eitaa logo
کتابفروشی اسوه - اهواز
1.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
35 ویدیو
1 فایل
فروشگاه اُسوه #اهواز ❤️ ثبت سفارش: @admin_osveh 🛍 ساعت کاری : صبح ۹ تا ۱۲ عصر ۱۷ الی ۲۱ . +986132923315 ☎️ آدرس ما : نادری خیابان حافظ(شهید موسوی) نبش سیروس . #کتاب #کتابفروشی #فروشگاه_اسوه_اهواز #کتابفروشی_اسوه #معرفی_کتاب
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب بازگشت خورشید را انتشارات بهار دلها منتشر کرده است و در بیست فصل تنظیم شده است .کتاب داستانی بازگشت خورشید در قالب رمانی جذاب سال های قیام امام خمینی رحمة الله علیه را از سال سال 1342 تا 12 بهمن 1357 که مصادف با ورود آن خورشید همیشه جاودان به کشور است با متنی ساده به تصویر می کشد. نویسنده آورده است :پرداختن به زندگی یک شخصیت , آن هم در قالب داستان , ما را از بسط داستان و پرداختن به نقش دیگر شخصیت ها معذور می داردالا اینکه این شخصیت ها از نزدیک با شخصیت اصلی حضرت امام رحمةالله علیه ارتباط مستقیم داشته اند. به خاطر همین اگر حرفی از نقش تک تک یاران امام رحمةالله به میان نیامده این به معنای نادیده گرفتن نقش آن بزرگواران در همراهی نهضت حضرت امام رحمةالله نیست.
کتاب داستانی بازگشت خورشید در قالب رمانی جذاب سال های قیام امام خمینی رحمة الله علیه را از سال سال 1342 تا 12 بهمن 1357 که مصادف با ورود آن خورشید همیشه جاودان به کشور است با متنی ساده به تصویر می کشد. در بخشی از این کتاب می خوانیم : ساعتی از تماس شیخ محمد نگذشته بود که چند نفر از یاران نزدیک امام در دفتر آقای عراقی جمع شدند . -چیزی که بیشتر باعث تعجبم شده پخش شدن این خبر است . آقای هاشمی که محافظ بیت امام بود , در حالیکه روی یک صندلی می نشست , این را گفت و با ناراحتی ادامه داد:" هرطور شده فردا باید امام به ایران بروند و گرنه مردم روحیه شان را می بازند ". یکی دو نفر می خواستند از اتاق خارج شوند که با صدای زنگ تلفن میخکوب شدند. آقای عراقی بی حوصله تلفن را جواب داد. اما لبخندی که بر لبهایش نقش بسته بود همه را مطمئن کرد که این تماس از جنس امید است . همه منتظر بودند که تلفن قطع شود. دل توی دلشان نبود . آقای عراقی خداحافظی کرد.بغض اما اجازه صحبت به او نمی داد.احمد آقا با نگرانی گفت :" خبرتان باید خوب باشد اما چرا گریه می کنید؟" آقای عراقی آرام آرام شروع به صحبت کرد :"ایرفرانس به ما هواپیما می دهد!همه متعجب منتظر بودند که آقای عراقی جریان را برایشان تعریف کند. _خداوند فرشته اش را رساند . آقای میرصادقی روی فرانسوی ها را کم کرد . _از ایران هواپیما آورد ؟ آقای هاشمی لبخندزنان این را پرسید و بی صبرانه منتظر جواب آقای عراقی بود. ( کتاب بازگشت خورشید / صفحه 86 )