◼️ 🌾 ◼️ 🌾 ◼️ 🌾◼️
🌾▪️نوای کنج خرابه▪️🌾
🌾بشنو از نی چون حكایت میكند
وز جدائیها شكایت میكند
▪️نی بگوید در سیاق عاشقان
قصّۀ هجران بابا را عیان
🌾چون حسین(ع) در كربلا مأوا گرفت
هم صلای حق همه آنجا گرفت
▪️پردهها یكباره از مستی درید
غیر حقّ و عشق او چیزی ندید
🌾خانۀ دل بهر او ویرانه كرد
پیر و بُرنا را به عشق، دیوانه كرد
▪️فارغ از آبادی ویرانه شد
از خود و از غیر خود بیگانه شد
🌾در عبور از صورت و هر معنی او
در مِنای عشق، قربانی او
▪️در یم بحرش غریق وحدتست
هم جدا از معنی و هر صورتست
🌾حق به جانش داده بانگ "إرجعی"
"فی عبادی" ای تو نفس مُرتَضی(ع)
▪️حق ز تو راضی، تو هم راضی ز حق
ای ز خود فانی و هم باقی به حق
🌾هر كه نورانیت تو، او شناخت
وجه حق در وادی عشق تو یافت
▪️چون سخن شد از دل دیوانهای
یادم آمد، یاد از ویرانهای
🌾دختری شیرین زبان، دردانهای
شمع بابا را شده، پروانهای
▪️آمده پیش پدر، آن مهربان
تا بگوید از غمی، در دل نهان
🌾گفت بابا! در دلم آشوب شد
قصۀ یوسف و هم یعقوب شد
▪️یادم آمد ابتلاهای شدید
زآنچه که ایّوب در دنیا بدید
🌾بلكه بابا، یاد مادر كردهام
یادی از دیوار و آن در كردهام
▪️یاد پهلوی خمیده كردهام
صورتِ از غم تكیده كردهام
🌾یادم آمد هر زمان دیدی مرا
هم بخندیدی و گرییدی چرا؟
▪️خندههایت بود، بهر دیدنم
گفته بودی من شبیه مادرم
🌾گاه هم از دیدنم گریان بُدی
از غم مامِ جوان، نالان بُدی
▪️حالیا این شور سینه، بهر چیست؟
یاد از عهد مدینه، بهر چیست؟
🌾گفت مولا، دختر شیرین زبان
گوش كن! تا گویمت این را عیان
▪️میرود بابای تو اكنون سفر
بعد بابایت شوی تو در به در
🌾میشوی بر ناقۀ عریان سوار
میشوی آواره تو، در هر دیار
▪️من به روی نیزه دنبال توام
هر زمان آگاه، از حال توام
🌾چون بیفتی بر زمین از ناقهات
در بغل گیرد تُرا هم مادرت
▪️سوی شام آنگاه ای گُل، میروی
همچو جزوی و سوی کل میروی
🌾تو مرا در شام گیری در بغل
زین بغل طالع شود صبح اَزل
▪️نردبان عشق آغوش سر است
سوی بابا میبرد این قلب مست
🌾آن خراب شام معراجت شود
سوز و اشک آنجا، چو منهاجت شود
▪️تا نباشد رنج ویرانه، بلا
کی رسی تا اوج؟!... تا اوج لقا
🌾رو یتیمی را كنون آماده باش
بهر امرِ باب خود، آزاده باش
▪️دخترم گرچه یتیمی، بی دواست
خود بدان حق، خود طبیب دردهاست
🌾پس صبوری در یتیمی پیشه كن
ریشۀ بیطاقتی را تیشه كن
▪️گر خوری سیلی رقیه، دم نزن
عالمی زان دم زدن بر هم نزن
🌾تا كه دستانت ز کین بسته نشد
تا سر من بر سر نیزه نشد
▪️كنز مخفی كی شود ظاهر تمام
بی اسیری توُ و عمه به شام
🌾من شدم در كربلا تسلیم جان
در اسیری شما حق شد عیان
🌾▪️خانم فاطمه میرزایی▪️🌾
#محرم
#اباعبدالله
@ketabezendagi
◼️ 🌾 ◼️ 🌾 ◼️ 🌾 ◼️
🖤❤️🖤❤️🖤❤️
❤️عبد عشق❤️
🩸در زمین خون است و عشق و امتحان
ابتلای عشق بر پیر و جوان
🩸گشته بودند جمله یاران ممتحن
مانده باقی کودک ناز حسن(ع)
🩸اصغر(ع) و اکبر(ع) و قاسم(ع) هم عمو
کشته گشتند جمله با تیغ عدو
🩸موقع جانبازی عبداللّه است
کشته گشتن در منای آن شه است
🩸بود پور مجتبی(ع)، تک ماه عشق
جان خود بر کف براه شاه عشق
🩸دید عمّ خویش را بییاور او
در زمین افتاده در پیش عدو
🩸رو به سوی عمّ خویش از خیمهگاه
شد روانه تند او بر قتلگاه
🩸دید شمشیری بدست حرمله
قصد دارد قتل ابن فاطمه(س)
🩸گفت بر او ای تو فرزند خبیث
قصد داری کشتن ابن حبیب
🩸من جدا هرگز نگردم از عمو
کرد دست خود سپر او بر عدو
🩸او اسدزاده است و شیر پهلوان
طفل است اما بِه از صدها جوان
🩸دید حسین(ع) او را به روی سینهاش
یاد آورد خاطر دیرینهاش
🩸یاد آورد مجتبی(ع) و مادرش(س)
غصههای کوچه و میخ دَرش
🩸یاد آورد یاد ظلم بر حسن(ع)
تیرباران حسن(ع) اندر کفن
🩸دید عبداللّه را سینه سپر
صورت بابایش از او جلوهگر
🩸خورد شمشیر عدو بر دست او
دست آویزان به سینه گفت عمو
🩸عشق تو صبر و قرارم را ربود
کش مرا در سینهی خود زود زود
🩸پر کشید آغوش عبداللّه او
