eitaa logo
کتابفروشی اسوه - اهواز
1.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
24 ویدیو
1 فایل
فروشگاه اُسوه #اهواز ❤️ ثبت سفارش: @admin_osveh 🛍 ساعت کاری : صبح ۹ تا ۱۲ عصر ۱۷ الی ۲۱ . +986132923315 ☎️ آدرس ما : نادری خیابان حافظ(شهید موسوی) نبش سیروس . #کتاب #کتابفروشی #فروشگاه_اسوه_اهواز #کتابفروشی_اسوه #معرفی_کتاب
مشاهده در ایتا
دانلود
گردان قاطرچی ها سبیل‌به‌سبیل فرمانده در اتاق نشسته بود. آقاابراهیم کنار دیوار ایستاده بود و دستانش را روی سینه جمع کرده بود. نگاه‌ها به طرفش برگشت. یوسف از روی قصد کمی‌دیر آمده بود تا ورودش جلب توجه کرده و همه را متوجه حضورش کند. با اعتماد به نفس و لبخند بر لب، سری برای همه تکان داد. آقاابراهیم لبخند جانانه‌ای زد و گفت: «علیک سلام یوسف جان، کم‌کم داشتم دل نگران می‌شدم. بفرما بشین.» معرفی کتاب : کتاب گردان قاطرچی ها نوشتهٔ داوود امیریان است. نشر کتابستان معرفت این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان، که برای نوجوانان نوشته شده، با زبان طنز، جریان‌های روزهای جنگ و جبهه را روایت می‌کند. کتاب گردان قاطرچی ها برای نوجوانان از جنگ در ایران و اتفاقاتی که در جبهه رخ می‌دهد، می‌گوید. در ابتدای هر یک از بخش‌های این رمان، تصویری کاریکاتورگونه از افراد جبهه و البته از «قاطر» نیز قرار دارد
خودت نگهدار 9راهکار خدا برای اینکه قوی باشید اولین کتاب روانشناسی اسلامی کتاب خودت نگهدار اثر فاطمه محمد صالحی با موضوع روانشناسی وتقویت وتمرکز و خود کنترلی همراه آموزش کاردستی وبازی است  دقت کردی بعضی وقتا بد اخلاق و افسرده میشی ولی نمیدونی چرا؟ من دلیلشو میدونم. خود واقعیت غصه میخوره وقتی میبینه دنبال نگه داشتن خیلی چیزا هستی ولی کمتر به خودت اهمیت میدی، برای همین دائم صدا میزنه خودتو نگه دار. دوست داری صدای خودتو بشنوی و باهاش همراه بشی؟ دوست داری گنج های رو که خدا تو وجودت پنهان کرده بشناسی؟ پس این کتاب رو برای خودت نگه دار م۴ ق۱۱
کتاب کریم آل عبا در نظر دارد قطره ای از دریای معنویت امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) به تصویر کشیده کشاند. این کتاب برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است برشی از کتاب: 👇🏻 امام‌حسن(علیه‌السلام) دست‌هایش را به‌سوی آسمان بلند می‌کند. زیرلب دعایی می‌خواند. یکی از نمازگزاران که پشت سرِ امام‌حسن(علیه‌السلام) در صف نماز نشسته، به آسمان نگاه می‌کند. آسمان در حال دگرگون شدن است. نمازگزار می‌گوید: «دوستان، نگاه کنید به آسمان. چه اتفاقی دارد می‌افتد؟!» همه سر بلند می‌کنند و به‌سوی آسمان نگاه می‌کنند. ناگاه همه با چشم‌های خود می‌بینند که آسمان شکافته می‌شود و فرشتگانی از آن خارج می‌شوند که در دست هریک زنبیلی پر از غذا و میوه و خوردنی‌های متنوع است! همه تندیس‌وار خیرۀ این صحنه شده‌اند! همه مات و مبهوت مانده‌اند. با خود می‌گویند: «به‌راستی فرشتگانی که ما توصیفشان را شنیده بودیم را هم اکنون داریم می‌بینیم؟! آن‌هم با زنبیل‌هایی پر از غذا و آذوقه؟!» فرشتگان پایین می‌آیند و پایین می‌آیند و به نزد امام‌حسن(علیه‌السلام) می‌رسند.
