#معرفی_کتاب
«هدیه ولنتاین» در قالب مجموعه داستان، با زبان ساده و دور از اغراق، مخاطب را با خود همراه میکند و ذهن خواننده را با جریان داستانهایش همچون موجی آرام حرکت میدهد. این کتاب با داستانهای کوتاه، نکات مثبتی را به ما یادآوری میکند. درواقع نویسنده سعی دارد علاوه بر لذت مطالعه و ثبت نکتهای مثبت، شخصیتها را در ذهنمان ماندگار کند..
#هدیه_ولنتاین
#سارا_عرفانی
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب «هدیه ولنتاین» در قالب مجموعه داستان، با زبان ساده و دور از اغراق، مخاطب را با خود همر
📌 #برشی_از_کتاب (۱)
قفل در باز شد. بابا با سرعت به طرف صدف آمد. گوشی را به گوشش چسباند. صدایی شنید که می گفت:« صدف جان!... الو صدف! اون موقع چرا یه دفعه رفتی؟» یکدفعه انگار کسی در درونش آتش روشن کرده باشد، تمام بدنش گر گرفت. گونه هاش سرخ شد. خواست گوشی را بگیرد که بابا دستش را کنار زد. قلبش به شدت می تپید. نمی دانست باید چه بگوید.
_ میشه لطفا توضیح بدی که این آقا پسر مهربون کی بودن؟!
سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت.
بابا با گوشی به صورتش زد و داد کشید:« با توام! به جای اینکه فقط مثل آدمای بی گناه سرامیکا رو بشمری، جواب بده!» دندان هایش را روی هم فشار می داد.
صدف سرش را بلند کرد و گفت:« اشتباه قضاوت میکنین؛ داداش دوستم بود. بعضی وقتا موبایلشو می گیره بازی میکنه باهاش.»
بابا نگاهی به صفحه ی گوشی انداخت؛ چیزی را از روی آن خواند و گفت:« داداش مینا، درسته؟»
صدف لبخند زد و گفت:« آره، مینا.» خیالش راحت شد؛ خوشحال بود که شماره را به اسم یکی از همکلاسی هاش ذخیره کرده بود.
بابا دست صدف را گرفت و دنبال خودش کشید. او را از آشپزخانه بیرون برد و روی مبل نشاندش.
گفت:« داداش دوستت بود که سه ساعت داشت قربون صدقه ات می رفت؟ می گفت چرا وسط چت یه دفعه غیبت زد؟!»...
📌 برشی از کتاب (۲)
آرام می گویم:« یادته دو هفته پیش گفتی بچه ها چقدر بهت اصرار کردن که بری؟ یادته زنگ زدی به من و با چه افتخاری گفتی که نرفتی باهاشون؟ گفتی بطری ها رو بردی تو دستشویی و همه رو خالی کردی. یادته...» به وضوح دست و پا می زنم. نمی توانم باور کنم.
دست هایت را روی میز می گذاری و سرت را به من نزدیک می کنی. سیگارت همین طور برای خودش می سوزد. می گویی:« آره یادمه. اون موقع می تونستم، اما الان نه. دیگه نمی تونم..»
عقب می روی. لحن صدایت را عوض می کنی و کمی بلندتر می گویی:« دیشب خیلی ها رو اونجا دیدم، از بچه های قدیمی...»
_ دخترا؟
سرت را به علامت تایید تکان می دهی و به سیگار پک می زنی. می دانم که برای چه این حرف ها را می زنی. می خواهی اتمام حجت کنی. اما من چه کنم در این دو راهی، که یک سر آن تو هستی و محبتی که هر لحظه زیادتر می شود، و سر دیگر آن، خدایی است که مدت ها ادعا کردم دوستش دارم.
یک سیگار دیگر می گیرانی و نگاهم می کنی.
می پرسم:« پس حکمت این آشنایی چه بود؟»
شانه بالا می اندازی و زیر لب می گویی:« نمی دونم.» چقدر بی رحم شده ای. انگار اصراری برای با هم بودن مان نداری. هرچند، خیالم از بابت تو راحت می شود. تا پیش از این، اگر هم به جدایی فکر می کردم، دلم نمی آمد دلت را نادیده بگیرم و امروز این تو هستی که من را نمی بینی.