گوییا خورشید بود و ماه او
🩸سینهاش شد مقتل عبداللّهش
گشت معراج بسوی اللّهش
🩸حالیا ای دل بیا عبرت بگیر
بگذر از باطل به حق عودت پذیر
🩸تا ز خویش و نفس دونت آگهی
بندهی نفسی و نه عبدالّلهی
🩸پای نه بر خود و عبداللّه شو
از خودی بگذر به سوی شاه شو
❤️خانم فاطمه میرزایی❤️
#محرم
#اباعبدالله
#ketabezendagi
🖤❤️🖤❤️🖤❤️
💚 🚩 💚 🚩 💚 🚩💚
💚 یادگار مجتبیٰ(ع) 💚
🚩بود اندر کربلا شور و نوا
هاتفی از غیب میزد این نوا
🚩حق به بانگ البلاءُ لِلولاء
عاشقان را سوی خود میزد صلا
🚩الصّلا ای بادهخواران الصّلا
میبرم عشاق خود را تا لقاء
🚩این صدا بر گوش هر عاشق رسید
بهر میدانداری حق میدوید
🚩راه عشق راه فنا پیمودن است
در بقای آن غنی بغنودن است
🚩راه حق فانی شدن از غیر اوست
رفض کردن هر چه باشد غیر دوست
🚩چون شوی هیچ و فنا در راه عشق
مشتری گردد به هیچت شاه عشق
🚩سازدت مَحرم ترا اندر حریم
ترزقون گردی به نزد آن کریم
🚩عشق مولا ترک شهر و خانه است
پیش شمع او شدن پروانه است
🚩هاتف کرب و بلا میزد صلا
سابقون السابقون فیالابتلا
🚩زین صلا عشاق بیسر میدوند
نی به پا بلکه به بال و پر روند
🚩این صدا گوید به جان منتظر
اِرجعی عند ملیک مقتدر
🚩میدمد در جانشان شور و نوا
همچو صور اسرفیل اندر لقاء
🚩بد جوانی چهرهاش مانند ماه
هر دو چشمش محو بودش روی شاه
🚩گفت بر خود پیک حق را حاضرم
بر ندای تنصرونی ناصرم
🚩عاشقم در راه حق آزادهام
امتحان عشق را آمادهام
🚩من قسیم نار و جنت را پسر
اذن یاری من گرفتم از پدر
🚩بسته بر بازوی من عهد ولا
نایبش گردم به دشت کربلا
🚩آمد او نزد عمو مردانهوار
کای عمو آمادهام برکارزار
🚩من عمو در عشق تو فانی شدم
نیستم خود بر تو من باقی شدم
🚩لیک این جسم و تنم را کن نثار
بر لقای حضرت پروردگار
🚩گفت قاسم پیک حق را حاضرم
در ره عشقت بلا را میخرم
🚩عاشقم بر راه حق آزادهام
امتحان عشق را آمادهام
🚩برکشید او را در آغوش، حسین(ع)
گفت در گوشش عمو ای نور عین
🚩بهر من تو یادگار حسنی(ع)
همچو خونم تو به رگهای منی
🚩یادگار حُسن روی مجتبی(ع)
بر صلای حق نیک گفتی تو بلی
🚩بوسه زد او دست و هم پای عمو
کای عمو دلتنگم از ظلم عدو
🚩ده عمو رخصت کنم یاری دین
تا نباشم پیش بابم شرمگین
🚩گفت لبیک بر ندای دلبرش
اربا اربا گشت جسم و پیکرش
💚خانم فاطمه میرزایی💚
#محرم
#اباعبدالله
#ketabezendagi
💚 🚩 💚 🚩 💚 🚩 💚
💚🖤💚🖤💚🖤
❣ معراج از قنداقه ❣
💚طفل شیرخوارهای به گهواره
چون شنید به گوش جان ناله
🖤ناله هَل مِن مُعین بابا را
ناصری هست بهر دین آیا؟
💚او که مدهوش و تشنه شیر بود
در حقیقت نه طفل بل شیر بود
🖤دید در جان مثال بابا را
بیکس و یار حسین(ع) تنها را
💚گوهر ملکوت نبی(ص) و ولی(ع)
شب چراغ خانه علوی
🖤در تکدانه خلافت و عصمت
گلی از گلستان جنّت عترت
💚میوهای نو رسیده به درخت
بر زمین پرت کرد خود را سخت
🖤گفت لبیک به خمس آل عبا
پنجمین نور حق به تحت کساء
💚نی پدر تشنه لب به آبم من
لیک تشنهی وصالم من
🖤تالی تلو عمویم عباسم(ع)
تشنه بر دیدن گل یاسم
💚میل جانم به جانب زهراست(س)
نه به شیر بلکه طالب دریاست
🖤اصغر(ع) اسمم به رسم چون اکبر(ع)
تشنه ی قطرهی می حیدر(ع)
💚طفل در جسمم و به جان عقلم
از می ناب عشق حق مستم
🖤با صدای بلند آن معصوم
گفت روحی لک الفداء مظلوم
💚گشت اول شهید عشق اکبر(ع)
هم ز نسل بتول و هم حیدر
🖤آخرین کشته ی بنی هاشم
اذن ده پدر که من باشم
💚همچو عیسی درون گهواره
پاره کردم بند قنداقه
🖤وارث حیدرم که شد کرّار
بند قنداق پاره کرد بسیار
💚قطعه قطعه کنم پدر هر بند
چون به پور علی(ع) شدم فرزند
🖤من چو حیدر به مادرم گویم
دست من را مبند که چون گویم
💚گوی در دست چوگانم
میل پرواز به سوی جانانم
🖤با حسین(ع) کرد به دل چنین آواز
تا پدر را کشاند به خیمه باز
💚اصغرش(ع) را کشید در آغوش
دید او را ز عشق حق مدهوش
🖤خواست تا بوسهای زند بر او
حرمله پاره کرد حلق آن مه رو
💚خون اصغر(ع) ز دست بابایش
رفت بالا به عرش اعلایش
🖤روی دست پدر کشید چون پر
