برشی از کتاب #دمشق شهر عشق
تروریست های #تکفیری منو به زور گرفتن و بُردن به حرم حضرت #زینب مفاتیح رو برداشتند،دادن به من و گفتند باید آتشش 🔥🔥 بزنی،اون نمیدانست من شیعه هستم،اگر میدانست من شیعه هستم همان جا سرم رو میبرید... ناگهان صدای تیر اندازی گروه ها تکفیری آمد آری به #حرم حمله کردن ،شیعیان همه ترسیدن و فرار کردن.حرم داشت به دست آنها می افتاد وای اگر حرم به دست آنها می افتاد .... تروریست تکفیری چنان لگد به پهلوی من زد احساس کردم دنده ام شکسته است،نقش بر زمین شدم #بیهوش شدم و وقتی بیدار شدم...