«بچه‌های فرات» نام داستانی به قلم لیلا قربانی است. داستانی که در سال ۶۱ هجری، در عراق و در کوفه می‌گذرد. در سالی که امام سوم شیعیان، حسین بن علی (ع) و همراهان صدیقش در صحرای کربلا با سپاه تزویر و کفر روبه‌رو شدند. این داستان روایت دوستانی نوجوان به نام‌های سعد، علی و مالک است که در کوفه و در عالم جوانی خود زندگی می‌کنند، اما زمانی که خبر آمدن حسین (ع) به کوفه را می‌شنوند ناگزیر از گرفتن تصمیم‌اند. تصمیم بر این که به کدام راه پای گذارند و به کدام دسته بپیوندند و در این میان پس از چالش‌های فراوان هرکس راه خود را انتخاب می‌کند. این داستان روایتی نو از واقعه کربلا است. در نوشتن این کتاب از منابع تاریخی استفاده شده تا تصویر قابل اطمینانی از وقایع آن زمان به‌دست‌دهد.
کتاب قله دنیا ۲ نوشتهٔ سید مهدی شجاعی و بهزاد بهزادپور در انتشارات کتاب نیستان به چاپ رسیده است. قله دنیا داستانی نوجوانانه و با درون‌مایه دفاع مقدس است. این کتاب در ادامهٔ قلهٔ دنیا ۱ و در قالب فیلمنامه به شرح اتفاقاتی می‌پردازد که برای علی در جبهه رخ می‌دهد. علی به دلیل اینکه حس می‌کند از سوی فرمانده کوچک و ناتوان برای حضور در صحنه نبرد به شمار می‌رود تصمیم به ترک جبهه می‌گیرد که این تصمیم در ادامه با مخالفت فرمانده مواجه شده و وی در نهایت با حضور علی در خطوط میانی نبرد موافقت می‌کند. حضور علی در منطقه اصلی جنگ با مأموریت رساندن آذوقه و مهمات به همراه دو رزمنده دیگر شروع می‌شود. استفاده از بیان طنزآلود، دوری جستن از کلیشه‌های رایج داستان‌های دفاع مقدس و شخصیت‌پردازی دقیق از ویژگی‌های این فیلم‌نامه است.
کتاب تیر چراغ برق نوشته سیدمهدی شجاعی و مجید مجیدی و بهزاد بهزادپور است. این کتاب را انتشارات کتاب نیستان منتشر کرده است.  داستان درباره مردی به نام مالکی است. او یک روز از تیر چراغ برق بالا می‌رود و اعلام می‌کند می‌خواهد خودش را بکشد. در بخش اول کتاب افراد زیادی اطراف تیر جمع می‌شوند تا او را منصرف کنند. قصاب سعی می‌کند از پله‌ها بالا برود و کمک کند مالکی پایین بیاید اما اوضاع بدتر می‌شود. روایت با گفت‌وگوی آدم‌ها و تلاششان برای نجات مالکی پیش می‌رود، ولی یک پایان غافلگیر کننده در انتظار خواننده است. 
