. نون. ذِکرُ رحمَتِ رَبکَ عَ
📚 (۱) معاویه دستم را می گیرد و می نشاند: _ همه لاطائلاتت را حفظم عمرو، اما شام یک صفین داشت و عراق، افزون صفین، جمل و نهروان هم... نیم جانی بیش نمانده از آن. دستم را رها می کنم: _ حکما مستی معاویه! کشته های سه جنگ شان به سی هزار هم نرسید و اما کشته های شام، فقط از صفینش، افزون نود هزار شد؛ کدام بیچاره تر است اکنون؟ _ آن زمان علی داشتند و مالک و هاشم و عمار و ذوالشهادتین و... بر افروخته تر فریاد می زنم: _ اکنون هم حسن دارند و قیس و عدی و حجر و سعد و... فراموشت نشده که؛ این همان حسن است که پی نافرمانی ابوموسی از فرمان علی برای یاری، راهی کوفه شد و به یک خطبه، ده هزار مرد به لشگر علی افزود... این همان حسن است که، روز جمل که بسیارها به قصد شتر عایشه پیش رفتند و ناتوان بازگشتند، او رفت و در دقایقی شتر پی شد و غائله تمام... این همان حسن است که صفین، میمنه سپاه علی داشت و جنگاوری و رشادتش، عاجزمان کرد در برابری... باز هم بگویمت؟ سرم را نزدیک ترش می برم: _ این را هم بدان... صدایم را آرام تر می کنم: _ آن زمان که جز شکمت اندیشه نداشتی و نفرین محمد را می خریدی که " لا اشبع الله بطنه "؛ همان هنگام، با گوش های خودم شنیدم که محمد در مسجد می گفت " لو کان العقل رجلاً لکان الحسن "، اگر همه عقل به هیبت مردی درمی آمد، آن مرد حسن بود... یعنی که به جنگ با مجانین طخارستان نمی روی، با همه عقل به ستیزی... 📚 برشی از کتاب (۲) حاء... و لخته خونی در تشت. _ برادرم! مولایم! تو چرا اشک می ریزی در این لحظات... تو که بیست حج پیاده کردی و سه بار نیمی از دارایی ات در راه خدا انفاق فرمودی... تو که جدمان در آغوشت می گرفت و می گفت، حسن منی و انا من حسن، احبّ الله من احبّه... تو که پیامبرمان بسیارت دعا می کرد که خدایا من حسن را دوست دارم، پس تو هم دوستش بدار و دوست دار هر که محبتش دارد... چهره کبود پدر، میان درد می شکفد از شنیدن دوباره کلام پیامبر... و باز میان اشک: _ بر دو چیز گریه می کنم؛ لهول المطّلع و فراق الاحبّه... از بیم قیامت و فراق حبیبان... سین... و لخته خونی در تشت. کلام پدر، دیگر سخت و بریده... نفس نفس... ضجه ی هاشمیان به آسمان... _ حضرت عزرائیل سلامم می کند و بشارتم می دهد که، انَّ الله عنک راض... خدایت از تو راضی است... نون... و تشتی پر خون... دست پدر در دستان عمو... گریه عمو و ناله و آهش مدام... _ برادرم! حسین جانم! مصیبت امروزمان سخت، اما هیچ مصیبتی برابر روز تو نیست... تشت برابر پدر، لبریز لخته های خون... _ که در کربلایت، آنان که مدعی اند بر دین جدمان، برابرت علم ستیز بر می دارند... چشمان پدر می افتد و سکوتی و باز نفس نفس... _ تو و یارانت شهید... و خاندانت اسیر... و اموالت به غارت... اشک پدر کنار خون لب ها... تشت لبریز... _ زمین و آسمان برایت خون گریه می کند... دستان پدر در دستان عمو... پدر بی جان... انگار که آخرین کلام... _ برای اندوه من گریه نکن برادرم... برای مصیبت من زاری نکن حسین جانم... که لا یوم کیومک یا اباعبدالله... ➖➖➖➖ •┈┈••✾•💔🏴💔•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
گرچه از لطف پدروارِ علي‌(ع)سرشاریم‌؛ هرچه داریم ز غلامي محمد‌(ص)داریم‌! ص 🖤
خدا کند که اگر مردی از نفس افتاد به داد بی کسی اش لااقل زنش برسد.. ع 🏴
