#معرفی_کتاب
رفیقی داشتم که می گفت:« اینجا _جزیره مجنون_ جای دیوانه هاست .دیوانه هایی که عاشق اند. عاشقانی که میخواهند از راه میان بُر به خدا برسند.»
تابستان سال ۱۳۶۵ بود و من با این رفیق راه، راه را گم کرده بودم. کجا؟ در جزیره مجنون؛ از رزمنده ای پرسیدم:« اخوی ما راه را گم کردیم سه راه همت کدام طرف است؟»
دو کلمه بیشتر نگفت:« مستقیم برو می رسی به همت.»
آن قدر بی خیال و بی محل این دوکلمه را ادا کرد که از او خوشم نیامد. ولی همین دو کلمه مختصر را با رفیق راهم_جلیل شرفی_عقب جلو کردیم و سه معنی ژرف از آن بیرون کشیدیم؛
اول اینکه، راه رسیدن به همت راه مستقیم است.
دوم اینکه رسیدن به راه مستقیم، همت میخواهد.
و سوم اینکه راه همت، راه مستقیم است و راه مستقیم راه همت. تمام اینجملات به یکنتیجه و مقصد می رسید.
یک ماه بعد،همانجا از جزیره مجنون، رفیق راهم_جلیل شرفی_رفت پیش حاج همت و آسمانی شد.
کتاب وقتی مهتاب گم شد روایتگر خاطرات جانباز شهید علی خوش لفظ به قلم آقای حمید حسام می باشد.
روایتی که با زبان شیرین این رزمنده ی دفاع مقدس و بیان خاطرات سرداران و رزمنده ها و بسیجی های بزرگ این سرزمین بر جان و دل می نشیند.
حتما مطالعه کنید و لذت ببرید.
#وقتی_مهتاب_گم_شد
#حمید_حسام
#جانباز_شهید_علی_خوش_لفظ
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب رفیقی داشتم که می گفت:« اینجا _جزیره مجنون_ جای دیوانه هاست .دیوانه هایی که عاشق اند.
•┈┈••✾•✨📚✨•✾••┈┈•
دوباره سروقت شناسنامه رفتم. فکری به کله ام خطور کرد که اصلا شناسنامه و تاریخ تولد را جوری خیس کنم که روز و ماه و سال در آن گم شود. چند قطره آب روی محل تولد و تاریخ تولد چکاندم. وقتی آب روی شناسنامه افتاد، جوهر کاتب، تمام بالا و پایین شناسنامه ام را گرفت. ناشی گری کار دستم داد، اما پروا نکردم و گفتم شانسم را امتحان کنم. رفتم پیش مسئول آموزش نیروهای بسیجی که نامش حسن مرادیان بود. وقتی شناسنامه ی مرا دید، درست مثل آن مسئول اعزام قبلی، خنده اش گرفت. فراموش نمی کنم وقتی می خندید یکی از دندان های وسطی او که افتاده بود هویدا می شد. از خنده ی او من هم خنده ام گرفت. ابرو بالا انداخت و گفت:« پسرجان، ما خودمان اوستای این کارهاییم. چشممان از این دستکاری ها پر شده، اما این فقره خیلی ناشیانه دستکاری شده است. این جور می خواهی شناسنامه ی عراقی ها را باطل کنی؟»
🍃🌼 بخشی از کتاب #وقتی_مهتاب_گم_شد
@ketabekhoobam
✨🌱 تقریظ حضرت آیت الله خامنه ای بر کتاب "وقتی مهتاب گم شد"
📝 متن دل نوشته ی سردار سرلشکر #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی درباره همین کتاب
#وقتی_مهتاب_گم_شد
#حمید_حسام
#جانباز_شهید_علی_خوش_لفظ
🆔 @ketabekhoobam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚#ترویج_کتابخوانی
•| قسمت اول |•
🔰 چرا کتاب نمے خوانیم؟!