کرد خونش هدیه بر دلبر
💚خون پاکش به عالم ملکوت
میدرخشید به عالم جبروت
🖤حور و غلمان و ساکنان جنان
مات و مبهوت از تلألؤ آن
💚روشنی بخش عرش و کرسی شد
وصل بر آن جمال قدسی شد
💚خانم فاطمه میرزایی💚
#محرم
#اباعبداللّه
#ketabezendagi
💚🖤💚🖤💚🖤
🔳🩸🔳🩸🔳🩸🔳
🩸 ذبح عظیم 🩸
🩸باز ساز نی ز نای نینوا
مینوازد خوش به دشت کربلا
▪️ساز تسبیح خدا تحمید او
حمد ذات حق و هم تمجید او
🩸نی نوا از کربلا تکبیر را
ساز حج و حلق و هم تقصیر را
▪️هم نوای طوف و هم سعی صفا
هم بر آهنگ ذبیح در منیٰ
🩸در منای کربلا پور حسین(ع)
بهر قربانیّ حق آن نور عین
▪️جلوۀ هم خُلق و خَلق مصطفی(ص)
در شجاعت بُد بَدیل مرتضی(ع)
🩸عزم میدان بلا را چون که کرد
با ادب بر پای بابا بوسه زد
▪️ای پدر تو اذن میدانم بده
اذن قربانی به جانانم بده
🩸تا که گردم من ذبیح کوی عشق
تا که نوشم جامی از سبوی عشق
▪️گفت بشتاب ای ذبیح بیبدیل
فدیه ذبح عظیم بر خلیل
🩸آن ذبیح نی قوچ بود نی اسمعیل
ذبح عظمیٰ وعدهای بود از جلیل
▪️حالیا وقت است که آن ذبح عظیم
فدیهای گردد از آن ربّ کریم
🩸اکبرا خواهد خدا خون تو را
إرباً إرباً جسم گلگون تو را
▪️خانم فاطمه میرزایی▪️
#محرم
#اباعبدالله
#ketabezendagi
🔳🩸🔳🩸🔳🩸🔳
❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️
❤️💧 اشک مشک💧❤️
❤️پند ساقی بلا را گوش گیر
مشک بیآبی بیا بر دوش گیر
🖤هست ساقی بلا خود بحر جود
چشمۀ جاری ز بحر لایموت
❤️بحرها از بحر جودش یک نم است
آب هستی قطرهای از آن یم است
🖤تو نپندار او برفت از بهر آب
تشنه بود بر عشق پور بوتراب
❤️رفت با ایثار هستی و ادب
بهر تو آموزد آداب طلب
🖤تشنگیها خود ندای یاری است
بحر هستی از وجودش جاری است
❤️او بیاموزد به میدان بلا
هر دو دستت را بده بهر قضا
🖤دادن دستها نشان فقر توست
بی یَد و قدرت گدایی فخر توست
❤️بعد دستانت سپر کن سینهات
تا بیابی عالم دیرینهات
🖤یاد آری تا که اصل خلقتت
او که پوشانده چه زیبا خلعتت
❤️چونکه سینه چاک شد از بهر او
جان تو سیراب شد از نهر او
🖤دیده را مست سبوی یار کن
جان و دل مست همان دلدار کن
❤️چون شدی از عطر او سر مست مست
فرق سر را بهر او باید شکست
🖤انشقاق فرق انشق القمر
تا رسد توحید جانت بر ثمر
❤️ خانم فاطمه میرزایی ❤️
#محرم
#اباعبدالله
#ketabezendagi
❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️
🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴
▪️🏴▪️🏴
▪️راوی اسرار حق ▪️
▪️نی به نايش زد به جان من شَرر
چون كه داد از قتلگه بر من خبر
▪️چونكه غوغای جنون عاشقی
يافت پايان در غروب صادقی
▪️روحها از جسمها عريان شدند
خود روان بر كوی آن جانان شدند
▪️جا گرفتند عند ربّ يرزقون
حیّ و حاضر در سرای يعرفون
▪️حق گرفته جانشان در وحدتش
مست گشتند از سبوی احمدش
▪️جمله ياران حسين بن علی(ع)
دور شمعاش همچو انوار جلی
▪️میدرخشيدند بر كرّوبيان
روشن از انوارشان هفت آسمان
▪️حق به آنها نازد و آنها به حق
او پسندد ذاتشان در ما سَبق
▪️انبياء و اولياء بر گِردشان
جملگی سائل به عشق و مِهرشان
▪️قهقهه مستانه در وادیِّ نور
سر بدادند جمله اصحاب سرور
▪️چون كه در وادی عشق كربلا
خوش نمودند عهد مولا را وفا
▪️با وفای عهد بر پيمان خود
بار مییابند بر جانان خود
▪️لیک مانده جان ما اندر قفا
در قفای عشق و ايثار و وفا
▪️نی شناسای حسين(ع) كربلا
نی به اسرار امامش آشنا
▪️در محرّم بهر او سوز و عزا
در مصائب سوی او دست دعا
▪️ليك از انوار عرفانش تهی
بیخبر از سرّ آن سرو سهی
▪️او كه دائم در دلم دارد ندا
خود سروش كل ارض كربلا
▪️در ميادين بلا و ابتلا
ياد آرم كل يوم عشر را
▪️تا كه روحم روح انسانی شود
در تجليات او فانی شود
▪️بشنوم از گوش جانم هر زمان
ينصرونی را من از صاحب زمان(عج)
▪️تا كه لبيك گوی ميدانش شوم
هم چو گو در دست چوگانش شوم
▪️همچو ياران حسين(ع) در كربلا
بهر او سازم دل و جانم فدا
▪️صحبت از ميدان قربانگاه بود