➖➖➖➖
#هدیه_ولنتاین
•┈┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
✨ قلم / ۴
وَ اِنَّکَ لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظیم ....
✍ و آنکس که خُلق عظیم تو را شناخت ؛
بیشک در برابر پروردگارت، زانو خواهد زد !
این همان هراسی است که قرنهاست،
دیواری از خباثت را عَلم کرده ...
تا دستِ مردم زمین، به آغوشت نرسد!
دیوارها فرو میریزند و ...
نور خدا، با آخرین محمّد از نسل تو، تمام جهان را در بر خواهد گرفت...💫
#ProphetMuhammad
#من_محمد_را_دوست_دارم ❤️
#میلاد_پیامبر_اکرم (ص) 🌸
🍃🍃🍃🌸🍃🍃🍃
امام صادق عليه السلام:
خداوند عزّوجلّ هيچ درى از روزى را بر مؤمن نمىبندد، جز اين كه بهتر از آن را براى او مىگشايد.
📚 بحار الأنوار، جلد ۶۹، صفحه ۵۲
🍃🍃🍃🌸🍃🍃🍃
#میلاد_امام_جعفر_صادق (ع)
#امام_جعفر_صادق (ع)
#معرفی_کتاب
کلبه عمو تام در زمان انتشارش در آمریکا انقلابی بوجود آورد و آبراهام لینکلن(رییس جمهور وقت آمریکا) اظهار کرد:" یکی از دلایل جنگ داخلی آمریکا برای آزادی بردگان، انتشار رمان کلبه عمو تام بود."
خانم هریت بیچر استو از کودکی با کتاب های مذهبی آشنا شد و در آموزشگاه های مذهبی تحصیل کرد. او رمان کلبه عمو تام را با الهام از ماجرای برده ی سیاهپوست مومنی نوشت که زیر شکنجه جان باخت.
#کلبه_عمو_تام
#هریت_بیچر_استو
#محسن_سلیمانی
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب کلبه عمو تام در زمان انتشارش در آمریکا انقلابی بوجود آورد و آبراهام لینکلن(رییس جمهور و
📌 #برشی_از_کتاب
و تام خواند:" ای همه زحمت کشانی که بار گران دارید، به سوی من بیایید. من به شما استراحت و آرامش می دهم."
زن گفت:" چه کلمات قشنگی، کی گفته؟"
_ عیسی مسیح.
زن گفت:" کاش می دانستم کجا می شود پیدایش کرد تا پیشش بروم و دوباره آرامش پیدا کنم. بدنم زخم شده و هرروز تنم می لرزد. چون سامبو همیشه دنبالم است. آخر من نمی توانم تند تند کار کنم. هر شب هم تا نیمه شب طول می کشد تا شام بپزم. شب هم هنوز چشمم روی هم نرفته، صبح شده و شیپور بیدارباش می زنند. اگر می دانستم مسیح کجاست، پیشش می رفتم و این ها را بهش می گفتم."
تام گفت:" مسیح این جاست، مسیح همه جا هست."
_ شما که نمی خواهید من باور کنم. من می دانم که مسیح اینجا نیست. تازه چه فایده؟ من بروم به آلونکم تا اگر توانستم کمی بخوابم.
زن ها به آلونک شان رفتند و تام تنها در کنار شعله های آتش نشست. تمام آینده ی فلاکت بار و همه ی آرزوهای بر باد رفته ی گذشته از جلوی چشمش گذشت. با خود گفت:" آیا خدا این جاست؟" سپس با دلی شکسته برخاست و افتان و خیزان به کلبه خود رفت. قبل از او کارگران خسته جای جایِ کف کلبه دراز کشیده بودند. هوای سنگین و کثیف حالش را به هم زد. اما دست و پایش خسته و کوفته بود. روانداز پاره پوره ای را که تنها رختخوابش بود، دورش پیچید و روی کاه ها دراز کشید و به زودی خوابش برد.
➖➖➖➖
#کلبه_عمو_تام
•┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
#معرفی_کتاب
معجزه، کلمه ای دور و نزدیک، آشنا و رمزآلود. حتما راجع به این واژه زیاد شنیدی! توی قصه های قدیمی و توی برخی اتفاقات جدید. این کتاب داستان #معجزه هاست!