کتاب «مجموعه رمان خانه عنکبوت ۲؛ سکوی پنهان» داستانِ یکی از پیچیده‌ترین مأموریت‌های سازمان اطلاعات و امنیت مصر است که یکی از مهم‌ترین عملیات‌های سرّی در جهانِ پنهان (جنگ اطلاعات) نیز بود و پیروزی ای را رقم زد که در دنیا به عملیات «سکّوی حفّاری» معروف شد. ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ ➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب کتاب «مجموعه رمان خانه عنکبوت ۲؛ سکوی پنهان» داستانِ یکی از پیچیده‌ترین مأموریت‌های سا
📌 (۱) تمام تحلیل‌ها بدون استثنا حکایت از آن داشتند که تلاش‌های دیپلماتیک با وجود فشردگی و سنگینی، هیچ نتیجه‌ای در بر نخواهند داشت و اسرائیل مصمّم به اجاره‌ی سکّوی حفّاری است. برخی اخبار نیز حاکی از آن بود که اجاره‌ی سکّوی حفّاری صورت گرفته است. چند هفته گذشت و هیچکس از مکان سکّوی حفّاری اطلاعی در دست نداشت. مصری‌ها در تحرک گسترده و سنگین خود، گستره‌ی وسیعی از دریاها و بندرهای دنیا را پوشش دادند و اطلاعاتی را به دست آوردند. همه‌ی این اطلاعات یک مطلب را تأیید می‌کردند: "سکّوی حفّاری اکنون وجود خارجی دارد و اسرائیل آن را اجاره کرده است." اما اکنون این سکّو کجا است؟ رویدادها با شتاب فراوان پشت سر هم روی می‌داد و دیگر هیچ نیرویی روی زمین یافت نمی‌شد که بتواند مانع آن شود. 📌 برشی از کتاب (۲) شکی نبود اوضاع به سرعت به نقطه بحرانی نزدیک می‌شد و ضرب آهنگ حادثه‌ها هر لحظه تندتر. هر اقدامی - هر چند هم کوچک - اثر و معنای خاص خود را خواهد گذاشت. "نديم هاشم" هم به خوبی می‌دانست اکنون در چه شرایطی به سر می‌برد. در آن لحظه‌های بسیار شگفت، آن وقتی که کلمات معانی خود را از دست می‌دهند و قهرمانی و شجاعت و پایداری و دلیری، حالتی می‌شود که انسان در آن از خودش جدا می‌شود تا با واقعیت جدیدی پیوند بخورد که حوادث بر او تحمیل کرده است، در آن لحظه‌ها یک راه بیشتر فرا روی انسان نمی‌ماند و آن اینکه با ثبات و استوار با حادثه روبه رو شود. سخنان افسر امنیت در فرودگاه اورلی بسیار محترمانه بود، اما همانند گلوله سرکش از میان لبانش خارج شد. وقتی او از ندیم خواست چمدان‌ها را باز کند، مطمئن شد که حصار امنیتی ایجاد شده برای او در فرودگاه دچار اشتباه شده و او اکنون شناسایی شده است. ➖➖➖➖ •┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
این اثر در راستای رمزگشایی از این سؤالات است که آیا به هرکس که ادعای عاشقی کرد باید اعتماد کرد؟!! تفاوت عشّاق واقعی و مدعیان عشق چیست؟!! از کجا بفهمیم کسی که ادعای عشق می کند، صادق است یا بازیگر؟!! و ... ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ ➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب این اثر در راستای رمزگشایی از این سؤالات است که آیا به هرکس که ادعای عاشقی کرد باید اع
📌 (۱) اگر از کسی شنیدید که گفت: "میخواهم عشقم را به تو اثبات کنم." بدانید عاشق نیست... زیرا صدق عشق نیاز به اثبات ندارد؛ بلکه سلامت عشق را باید ثابت کرد. 📌 برشی از کتاب (۲) عاشق دروغین، با گفتن جمله هایی مانند: دیدی خانواده ات را به من ترجیح دادی، دیدی حرف فلانی را به حرف من ترجیح می دهی، دیدی همه چیز از من برایت مهم تر است و... خواسته هایش را به طرف مقابل تحمیل می کند و او را مجبور می سازد برای اینکه ثابت کند که کسی یا چیزی را به او ترجیح نداده است، در برابر خواسته هایش تسلیم شود. 📌 برشی از کتاب (۳) اگر تنها دلیل ماندنت در یک دلدادگی، ترس از عدم تحمل در خماری جدایی است، بدان که این عشق محکوم به شکست است؛ به زودی... قهراً... جبراً... ➖➖➖➖ •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
برای اسمِ "حسن" حق نوشته غربـت را چه عسکری بشــود یا کـه مجتبی باشد شهادت ع 🏴