از فراق و دوری جانكاه بود
▪️بود از روزی كه در دشت بلا
روح ما از جسمهامان شد جدا
▪️روحها در وادی افلاك بود
جسمها را جای اندر خاك بود
▪️بود در وادیّ ارض كربلا
جسمهای چاك چاك از نيزهها
▪️روی خاك از هر طرف افتادهاند
جملگی لب تشنه جانها دادهاند
▪️در غروب پر ز سوز و درد و آه
جمله طفلان و زنان بیپناه
▪️دست بسته بر غُل و زنجيرِ كين
بانوان و يادگاران حسين(ع)
▪️از ميان كشتهگان كربلا
رهسپار بر اسيریّ خدا
▪️زان ميان بانوی شير بيشهها
میكند اسرار حق را بر ملا
▪️او كند سوی مدينه روی را
با رسول و حق كند او اين ندا
▪️اين حسين(ع) توست روی نيزهها
هم بدن بر روی خاك كربلا
▪️جمله ی اعضاء او مقطّعاً
جسم پاكش هم مرمّل بالدّماء
▪️هم بريده رأس پاكش از قفا
نی به سر عمّامه نی بر تن ردا
▪️ای خدا قربانی آل رسول
از من و طفلان او بنما قبول
▪️خانم فاطمه میرزایی▪️
#عاشورا
#اباعبدالله
#ketabezendagi
▪️🏴▪️🏴
🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشورا سنگ محک انتخابها
#عاشورا
#اباعبدالله
🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤
❣ تپش عشق ❣
🖤جلوه های عشق را در کربلا
زینبش تک تک نموده بر ملا
🕯هم به قاسم هم به اکبر هم به عون
او نشان داد عاشقی بر هر دو کون
🖤او دو گل بر عاشقی پرورده بود
بر منای کربلا آورده بود
🕯تا نمایاند نشان عاشقی
دادش آن گلها برای قاتلی
🖤قاتلی نی بهر خصم و بر عدو
کشته گشتند آن دو گل از بهر هو
🕯جلوهای دیگر به نزد زینبش
بایدش میداد در راه ربش
🖤عشق عباسش بود آن نور دو عین
خوش یل قد قامت امالبنین
🕯کرد عباسش نشان عاشقی
ره سپارش کرد جان قابلی
🖤رهسپارش کرد سوی علقمه
تا دهد او سر به پای فاطمه
🕯آخرین جلوه به بزم عاشقی
مانده باقی او به عشق صادقی
🖤بود او روح و روان زینبی
عاشقی عاشق حسینبن علی
🕯حالیا وقت فنای آخرین
جلوههای عاشقی آن شاه دین
🖤پا نهاده در رکاب عاشقی
میرود میدان بهر قاتلی
🕯قاتل نی غیر بل قتل حسین
او که باشد زینبش را نورعین
🖤میکند زینب به سوی او نگاه
میکشد از بهر او از سینه آه
🕯گویدش پور علی بر گوش او
این چه آهی است زینبا پیش عدو؟
🖤گویدش ای عشق جانم حالیا
جلوهات را من کنم بر او فدا
🕯عهد خود سازم حسینم من وفا
جلوه عشقت کنم بر او فنا
🖤تا بیابی در فنای خود بقا
تا شود هر سرزمینی کربلا
🕯کربلا شد وادی عشق و جنون
ذره ذره خاک او قطرات خون
🖤سرخ و رنگین است خاک کربلا
وه چه سنگین است خاک کربلا
🕯گر نداری پای دل آنجا نرو
تو به پای گل به آن وادی نشو
🖤آب او قطرات اشک زینب است
ذکر نخلهای حرم یا رب رب است
🕯جای جای کربلا فریاد هوست
هر نفس در کربلا بغض گلوست
🖤هم تپشهای دل هر زائرش
یا حسین و زینب است ذکر لبش
🕯ذکر دل باشد ابوفاضل مدد
دل بود ذاکر به اللّه الصمد
🖤من به قربان حسین و زینبش
اکبر و هم اصغر و عبدالّلهش
🕯لیتنی کنت مع اصحاب او
ربنا دورم نکن از باب او
❣ خانم فاطمه میرزایی ❣
#محرم
#اباعبدالله
🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤
🏴🕯🏴🕯🏴🕯
سفر جسم و جان
▪️بشنو از نی چون حكایت میكند
رفتن جان را شكایت میكند
▪️رفتن جان از بدن شد احتضار
جان حاضر بهر رفتن سوی یار
▪️در وداع جان ز تن در احتضار
هر كسی نالد ز هجر آن دو یار
▪️جان و تن بر هم محبت داشتند
گامها با هم به حق برداشتند
▪️هر دو مأمور بهر امر مولوی
تا نمایند جلوۀ او منجلی
▪️سالها با هم به این منوالها
در تردّد آن دو اندر راهها
▪️حالیا وقت نتیجه دیدن است
حاصل محصول را برچیدن است
▪️بهر چیدن از زمین جان و تن
هم روان گشتند سوی دو وطن
▪️چون وطن بر تن بُود خاك زمین
او به حق در خاك میساید جبین
▪️جان و دل پرواز سوی جان كند
رو به سوی جان جانان میكند
▪️بر اساس جذب خاك هم خاك را
جذب افلاك هم بود افلاك را
▪️چون كبوتر با كبوتر میپرد
باز هم، همسویِ بازی میشود
▪️بهر این باشد قیامت نام آن
تا كند قائم قیامت جسم و جان