توحید مفضل شگفتی های افرینش در کلام امام صادق (ع) توحید مفضل یا کتاب فَکِّر: کتابٌ فی بدء الخلق و الحثّ علی الاعتبار؛ کتابی است مشتمل بر حدیثی طولانی از امام صادق(ع) با موضوع حکمت و خداشناسی و اسرار آفرینش که طی چهار جلسه بر مفضل بن عمر جعفی املا شده است. مشهور است که این کتاب املای امام صادق(ع) بر مُفَضَّل بن عُمَر جُعْفی کوفی، یکی از اصحاب سرشناس و بزرگ آن حضرت، می باشد. در این ‌که این کتاب نوشته خود امام صادق(ع) نیست، اختلافی وجود ندارد بلکه بحث در این است که آیا امام(ع)، آن را بر مفضّل بن عمر املا کرده یا این‌که اثر خود مفضّل است که به امام صادق(ع) نسبت داده است. غالب علمای شیعه، مفضَّل بن عمر جُعْفی را صحابی خاص امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) دانسته و برخی از آنان، ضمن اقامه دلیل در رد آرای تضعیف‌ کنندگان، به تأیید و توثیق وی پرداخته و گفته‌اند که این کتاب املای امام صادق(ع) بر اوست بعضی علما نیز تصریح کرده‌اند که اِهلیلَجه، اثر دیگر منسوب به امام صادق(ع) در خداشناسی، را خود امام نوشته و سپس متن دستخط خود را در اختیار مفضّل گذاشته‌اند ولی توحید مفضّل املای امام(ع) بر مفضّل است. البته نجاشی، این اثر را به مفضّل نسبت داده و اشاره کرده‌ که به آثار وی چندان اعتنایی نیست و گفته است برخی وی را از غالیانِ خطّابی شمرده اند کل ۲۳۷
کتاب تخران مجموعه داستان مجید اساطیری از میان دانش‌‌آموزان کلاس ۲۰۳ سال دوم رشته‌‌ی تجربی دبیرستان شهدای مدرسه‌‌ی فیضیه‌‌ی منطقه‌‌ی چهارده تهران که در روز چهارشنبه چهارم آبان سال ۸۴ در ردیف کنار دیوار نشسته بودند، این تنها هانی بود که آرزو نداشت در ردیف کنار پنجره نشسته باشد. وقتی آقای مصطفوی داشت راجع به تأثیر نیروی گرانش بر جرم حرف می‌‌زد و یک خط در میان از پنجره‌‌ی کلاس بیرون را نگاه می‌‌کرد و وقتی بچّه‌‌های ردیف کنار دیوار از بچّه‌‌های ردیف کنار پنجره می‌‌پرسیدند: «چی شد؟!» و جواب می‌‌شنیدند: «هیچّی، هنوز هیچّی!»، هانی داشت به این فکر می‌‌کرد که «آیا دلش را دارد سقوط یک تخم‌‌مرغ از پشت‌‌بام یک برج ۲۵طبقه و پخش و پلا شدنش روی سنگ‌‌فرش پیاده‌‌رو را ببیند؟!» داشت فکر می‌‌کرد؛ «اگر در مسیر مدرسه حدّاقل به یکی از گنجشک‌‌هایی که روی شاخه‌‌ی درخت‌‌ها (حتماً) نشسته بودند نگاه می‌‌کرد، (مطمئناً) این اتّفاقِ هنوز نیفتاده، (هرگز) نمی‌‌افتاد! ولی همین هانی که تا خرده‌‌های نان سفره‌‌ی صبحانه را توی حیاط نمی‌‌تکاند، لباس به تن نمی‌‌کرد، آن چهارشنبه هنگامی که بیدار شده بود، با چشم‌‌های اعدامی‌‌ها ساعت ۷:۲۵ را دیده بود و صبحانه نخورده، با دهان مومیایی‌‌ها زده بود بیرون. کرایه‌‌ی ماشین را هم که می‌‌خواست بدهد، سرش را کمی خم کرد تا نفسش به صورت راننده نخورد و چند قدمی که تا مدرسه مانده بود را به این فکر می‌‌کرد که «گنجشک‌‌های محلّه‌‌شان هم اگر صبحانه نخورند، دهان‌‌شان بو می‌‌دهد؟!»
