💙💦💙💦💙💦💙
💦💙💦💙
💙💦
📚#توحید_مفضل
*بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ*
💙💦..«محمّد بن سنان» از «مفضّل بن عمر» نقل می كند:
پايان روز بود.
در «روضه»، ميان قبر و منبر رسول خدا، صلى اللَّه عليه و آله ، نشسته بودم و در باره شرافت و فضيلت هاى خدادادى و برترى جايگاه رفيعش كه جمهور امّت نسبت به آنها آگاه نبودند،
می انديشيدم.
در اين حال بودم كه ناگاه «ابن ابى العوجاء» وارد شد و در جايى نشست كه می توانستم سخنش را بشنوم.
آن گاه يكى از يارانش نزد او رسيد و نشست.
ابن ابى العوجاء لب به سخن گشود و گفت:
«بی شك، صاحب اين قبر در تمام حالاتش به منتها درجه كمال، شرافت و عظمت رسيده بود.»
همراه او گفت: «او فيلسوفى بود كه دعوى مرتبه اى بس عظيم و منزلتى بس بزرگ داشت و بر اين ادّعاى خود معجزاتى آورد كه عقل ها را مغلوب و فهم ها را ناتوان و سرگشته نمود.
خرد پيشگان براى درك حقيقت آنها در درياى خروشان انديشه فرو رفتند و سرگشته و ناكام و تهيدست باز آمدند.
آنگاه كه انديشمندان و فصيحان و خطيبان، دعوتش را به جان پذيرفتند، مردم ديگر، گروه گروه به دينش درآمدند.
نام او با نام خداى جلّ و علا قرين گشت و روزانه پنج بار در اذان و اقامه اين فرياد از مأذنه عبادت گاهها و هر جايى كه دعوت و حجت الهى او بدان جا راه يافته بود، در دشت و صحرا و كوه و دريا به هوا خاست ... تا هر ساعت، يادش تازه ماند و رسالتش به خموشى نگرايد.»
ابن ابى العوجاء گفت:
«سخن از محمّد صلى اللَّه عليه و آله را بگذار و بگذر كه عقل من در باره او سرگشته و انديشه ام در كار او گمراه و بسته است.
در باره راز و ريشه كار او سخن بگو كه مردم بدان سبب آن را می پويند.»
آنگاه بگونه اى به آغاز پديد آمدن اشيا پرداخت، كه هيچ پردازش، تدبير و تقديرى نبوده و آفرينش، صانع و تدبيرگرى ندارد، بلكه همه چيز خود به خود و بدون تدبير مدبّرى پديد آمده و دنيا هميشه چنين بوده و چنين خواهد بود.
[گفتگوى مفضّل و ابن ابى العوجاء]
مفضّل می گويد:
[با شنيدن اين سخنان ناروا] چنان به خشم و غضب آمدم كه عنان از كفم بيرون رفت و [خطاب به او] گفتم: .....
«اى دشمن خدا! در دين خدايت الحاد می ورزى و خداوندى را كه به نيكوترين صورت و كاملترين آفرينش پديدت آورد و تو را تا بدين جا رسانيده، انكار می كنى؟!
اگر در درون خويش نيك انديشه كنى و حس لطيف تو در خطا نيفتد، هر آينه براهين ربوبيّت و آثار صنعت صانع را در وجودت نهفته و نشانه ها و دلايل او- جلّ و علا- را در آفرينشت روشن می يابى.
زاده ابو العوجاء [پس از شنيدن آهنگ تند سخنان مفضّل] گفت:
«اى مرد! اگر از متكلمانى با تو سخن می گوييم. در صورتى كه [بر ما چيره شدى و] حق را نزد تو يافتيم، از تو پيروى خواهيم كرد. اما اگر از اينان نيستى هيچ سخن مگوى.
اگر از ياران و اصحاب [امام] جعفر صادق [عليه السّلام] هستى، بدان كه او با ما اين گونه سخن نمی گويد و همانند تو با ما مجادله نمی كند.
او بيش از آنچه تو از ما شنيدى، از ما شنيده، امّا هيچ گاه سخن را با فحش و تعدى آلوده ننموده است. او همواره در سخنان خود شكيبا، باوقار، انديشه گر و استوار بوده و هيچ زمانى به ستوه می آمد و خلقش تنگ نمی گشت و بر نمی آشفت. ابتدا نيك به سخنان ما گوش فرا می دهد، می كوشد كه دليل ما را بدرستى دريابد، ما نيز همه چيز خود را به ميان می آوريم.
هنگامى كه می پنداريم او را محكوم كرديم [و بر او چيره شديم]، ناگاه با سخنى كوتاه و اندك دليلمان را می شكند. عذرمان را می برد و ما را تسليم دليل خود می كند،
به گونه اى كه هيچ پاسخى در جواب به دلايلش نمی يابيم. حال اگر از ياران اويى تو نيز با ما چون او سخن بگو.
مفضّل می گويد:
در حالى كه از اين سخنان، اندوهگين و در اين انديشه بودم كه چگونه اسلام و مسلمانان، دچار كفر و انكار اين گروه شده اند از مسجد بيرون آمدم...
#ادامه_توحید_مفضل_2
@ketabezendagi
💙💦
💦💙💦💙
💙💦💙💦💙💦💙