▪️جسم باشد زینب(س) و جانش حسین(ع)
تا قیامت میرود دو نور عین
▪️جان او یعنی حسینش(ع) مستِ مست
در زمین جسمش وفادار الست
▪️او سرِ نیزه به اوج دلبری
این به محمل نالد از بیمعجری
▪️او لبانش گشته بر نی پُر ز خون
این به خطبه كرده دشمن سرنگون
▪️او به ایثار همه یاران خویش
كرده عهدش را وفا با جان خویش
▪️این پرستار یتیمان و زنان
عهد با جانان كند هر جا عیان
▪️او به مقتل کرده خود حق را عیان
او ز بهر حق گشته خطبهخوان
▪️او درون خانۀ خولی به نور
كرده وادی تنورش همچو طور
▪️این به بازار و به شام و كوفهاش
حق، عیان سازد به نور خطبهاش
▪️او به راهب میدهد آب حیات
میكِشد او را به كشتی نجات
▪️این به بزم ظلمت نفس و هویٰ
میكند خرقِ حجاب كفر را
▪️او به بزم عشق حق و در لقا
این به شامِ شوم در ویرانهها
▪️هر دو باشند آینه، اسماء نما
او به روح و این به تن در نینوا
▪️هر دو در میدان عشق و ابتلا
مینویسد عشق حق در سینهها
▪️الغرض این دو نمود روح و جسم
در جدائی و فراقش شد دو اسم
▪️او به نیزه این به محمل در بدر
میگشایند دفتر حقّ بر بصر
▪️حالیا ای دل بیا عبرت بگیر
بر مسیر حق بیا عودت پذیر
▪️از تمام صحنههای كربلا
تو بیاموزی عبور از نفس را
▪️روح و جسمت را چو آن نور دو عین
وقف كن بر یاری دین مبین
▪️هم به روحت هم به جسمت تو بیا
سالک حق شو به وادی بلا
▪️فرع دین را کن به جسم خود به پا
روح خود با معرفت احیا نما
▪️جمع كن هم ظاهر و باطن به تن
تا شوی سالك رَوی سوی وطن
▪️گوش جانت را بیا و هوش، دار
پند احمد را تو در آغوش، دار
▪️"تاركٌ فیكُم" دو ثقل پُر بها
بر نجات طالب حق و خدا
▪️ثقل اصغر(ع) ثقل اكبر(ع) را بگیر
در فنای اهل پیغمبر(ص) بمیر
▪️تا ز دنیا سوی عقبایت بَرند
وصل بر مطلوب جانانت کنند
خانم فاطمه میرزایی
#محرم
#اباعبدالله
@ketabezendagi
🏴🕯🏴🕯🏴🕯
🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴
❣ نیّرهی کربلا ❣
🚩در صف عشاق ارض کربلا
بود نوری نیّره، خیرالنساء
🚩گردنش آزاد از هر بند بود
خوش زبان و خوش سخن، چون قند بود
🚩او رها از غیر و در بند حسین(ع)
بود طفل ناز شاه عالمین
🚩او سه سال از عمر خود طی کرده بود
هر سه عالم در سه سال طی کرده بود
🚩عالم عقل و نفس را هم بدن
جمله را پیموده با سیر حسن(ع)
🚩در نگاهش غیر بابایش نبود
گوییا او در زمین جایش نبود
🚩میل آغوش پدر همواره داشت
قد و بالایش, زهرا(س) سایه داشت
🚩سایۀ کامل به بنت مصطفی(ص)
سایهاش همواره دنبال بابا
🚩شبه زهرا (س) گشته و قابل شده
گوییا زهرا(س) زمین نازل شده
🚩چون حسین(ع) قلبش به مادر میطپید
در بغل آن شبه کوثر میکشید
🚩بوسه میزد سینه و بازوی او
هم نوازش مینمود پهلوی او
🚩در نظاره در قد آن قامتش
گوییا میدید زهرا(س) مادرش
🚩ارتباط جسم بود و روح و جان
هم سخن عاجز ز گفتن هم بیان
🚩در حروف و شرح ناید آن
معنی و مفهوم هم ندهد نشان
🚩آن تجّلیهای نور کوثری
بر حسین(ع) فاطمه(س) از دختری
🚩کوچک اندر جسم, در معنا کبیر
در کمند عشق بابایش اسیر
🚩کوچکی در سیر، اندر لامکان
کِی توان دادش نشان، اندر بیان؟
🚩خارج از ادراکِ وهم و عقل او
عشق بود و عشق دور از نقل او
🚩عشق را کِی باشدش شرح بیان؟
عشق باشد سیر دل در لامکان
🚩دل سرای ذات پاک سرمد است
عالم قالوا بَلیٰ ایزدی است
🚩الغرض آن قلب کوچک در درون
داشت گنجی پر بها از کاف و نون
🚩کاف و نون علت به ایجاد و وجود
باذن رب بسماللّه راه صعود
🚩کاف و نون در دست بیدل در حریم
خود دهد آثار رحمان و رحیم
🚩بهر این دردانۀ ناز حسین(س)
در فنای عشق شاه عالمین
🚩کرد او با کاف و نون اعجازها
با سرش در نیزه کرد آوازها
🚩عاقبت سر را به دامانش کشید
خط سرخی او به هجرانش کشید
🚩متحد شد جان او با جان ابا
پر کشید روحش به معراج لقا
🚩روح او در عالم توحید حق
پر کشید تا پرده درّید از طبق
❣خانم فاطمه میرزایی❣
#اباعبدالله
#رقیه(س)
@ketabezendagi
🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴
🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴
🍃 ابتلا در نینوا 🍃
▪️بشنو از نی، چون حكایت میكند
واردِ در امتحانت میكند
▪️نی تو را در كورههای ابتلا
مِی دهد از جامِ شیرین ولا
▪️خود بیا از نی، دلا عبرت بگیر
همچو او خالی شو و وحدت پذیر
▪️نی چو خالی از تعلّقها شود
شهدِ شیرین تَعَقُّل میدهد
▪️شهد نی از بطن نی، خالی شود
بهر جان، نیروی اجلالی شود
▪️شهد نی خود، اسم رزّاق خداست
قدرت و نیروی حق، بر جسمهاست
▪️نی چو بیگانه ز خود گشت و ز خلق
از درونش گشت جاری شهدِ حق
▪️نی به نایِ نالهاش از خود رهید
بهر این حق، شهد خود در او دمید
▪️تا به جانها قوّت بازو شود
جان و دل با عشق سوی او برد
▪️تو بیا ای دل ز خود فانی بشو
شهد عشقش نوش و هم باقی بشو
▪️تو بیا با سوز و ناله، درد و آه
اندر آ، در بزم مستی إلٰه
▪️بهر این عشّاق خود را ربّ ما
برده در دشتی به نام نینوا
▪️همچو نی نایِ الهی سر دهند
سوزها از دل به یاری سر دهند
▪️از خود و از خویش خود خالی شوند
پر ز گوهرهای اجلالی شوند
▪️هم حسین(ع) و خیل یاران حسین(ع)
بهر حق گردند جمله، نور عین
▪️با نوای "كلُّ أرضٍ كربلا"
جملگی قربانیش، در نینوا
▪️تا بدانند "كلّ یومٍ عشر" را
امتحان مرگ را و حشر را
▪️تا به خود آیند بهر ابتلا
نایل آیند جمله بر قُرب خدا
▪️خالی از دنیا شوند و ماسِوی
هم رهند از نفس دون و از هوی
▪️ابتلاها در زمین کربلا
سنّتی باشد ز حق بهر وِلا
▪️گفته حق بهر امامِ انس و جان
"أنتُمُ البابُ البَلا" بر مردمان
▪️ناس، جمله مبتلا بر مهرتان
یا جدا از حق شده بر قهرتان
▪️راضی از حقید، حق هم راضی است
در غضبهاتان، همو خود قاضی است
▪️جمله نیكیها، همه آنِ شماست
ظرف اوصاف خدا جان شماست
▪️هر كه دارد آرزوی كربَلا
گو شود خالی چو نی از هر نوا
▪️تا كه حق جانش به آسانی خَرَد
نزد خود او را به مهمانی بَرَد
▪️او شود در نزد مولا "یَرزُقون"
خود شهید و شاهد "مقرّبون"
▪️قُرب حق جانا ثمین و پُر بها
میدهد در وادی كربُ بلا
▪️امتحان و آزمایش بهر خلق
سنّتی ثابت بود از نزد حق
خانم فاطمه میرزایی
#محرم
#اباعبدالله
#حسینی_شویم
@ketabezendagi
🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴
◼️ 🌾 ◼️ 🌾 ◼️ 🌾
▪️نوای کنج خرابه▪️
🌾بشنو از نی چون حكایت میكند
وز جدائیها شكایت میكند
▪️نی بگوید در سیاق عاشقان
قصّۀ هجران بابا را عیان
🌾چون حسین(ع) در كربلا مأوا گرفت
هم صلای حق همه آنجا گرفت
▪️پردهها یكباره از مستی درید
غیر حقّ و عشق او چیزی ندید
🌾خانۀ دل بهر او ویرانه كرد
پیر و بُرنا را به عشق، دیوانه كرد
▪️فارغ از آبادی ویرانه شد
از خود و از غیر خود بیگانه شد
🌾در عبور از صورت و هر معنی او
در مِنای عشق، قربانی او
▪️در یم بحرش غریق وحدتست
هم جدا از معنی و هر صورتست
🌾حق به جانش داده بانگ "إرجعی"
"فی عبادی" ای تو نفس مُرتَضی(ع)
▪️حق ز تو راضی، تو هم راضی ز حق
ای ز خود فانی و هم باقی به حق
🌾هر كه نورانیت تو، او شناخت
وجه حق در وادی عشق تو یافت
▪️چون سخن شد از دل دیوانهای
یادم آمد، یاد از ویرانهای
🌾دختری شیرین زبان، دردانهای
شمع بابا را شده، پروانهای
▪️آمده پیش پدر، آن مهربان
تا بگوید از غمی، در دل نهان
🌾گفت بابا! در دلم آشوب شد
قصۀ یوسف و هم یعقوب شد
▪️یادم آمد ابتلاهای شدید
زآنچه که ایّوب در دنیا بدید
🌾بلكه بابا، یاد مادر كردهام
یادی از دیوار و آن در كردهام
▪️یاد پهلوی خمیده كردهام
صورتِ از غم تكیده كردهام
🌾یادم آمد هر زمان دیدی مرا
هم بخندیدی و گرییدی چرا؟
▪️خندههایت بود، بهر دیدنم
گفته بودی من شبیه مادرم
🌾گاه هم از دیدنم گریان بُدی
از غم مامِ جوان، نالان بُدی
▪️حالیا این شور سینه، بهر چیست؟
یاد از عهد مدینه، بهر چیست؟
🌾گفت مولا، دختر شیرین زبان
گوش كن! تا گویمت این را عیان
▪️میرود بابای تو اكنون سفر
بعد بابایت شوی تو در به در
🌾میشوی بر ناقۀ عریان سوار
میشوی آواره تو، در هر دیار