@ketabekhoobam
ام البنین (س) یعنی؛
عباس (ع) داشته باشی و بگویی
از حسین(ع) چه خبر؟
#یا_ام_البنین 🏴💔
#معرفی_کتاب
«پرتاب» رمان کم حجمی است که به روزمره های یک مهندس موشکی که در وزارت دفاع مشغول به کار شده است، می پردازد. لغت «روزمره ها» را در جای درست خود به کار برده ام، چرا که هم لحن و زبان شخصیت اصلی که نیما، همان مهندس مذکور باشد، هم نحوۀ پیشبرد داستان و هم زاویۀ دید اثر، همه شباهت بسیاری به خاطره نویسی و یا ثبت وقایع روزمره دارند. در حقیقت، اولین مواجهۀ ما با داستان و شخصیت هایش، از لحظاتی قبل از شروع یک جلسۀ اداری مهم که بناست به چند و چون ساخت یک موشک و رادار هدف یاب آن بپردازد، آغاز می شود.
#پرتاب
#مهدی_صفری
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب «پرتاب» رمان کم حجمی است که به روزمره های یک مهندس موشکی که در وزارت دفاع مشغول به کار
📌 #برشی_از_کتاب (۱)
تازه یادم افتاد در آن چند دقیقه ای که با سپیده راه می رفتم یک کلمه هم حرف نزده ام. رنگش کمی پریده بود. چشم های خسته و گودافتاده اش هم چنان دنبال یک جواب قانع کننده از طرف من بودند:" تو اداره، یه پروژه ی مهم به من و شاهرخ داده ن. این اولین کارمونه، خیلی ذهنم رو مشغول کرده."
سپیده سکوت کرده بود و منتظر بود بازهم تعریف کنم. ماجرای رفتنم به دانشگاه برای مشورت با دکتر فرزین را تعریف کردم و این که نتوانستم پیدایش کنم و در دانشگاه پرنده هم پر نمی زده.
انگار خیالش راحت شده بود. می دانست هروقت شروع به صحبت بکنم هم حال و هوایم بهتر می شود، هم حالا حالاها کوتاه نمی آیم. او هم از صبح تا حالا با کسی حرف نزده بود. لبخند زد و گفت:" الان فرصت خوبیه خودت رو ثابت کنی."
_ تردید دارم. می ترسم نتونم. یعنی تو می گی قبول کنم؟
رو برگرداند طرفم و چشم هایش را درشت کرد و گفت:" خب معلومه."
📌 برشی از کتاب (۲)
در حین صحبت دکتر، سر تکان می دادم و سعی می کردم حرف هایش را این طوری تایید کنم. ادامه داد:" هر کی الان وارد این شرکت بشه برد کرده. من هم تو رو می شناسم. تو جشن دامادی ت بودم. مثل برادر کوچیکم می مونی. دوست دارم این شانس رو بهت بدم که از این موقعیت استفاده کنی."
دکتر خودش را عقب کشید و با ابروهای بالا انداخته ادامه داد:" البته به نفع من هم هست. تو این دوره و زمونه نمی شه به هر کسی اعتماد کرد. من آدم با جَنَم از کجا گیر بیارم؟"
با تعجب گفتم:" یعنی منظورتون اینه که بیام تو شرکت شما کار کنم؟" فکر کردم و ادامه دادم:" پس کارم، پروژه م چی می شه؟ مهندس حقیقی..."
_ تو همیشه زرنگ بودی، الان هم باید زرنگ باشی. اون پروژه با تو یا بی تو راه خودش رو ادامه می ده و جلو می ره. چیزی که مهمه اینه که تو بتونی از موقعیت هایی که اطرافت پیش اومده استفاده کنی.
📌 برشی از کتاب (۳)
کتم را پوشیدم و به سرعت خودم را به پشت اتاق سردار رحیمی رساندم. فکرم هزار راه می رفت. برای هر برخوردی آماده بودم. یاد حرف های سردار در اولین جلسه ی پروژه افتادم، همان روز که مهندس صفایی مراحل طراحی موشک ای ام یک را در جلسه توضیح می داد. سردار با وجود مخالفت های مهندس صفایی و تیمش چه اعتمادی کرد که بخش به این مهمی را به ما سپرد. آهسته سلام کردم و وارد شدم. دونفری حرف هایشان را با هم زده بودند. مهندس حقیقی خلاصه و مختصر حرف هایشان را برایم گفت.