کتاب از دیار حبیب نوشته سید مهدی شجاعی است. این کتاب ماجرای دو یار امام حسین حبیب بن مظاهر و میثم تمار است این کتاب روایتی داستانی و جذاب دارد.   میثم تمار یکی از از یاران دیگر امام حسین (ع) از سرزمین «نهروان» به اسلام پیوست و به او لقب «ابو سالم» داده‌اند. حبیب بن مظاهر با نام اصلی «حبیب بن مظهر» از یاران باشرافت پیامبر بود که در جنگ‌های صفین، نهروان و جمل در رکاب امام علی (ع) حضور داشت و جوانمردانه در کنار ایشان جنگید. او چهره‌ای محبوب و عزیز در میان ائمه داشت و نامش به عنوان یکی از حاملان پرچم امام علی (ع) در تاریخ اسلام ثبت شده است. همچنین او به علم « مَنایا وَ بَلایا » (دانستن آینده پیش از اتفاق افتادن ) آشنا بود و با پنج امام معصوم دیدار کرد. «حبیب بن مظاهر» به عنوان یکی از سران مسلمان کوفه از جمله کسانی بود که به امام حسین (ع) نامه دعوت نوشت و به عنوان فرمانده جناح چپ سپاه در واقعه کربلا جنگید. نقل شده است :«هنگام شهادت ایشان چهره‌ امام علیه السّلام درهم شکست و فرمود: خود و یاران حامی خود را به حساب خدا می‌گذارم». کتاب روایتی جذاب از زندگی این دو مرد بزرگ اسلام است که نثر زیبای سید مهدی شجاعی نوشته شده است
کتاب دیروز بارانی دو فیلم‌نامه از سیدمهدی شجاعی و مجید مجیدی است که در انتشارات نیستان به چاپ رسیده است. دو فیلم‌نامه دیروز بارانی و آخرین آبادی اثر تألیفی مشترک میان سیدمهدی شجاعی نویسنده پرآوازه ایرانی و مجید مجیدی کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس موفق معاصر را در این کتاب می‌خوانید.  در دیروز بارانی هاشم پسرک جوانی است که با مادرش زندگی می‌کند. مادر مریض است و آنها به خاطر فقر مالی، توانایی بستری کردن او را ندارند. هاشم برای کار و بدست آوردن پول به خیلی اتفاقی با پسری به اسم علی ماشاءالله آشنا می‌شود که کارش جمع‌آوری کاغذ باطله از کف خیابان‌ها و فروش آن‌ها است.  برخی نویسندگان، این اثر را استعاری دانسته‌اند که در آن می‌توان از سیاست تا بزهکاری و سیاهی‌های زندگی اجتماعی و همه چیز را در کنار هم دید.  آخرین آبادی نیز روایتی است از تلاش یک معلم برای رساندن ابزار و لوازم مورد نیاز روستاهای دور افتاده. برای کسانی که هنگام کار دچار حوادثی می‌شوند. این کار معلوم باعث تقویت حس همدلی بین روستاییان و محبوبیت معلم به عنوان نماینده زندگی شهری می‌شود.
کتاب چشم خفاش نوشتۀ سید مهدی شجاعی است. فیلمنامۀ «چشم خفاش» درباره یک عملیات شناسایی و فریب دشمن توسط نیروهای ایرانی است. فیلمنامۀ «چشم خفاش» اثر مشترک سید مهدی شجاعی و بهزاد بهزادپور است. ماجرای فیلمنامۀ «چشم خفاش» از دکل آغاز می‌شود. دکلی در عمق لشکر عراق در دوران دفاع مقدس که دیده‌بانی دشمن از روی آن تلفات زیادی را بر رزمندگان ایرانی تحمیل کرده است.