▪️من به روی نیزه دنبال توام
هر زمان آگاه، از حال توام
🌾چون بیفتی بر زمین از ناقهات
در بغل گیرد تُرا هم مادرت
▪️سوی شام آنگاه ای گُل، میروی
همچو جزوی و سوی کل میروی
🌾تو مرا در شام گیری در بغل
زین بغل طالع شود صبح اَزل
▪️نردبان عشق آغوش سر است
سوی بابا میبرد این قلب مست
🌾آن خراب شام معراجت شود
سوز و اشک آنجا، چو منهاجت شود
▪️تا نباشد رنج ویرانه، بلا
کی رسی تا اوج؟!... تا اوج لقا
🌾رو یتیمی را كنون آماده باش
بهر امرِ باب خود، آزاده باش
▪️دخترم گرچه یتیمی، بی دواست
خود بدان حق، خود طبیب دردهاست
🌾پس صبوری در یتیمی پیشه كن
ریشۀ بیطاقتی را تیشه كن
▪️گر خوری سیلی رقیه، دم نزن
عالمی زان دم زدن بر هم نزن
🌾تا كه دستانت ز کین بسته نشد
تا سر من بر سر نیزه نشد
▪️كنز مخفی كی شود ظاهر تمام
بی اسیری توُ و عمه به شام
🌾من شدم در كربلا تسلیم جان
در اسیری شما حق شد عیان
خانم فاطمه میرزایی
#محرم
#اباعبدالله
@ketabezendagi
◼️ 🌾 ◼️ 🌾 ◼️ 🌾
◼️ 🌾 ◼️ 🌾 ◼️ 🌾
عبد عشق
🌾 در زمین خون است و عشق و امتحان
ابتلای عشق بر پیر و جوان
🌾گشته بودند جمله یاران ممتحن
مانده باقی کودک ناز حسن(ع)
🌾اصغر(ع) و اکبر(ع) و قاسم(ع) هم عمو
کشته گشتند جمله با تیغ عدو
🌾موقع جانبازی عبداللّه است
کشته گشتن در منای آن شه است
🌾بود پور مجتبی(ع)، تک ماه عشق
جان خود بر کف براه شاه عشق
🌾دید عمّ خویش را بییاور او
در زمین افتاده در پیش عدو
🌾رو به سوی عمّ خویش از خیمهگاه
شد روانه تند او بر قتلگاه
🌾دید شمشیری بدست حرمله
قصد دارد قتل ابن فاطمه(س)
🌾گفت بر او ای تو فرزند خبیث
قصد داری کشتن ابن حبیب
🌾من جدا هرگز نگردم از عمو
کرد دست خود سپر او بر عدو
🌾او اسدزاده است و شیر پهلوان
طفل است اما بِه از صدها جوان
🌾دید حسین(ع) او را به روی سینهاش
یاد آورد خاطر دیرینهاش
🌾یاد آورد مجتبی(ع) و مادرش(س)
غصههای کوچه و میخ دَرش
🌾یاد آورد یاد ظلم بر حسن(ع)
تیرباران حسن(ع) اندر کفن
🌾دید عبداللّه را سینه سپر
صورت بابایش از او جلوهگر
🌾خورد شمشیر عدو بر دست او
دست آویزان به سینه گفت عمو
🌾عشق تو صبر و قرارم را ربود
کش مرا در سینهی خود زود زود
🌾پر کشید آغوش عبداللّه او
گوییا خورشید بود و ماه او
🌾سینهاش شد مقتل عبداللّهش
گشت معراج بسوی اللّهش
🌾حالیا ای دل بیا عبرت بگیر
بگذر از باطل به حق عودت پذیر
🌾تا ز خویش و نفس دونت آگهی
بندهی نفسی و نه عبدالّلهی
🌾پای نه خود و عبداللّه شو
از خودی بگذر به سوی شاه شو
🌾خانم فاطمه میرزایی🌾
#محرم
#اباعبدالله
#ketabezendagi
◼️ 🌾 ◼️ 🌾 ◼️ 🌾
🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🍃 یادگار مجتبیٰ(ع) 🍃
🍃بود اندر کربلا شور و نوا
هاتفی از غیب میزد این نوا
🍃حق به بانگ البلاءُ لِلولاء
عاشقان را سوی خود میزد صلا
🍃الصّلا ای بادهخواران الصّلا
میبرم عشاق خود را تا لقاء
🍃این صدا بر گوش هر عاشق رسید
بهر میدانداری حق میدوید
🍃راه عشق راه فنا پیمودن است
در بقای آن غنی بغنودن است
🍃راه حق فانی شدن از غیر اوست
رفض کردن هر چه باشد غیر دوست
🍃چون شوی هیچ و فنا در راه عشق
مشتری گردد به هیچت شاه عشق
🍃سازدت مَحرم ترا اندر حریم
ترزقون گردی به نزد آن کریم
🍃عشق مولا ترک شهر و خانه است
پیش شمع او شدن پروانه است
🍃هاتف کرب و بلا میزد صلا
سابقون السابقون فیالابتلا
🍃زین صلا عشاق بیسر میدوند
نی به پا بلکه به بال و پر روند
🍃این صدا گوید به جان منتظر
اِرجعی عند ملیک مقتدر
🍃میدمد در جانشان شور و نوا
همچو صور اسرفیل اندر لقاء
🍃بُد جوانی چهرهاش مانند ماه
هر دو چشمش محو بودش روی شاه
🍃گفت بر خود پیک حق را حاضرم
بر ندای تنصرونی ناصرم
🍃عاشقم در راه حق آزادهام
امتحان عشق را آمادهام
🍃من قسیم نار و جنت را پسر
اذن یاری من گرفتم از پدر
🍃بسته بر بازوی من عهد ولا
نایبش گردم به دشت کربلا
🍃آمد او نزد عمو مردانهوار
کای عمو آمادهام برکارزار
🍃من عمو در عشق تو فانی شدم