داستان خدایی که وقتی میگه «بشو» بدون شک «میشه».
دنیای پیامبرانی که به آن ها سلام می دهیم ناشناخته است و نامأنوس. راجع به شخصیت های ورزشی و #سینمایی مطالب بسیاری می دانیم اما از زندگی پیامبرانی که گذشته ما را #نقاشی کرده اند هیچ.
این کتاب به صورت رمانی و جذاب، پیوندی جذاب بین ما و گذشتگان برقرار میکند.
موسای عیسی روایت دوران پیامبری حضرت #موسی و #عیسی به زبان شیوای نویسنده در قالب داستان است روایت #ظلم فرعون و به ذلت کشیدنش.
روایت نجات #بنی_اسرائیل و لطف بی کران #خداوند به این قوم و ناسپاسی آنها در اوج بی حیایی..
موسای عیسی روایت دو پیامبر آسمانی مبعوث شده بر قوم بنی اسرائیل است که با تمام محبت ها باز هم از اطاعت سر باز زدند. قومی سنگدل که خود را به کوری و کری میزنند.
#موسای_عیسی
#علی_موذنی
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب معجزه، کلمه ای دور و نزدیک، آشنا و رمزآلود. حتما راجع به این واژه زیاد شنیدی! توی قصه
📌 #برشی_از_کتاب (۱)
بنی اسرائیل تنها علتی است که میتوان با آن مردم را به جنگ تحریک کرد. گفتم: آری، هامان، به آنچه در سر داری، بپرداز. و دراز کشیدم. گفتم: سپاهی با ساز و برگ. از سپاهیانی که در مرزهایند، کمک بگیر، و از سپاه همسایگان، و این همه را با قدرت بخواه، چنان که اتفاقی نیفتاده است. در شهر شایع کن که مصر به آتش سوخته است نه به عصای موسی، و چنان کینه در دلها بپرور که سرگیجه من از دیدار آتش چشمها فروبنشیند.
📌 برشی از کتاب (۲)
ای رسول! آغاز کن کتابت کتابی را که عیسی به آن فرمان داده است و بر این بیحوصلگی فائق آی که بوی دهان ابلیس از آن میآید. قلم را در دواتی فرو بر که به بوی خوش تن عیسی رنگین است و حقایق را به زیبایی جعد موی بلند عیسی روایت کن و لبخندش را کتابت کن تا از خاطرهاش اشک بجوشد… … اکنون به نام خداوند قدوس آغاز میکنم کتابت انجیل یسوع موسوم به عیسی مسیح پیامبر را که فرستادهی خداوند است بر همه دنیا. برنابا، رسول یسوع ناصری موسوم به مسیح، برای ساکنان زمین، سلامتی، امنیت و آرامش آرزو می کند.
➖➖➖➖
#موسای_عیسی
•┈┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
May 11
#معرفی_کتاب
کتاب «خداحافظ سالار»، خاطرات سرکار خانم پروانه چراغ نوروزی همسر سرلشکر پاسدار شهید حاج حسین همدانی به قلم آقای حمید حسام روایت عشق و احترام و فداکاری و صلابت است..
#خداحافظ_سالار
#حمید_حسام
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب کتاب «خداحافظ سالار»، خاطرات سرکار خانم پروانه چراغ نوروزی همسر سرلشکر پاسدار شهید حاج
📌 #برشی_از_کتاب
رفته بود؛امّا خانه پر از او بود. به هر جا نگاه می کردم؛می دیدمش و صدایش را می شنیدم که می گفت:" سالار شدی برای این روز ها!" گفته بود دو سه روزه بر می گردم. امّا حالا برای او و من،همه پرده ها کنار رفته و می دانستم سالهاست منتظر رسیدن همین دو سه روز است. از همان روز که می گفت:" همه کار من به زینبِ حسین گره خورده تا من امتحانی حسینی بدهم و تو امتحانی زینبی." عقربه ها ساعت ۹ را نشان می دادند. یعنی وقت پرواز تهران به دمشق که از گوشی ام صدای دریافت پیامک آمد. اسم بابا حسین افتاده بود با این پیامک:خداحافظ.....
➖➖➖➖
#خداحافظ_سالار
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046