باریکه الکترونی شهید دکتر مصطفی چمران را جوانان کشورمان از پاوه و رشادت های ایشان در جنگ تحمیلی می شناسند.در حالی که بدون شک ایشان از نوابغ علمی جهان نیز هستند، دانشمندی که نه تنها در دانشکده فنی دانشگاه تهران بلکه در دانشگاه برکلی نیز شاگرد اول بوده است. این کتاب ترجمه پایان نامه رساله دکتری شهید چمران می باشد.
« غریب قریب » زندگینامه مهاجر افغانی شهید رجب غلامی است که به همت علی نعمتی و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جمع‌آوری شده است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: روزی که برای اولین بار برای کار در مرغداری نزد من آمد، جثّه‌ای ضعیف و خیلی لاغر داشت که حتی نمی‌توانست یک کیسه خوراک را به تنهایی بار فرغون کند و به داخل سالن ببرد. من بیشتر وقت‌ها کمکش می‌کردم تا مبادا اذیت شود. چون پسری بسیار صادق و رو راست و در عین حال سالم بود. امتحانش کردم. به او اعتماد کامل پیدا کردم. دستش پاک بود. سعی کردم به هر نحوی شده رجب را نزد خودم نگه دارم. هر چند آن زمان، من به همراه خانواده در همان مرغداری که با فاصله کمی از شهر قرار داشت زندگی می‌کردیم. اتاقی را برای رجب در نظر گرفتم. روزها گذشت تا اینکه بعد از مدتی، من همراه خانواده از مرغداری به شهر نقل مکان کردم و مجبور شدم رجب را تنها بگذارم. من بیشتر روزها و حتی شب‌ها تا دیر وقت همراهش بودم تا مبادا از تنهایی بترسد، چون او سن و سالی نداشت. ولی بعد از مدتی برایش عادی شد. او توانست با تنهایی و آن شرایط کنار بیاید. بیشتر وقت‌ها می‌دیدمش که پای پیاده و گاهی با دوچرخه، مسیر مرغداری تا شهر را طی می‌کرد تا در نماز جماعت و حتی روزهای جمعه در نمازجمعه شرکت کند. آموزش موتور سواری و خرید آن برای رجب، از زمانی جدی شد که رجب، یک روز داخل سالن مرغداری یک سوسمار (بزمجه‌ای) را دید که خودش را به در و دیوار و قفسه‌ها می‌زند و همین باعث ترس رجب شده بود.
«سرو در بند» زندگینامه و خاطرات دانشجوی شهید محمدرضا چمنی است شهید چمنی متولد نیشابور بود. او دانشجوی رشته مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف بود. او در طول عمر ۲۸ ساله‌اش فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و جهادی بسیاری انجام داد. او سرانجام در سال ۱۳۶۳، در عملیات عاشورا به شهادت رسید. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: محمد پس از بازگشت از سفر جهادی با دانشجویان به سیستان و مشاهده محرومیت مردم آنجا و در زمان دانشجویی که در تهران بود، کوره‌ای اختراع کرد که با نفت سیاه یا مازوت و آب قابل استفاده بود. ابعاد تقریبی کوره ۳ در ۴ متر بود و در هر جایی قابلیت بهره برداری داشت. انگیزه‌ی محمد از ساخت کوره این بود که نقاط محروم کشور که خانه‌هایی از گِل داشتند با استفاده از این کوره، خانه‌های آجری بسازند. طرز کار کوره به شکلی بود که از مخلوط شدن ماده‌ی سوختنی ارزان قیمت با آب، حالتی انفجاری پدید می‌آمد که حرارت بالایی تولید می‌کرد و در مدت زمان کوتاهی خشت خام را می‌پخت. افراد زیادی برای خرید امتیاز کوره به محمد مراجعه کردند، ولی امتیاز کوره را به جهاد دانشگاهی داد تا رایگان در اختیار مردم محروم قرار گیرد. محمد در آن زمان، ایام دانشجویی را سپری می‌نمود و اوقات فراغت از درس، همچنین ساعاتی از شب را سرگرم کار بر روی کوره بود. او به خاطر جوشکاری بی‌وقفه، که غالباً بدون امکانات امنیتی بود، . با تصویب و شروع کار کوره، زمین خالی در پشت دانشگاه صنعتی شریف تهران، در اختیار محمد قرار گرفت تا تاسیسات اولیه کوره را در آنجا طراحی کند.
