eitaa logo
کتاب زندگی
2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.2هزار ویدیو
32 فایل
@Admiin_Kanall ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
اين روزها زمان را گم كرده‌ام. اما هنوز ، روح نوشتن را در من بيدار می‌كند. می‌روم كنار حوض آينه و مُشت‌مُشت، ماه می‌ريزم روی چشم‌هام، گونه‌هام، لب‌هام چک، چک، چک... آن‌قدر كه با آب و ماه، يكی می‌شوم. بعد خاطراتی دور از روزهای نبودنم را به خاطر می‌آورم و روح مثالی‌ام در عالم مُثُل، شروع می‌كند به حرف زدن و شعر خواندن... و ديوانگی از همين جا آغاز می‌شود. فكر كن در جهانی سفيد و پر از سكوت، گم شده باشی؛ بدون هر آشنا، دوست، غريبه و هرآنچه موجود است! چه كار می‌كنی با حجمِ بودنت؟ با هجوم وجود؟ با ميل به ظهور؟ كم‌كم سر می‌روی از چشم‌هات و ريزريز می‌ريزی بدون آنكه ذره‌ای از وجودت كم شود. ناگهان شعری متولد می‌شود، نقاشی زيبايی، تمثالی نورانی يا صدايی از جنس . فرقی نمی‌كند كدام، تو هستی و نوعِ بودنت مساوی است با ظهور. اين روزها با خودم فكر می‌كنم اگر شعرها و نقاشی‌ها و متن‌های عاشقانه‌ام مثل مردم دنيا می‌خواستند با هم بر سر محبوبيت و موفقيت بيشتر نزاع كنند، چه بلايی بر سر دفترم می‌آمد! لابد جایی می‌شد شبيه زمين! و چقدر خوب است كه آثار من كاملاً مطيع و سربه‌زيرند و سرشان به كار خودشان گرم است. شايد اين حرف‌ها مثل روح سَحَر، پنهان و مستور باشند؛ اما صبح كه برآید، ترجمان اين شوق، به گوش همه خواهد رسيد. و آيا نزديک نيست؟ @Lotfiiazar