مهندس از یک طرف نمی خواست پول اضافی خرج کند و برای کاری که سر و تهش معلوم نیست پول محدود پروژه ی ای ام یک را هدر بدهد و از طرفی دوست نداشت من و سایر تازه واردهایی که چندماهی بود مشغول کار روی این پروژه بودیم سرخورده شویم. شاید منتظر حرف زدن من بودند. اگر از سردار مهلت می خواستم، حتما رویم را زمین نمی انداخت.
➖➖➖➖
#پرتاب
•┈┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
Booye Gole Soosano Yasaman (128).mp3
6.02M
🎙بوی گل سوسن ویاسمن آید..
🌹سالروز ورود امام به خاک ایران و آغاز دهه فجر مبارک🇮🇷
#دهه_فجر
#معرفی_کتاب
مجموعه پیش روی گزیده ای از مهمترین وقایع تاریخ جمهوری اسلامی ایران، از سال های ابتدایی پیروزی غرور آفرین انقلاب اسلامی تا شاه رگ اصلی انقلاب اسلامی در سال های اخیر یعنی پرونده هسته ای است.
مجموعه تدابیر و چاره اندیشی هایی که نظام برای حفظ حیات خویش به هنگام غائله ها و بحران های مختلف اندیشیده است، نگارنده این اثر را بر آن داشته تا در مجموعه ای با عنوان «چهل تدبیر» به بررسی بخشی از این تاریخ پرافتخار جمهوری اسلامی بپردازد.
این چهل پرونده شامل جریان هایی است که تاکنون نظام جمهوری اسلامی با آن مواجه بوده و با لطف و عنایت خاص خداوند رحمان و سربازان نام آشنا و گمنام امام زمان(عج) به صحنه قدرت نمایی و نمایش کارآمدی نظام اسلامی بدل شده است.
21 مورد از این چهل پرونده مربوط به حیات سیاسی امام راحل(ره) و 19 مورد آن مربوط به دوران زعامت مقام معظم رهبری(مدظله العالی) است. به یقین هریک از این دو مقطع زمانی، دارای ویژگی های خاص و منحصر به فرد خود است که هیچ یک بر دیگری ترجیح و برتری ندارد؛ چرا که هر غائله و فتنه در هر زمانی بر اساس شرایط زمانی و مکانی مختص خود طراحی می شود که تدبیری از جنس زمان و مکان خود را می طلبد.
#چهل_تدبیر
#علی_الفت_پور
#دهه_فجر
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب مجموعه پیش روی گزیده ای از مهمترین وقایع تاریخ جمهوری اسلامی ایران، از سال های ابتدایی
📌 #برشی_از_کتاب
با هرکدام از بچه ها که صحبت می کردی این طوری فکر می کرد و به یقین رسیده بود که تمام توطئه ها زیر سر آمریکاست و همینطور هم بود. اصلا معلوم بود که ماجرای کردستان را آمریکا راه انداخته. ماجراهای گروه های چپ و راست و مجاهدین و فرقان همه زیر سر آمریکاست. امام هم در یکی از سخنرانی هایشان در مورد گروهک های منافقین و فدائیان فرمودند که قضیه آنها قضیه آمریکاست. دویست، سیصد نشریه در ایران چاپ می شد، اکثرا متعلق به ضدانقلاب و گروه ها و جریانات وابسته به آمریکا، اگرچه شعارهای تند ضد آمریکایی هم می دادند. امریکا برایش مهم نیست که کسی به او بد بگوید. برای او مهم این است که منافعش و غارتگری ش مستدام باشد. فقط روزنامه جمهوری اسلامی مال انقلاب بود. اطلاعات و کیهان هم در دست ضدانقلاب بود و بسیاری از نویسندگان متعلق به ضد انقلاب در آن بر علیه انقلاب مطلب می نوشتند و توطئه می کردند. باورش سخت است که توانستیم از این جو خارج شویم و انقلاب سرنگون نشد. مردم ما با رهبری حضرت امام از شدیدترین تهاجم تبلیغاتی دشمنان و نیروهای وابسته به آنها پیروزمندانه خارج شدند و این یک معجزه بزرگ بود.
➖➖➖➖
#چهل_تدبیر
•┈┈••✾•💐🇮🇷💐•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046