کتاب مدافعان حرم 3: شبیه خودش (شهید حامد جوانی)، نوشته حسین شرفخانلو است و در انتشارات روایت فتح منتشر شده است. حامد از پاسداران لشکر عاشورای استان آذربایجان شرقی بود که بعد از اعلام اعزام داوطلبانه به سوریه از همان لشکر به سوریه اعزام شد و به درجه رفیع شهادت رسید. شهید حامد جوانی از ابتدای کودکی علاقه زیادی به حضرت ابوالفضل العباس (ع) داشت؛ این شهید در ابتدا جانباز شده و دست هایش قطع می شود به دلیل شباهتی که به حضرت عباس (ع) پیدا می کند به شهید ابوالفضلی شهرت پیدا می کند. کتاب مدافعان حرم 3: شبیه خودش (شهید حامد جوانی)، با توجه به موضوعی که دارد برای مخاطب جذابیت خاصی دارد؛ اما این جذابیت در قلم و نوع روایت ها مکملی ندارد. مخاطب احساس می کند با یک روایت مبتدی روبرو است. نویسنده حسین شرفخانلو، در این کتاب گاهی تصمیم می گیرد همراه عناصر داستان برود و قصه زندگی را شرح دهد و گاهی می خواهد خاطره وار زندگی شهید را به عنوان کسی که بخشی از زندگی شهید بوده دنبال کند.
نشانه در این کتاب نویسنده در جستجوی خاطراتی مستند و خاص بوده است که در سینه سه تن از یادگاران این جبهه است. بخش عمده این کتاب، ماجراهایی است که محمد احمدیان طی چند جلسه مصاحبه در موضوعات و مباحث تفحص و جنگ برای مؤلف روایت کرده است. بخش دیگری از آن هم چند روایت از حمید هادی پور است و بخشی از آن نیز چند قصه کوتاه از گفت و گوهای نویسنده با حاج رحیم صارمی می باشد
از بینگ بنگ تا دوزخ یادداشت های یک استعداد درک نشده» عنوان ستون ثابتی بود که از سال 1381 تا 1386 در ماهنامه گل آقا منتشر می‌شد و بیشتر در قالب گفت و گو بین شخصیت‌های مشهور و برجسته ادبی، هنری و علمی می‌گذشت که در یک بخش از بیمارستان روانی گرد آمده بودند. پیش از این اولین مجموعه از «استعدادهای درک نشده» با قلم نویسنده چاپ شده بود و کتاب حاضر دومین مجموعه از این نویسنده است که اثری است مستقل با همان شخصیت‌ها در سبک و سیاقی داستانی تر و منسجم تر.
گرامافون داستان عاشقانه‌ای از دانشجویی که مخاطب را از دل دانشگاه و تحصیل با خود همراه می‌کند. در این راه از ساختمان‌های بلند بالاشهر تهران تا بادگیر شکوهمند شهر یزد و از ویرانه‌های زلزلۀ سرپل‌ذهاب به تماشا می‌نشیند. این کتاب با نثری روان و انتخاب حال‌وهوای عاشقانه می‌تواند در دل مخاطب بنشیند و اولین اثر از نویسنده است که به‌خوبی مورد اقبال مخاطبان قرار گرفته است. عاشق که انقدر پفکی نمی‌شه! پسر یه دل‌درد معمولی گرفتی داری زمین و زمانو فحش می‌دی. غربت و آوارگی اول راه عشقه. عشق غصه داره، درد داره، بدنامی داره، تنهایی داره، دل گنده می‌خواد، جیگر شیر می‌خواد، وگرنه که ایناهاش! راه برگشت، برگرد برو خونه‌تون.ولی اگه می‌خوای بری این راهو، جونتو بگیر تو دست و برو، دختر شاه پریون عطر سیب سرخو از ده‌فرسخی می‌فهمه. مثل رعنا؛ رعنا هم از ده‌فرسخی فهمید کی راست‌راستکی عاشقه...
رمان «افرا» حکایت سفر «ساسان» شخصیت اصلی داستان، به روستایی در مازندران است برای پیدا کردن قاتل پدرش. پدر او یک سرهنگ شاغل در ساواک بوده و به گمان پسرش، یک مبارز انقلابی به نام زکریا او را کشته است. ساسان در سفر خود به مازندران برای پیدا کردن زکریا، سراغ مردی روستایی به نام «رستم علی» می‌رود و خود را یکی از دوستان صمیمی زکریا معرفی می‎کند تابتواند اورا پیدا کند. «رستم علی» که به ساسان مشکوک شده است، او را چندین روز معطل می‌کند و در نهایت زمانی که از بی خطر بودن ساسان اطمینان حاصل می‌کند، او را به زکریا می‌رساند. نثر رمان افرا که از زاویه دید دانای کل نوشته شده است، به زبان خودمانی است. نشان دادنِ لهجه‌ی شخصیت‌های مختلف به خصوص «رستم علی» به کتاب رنگ و بوی بومی داده است. مواجهه‌ی دو شخصیت «ساسان» و «رستم علی» سمبلی از تعارض زندگی شهری و روستایی در دوران پیش از انقلاب است. خواننده‌ی رمان افرا دائما میان لطف و صفای زندگی روستایی و هرج و مرج زندگی شهری در رفت و آمد است. جالب است بدانید که نویسنده‌ی این کتاب درصدد نوشتنِ یک پنج گانه‌ی داستانی با موضوع انقلابی است و کتاب افرا اولین کتاب از این مجموعه‌ی پنج جلدی است. او در این اولین کتاب خود، از دنیای واقعی پارا فراتر گذاشته و عناصر داستانی را با نیروهای ماوراء الطبیعه پیوند زده است.
کتاب خنجر سپید شب نوشته مسلم ناصری است. این کتاب روایتی جذاب درباره دوران صدر اسلام است. داستان مردی که در آن دوران شاهد به خلافت رسیدن امام علی(ع) است. محمد پسر سهله و هشیم است. خاندانش به بزرگان قریش و آنان که سخت دشمن پیامبرند می‌رسد. پدرانی که درباره بعضی‌شان گفته شده که به دروغ گفتند اسلام آوردیم که امان بگیرند. پدر او از اولین کسانی است که به پیامبر ایمان می‌آورد و رویاروی قبیله و خانواده خود می‌­ایستد. سهله مادر محمد اما در خود حسی از دنیا طلبی دارد و با رنجی که بر همسر و بعدها بر فرزندش روا داشته می­‌شود موافق نیست. محمد بعدها به واسطه آزار و اذیت‌ها راهی مصر می‌شود و در آن‌جا جایگاه خوبی دارد. مقطعی از تاریخ که در داستان به آن خوب پرداخته می‌شود حکومت خلیفه سوم است. این کتاب داستان پرفراز و نشیب پسری است که ابتدا دشمن امیرالمونین است اما بعدها شیفته آن امام بزرگوار می‌شود.
عقل می‌گوید بمان و عشق می‌گوید برو... و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. کتاب فتح خون نوشتهٔ سیدمرتضی آوینی است. انتشارات واحه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، که احتمالاً در ماه محرم و سال ۱۳۶۶ نوشته شده، روایت محرم نیز نام گرفته است؛ نویسنده با نثری شاعرانه به روایت رخدادهای ماه محرم پرداخته است.