نیستم خود بر تو من باقی شدم
🍃لیک این جسم و تنم را کن نثار
بر لقای حضرت پروردگار
🍃گفت قاسم پیک حق را حاضرم
در ره عشقت بلا را میخرم
🍃عاشقم بر راه حق آزادهام
امتحان عشق را آمادهام
🍃برکشید او را در آغوشش، حسین(ع)
گفت در گوشش عمو ای نور عین
🍃بهر من تو یادگار حسنی(ع)
همچو خونم تو به رگهای منی
🍃یادگار حُسن روی مجتبی(ع)
بر صلای حق نیک گفتی تو بلی
🍃بوسه زد او دست و هم پای عمو
کای عمو دلتنگم از ظلم عدو
🍃ده عمو رخصت کنم یاری دین
تا نباشم پیش بابم شرمگین
🍃گفت لبیک بر ندای دلبرش
اربا اربا گشت جسم و پیکرش
خانم فاطمه میرزایی
#محرم
#اباعبدالله
#ketabezendagi
🏴🍃🏴🍃🏴🍃
◾️✨◾️✨◾️✨
✨معراج از قنداقه ✨
✨طفل شیرخوارهای به گهواره
چون شنید به گوش جان ناله
✨ناله هَل مِن مُعین بابا را
ناصری هست بهر دین آیا؟
✨او که مدهوش و تشنه شیر بود
در حقیقت نه طفل بل شیر بود
✨دید در جان مثال بابا را
بیکس و یار حسین(ع) تنها را
✨گوهر ملکوت نبی(ص) و ولی(ع)
شمع چراغ خانه علوی
✨در تکدانه خلافت عصمت
گلی از گلستان جنّت عترت
✨میوهای نو رسیده به درخت
بر زمین پرت کرد خود را سخت
✨گفت لبیک به خمس آل عبا
پنجمین نور حق به تحت کساء
✨نی پدر تشنه لب به آبم من
لیک تشنهی وصالم من
✨تالی تلو عمویم عباسم(ع)
تشنه بر دیدن گل یاسم
✨میل جانم به جانب زهراست(س)
نه به شیر بلکه طالب دریاست
✨به رسم عشاقم چون اکبر(ع)
تشنه ی قطرهی می حیدر(ع)
✨طفل در جسمم و به جان عقلم
از می ناب عشق حق مستم
✨با صدای بلند آن معصوم
گفت روحی لک الفداء مظلوم
✨گشت اول شهید عشق اکبر(ع)
هم ز نسل بتول و هم حیدر
✨آخرین کشته ی بنی هاشم
اذن ده پدر که من باشم
✨همچو عیسی درون گهواره
پاره کردم بند قنداقه
✨وارث حیدرم که شد کرّار
بند قنداق پاره کرد بسیار
✨قطعه قطعه کنم پدر هر بند
چون به پور علی(ع) شدم فرزند
✨من چو حیدر به مادرم گویم
دست من را مبند که چون گویم
✨گوی در دست چوگانم
میل پرواز به سوی جانانم
✨ با حسین(ع) کرد به دل چنین آواز
تا پدر را کشاند به خیمه باز
✨اصغرش(ع) را کشید در آغوش
دید او را ز عشق حق مدهوش
✨خواست تا بوسهای زند بر او
حرمله پاره کرد حلق آن مه رو
✨خون اصغر(ع) ز دست بابایش
رفت بالا به عرش اعلایش
✨روی دست پدر کشید چون پر
کرد خونش هدیه بر دلبر
✨خون پاکش به عالم ملکوت
میدرخشید به عالم جبروت
✨حور و غلمان و ساکنان جنان
مات و مبهوت از تلألؤ آن
✨ روشنی بخش عرش و کرسی شد
وصل بر آن جمال قدسی شد
✨خانم فاطمه میرزایی✨
#محرم
#اباعبداللّه
@ketabezendagi
◾️✨◾️✨◾️✨
▪️✨▪️✨▪️✨
✨ ذبح عظیم ✨
✨باز ساز نی ز نای نینوا
مینوازد خوش به دشت کربلا
✨ساز تسبیح خدا تحمید او
حمد ذات حق و هم تمجید او
✨نی زند از کربلا تکبیر را
ساز حج و حلق و هم تقصیر را
✨هم نوای طوف و هم سعی صفا
هم بر آهنگ ذبیحان در منیٰ
✨در منای کربلا پور حسین(ع)
بهر قربانیّ حق آن نور عین
✨جلوۀ هم خُلق و خَلق مصطفی(ص)
در شجاعت او بَدیل مرتضی(ع)
✨عزم میدان بلا را چون که کرد
با ادب بر پای بابا بوسه زد
✨ای پدر تو اذن میدانم بده
اذن قربانی به جانانم بده
✨تا که گردم من ذبیح روی عشق
تا که نوشم جام می در کوی عشق
✨گفت بشتاب ای ذبیح بیبدیل
فدیه ذبح عظیمی بر خلیل
✨آن ذبیح نی قوچ بود نی اسمعیل
ذبح عظمیٰ وعدهای بود از جلیل
✨حالیا وقت است که آن ذبح عظیم
فدیهای گردد از آن ربّ کریم
✨اکبرا خواهد خدا خون تو را
إرباً إرباً جسم گلگون تو را
✨خانم فاطمه میرزایی✨
#محرم
#اباعبدالله
@ketabezendagi
▪️✨▪️✨▪️✨
🚩▪️🚩▪️🚩▪️
▪️ اشک مشک ▪️
🚩 پند ساقی بلا را گوش گیر
مشک بیآبی بیا بر دوش گیر
🚩 هست ساقی بلا خود بحر جود
چشمۀ جاری ز بحر لایموت
🚩 بحرها از بحر جودش یک نم است
آب هستی قطرهای از آن یم است
🚩 تو نپندار او برفت از بهر آب
تشنه بود بر عشق پور بوتراب
🚩رفت با ایثار هستی و ادب
بهر تو آموزد آداب طلب
🚩 تشنگیها خود ندای یاری است
بحر هستی از وجودش جاری است
🚩 او بیاموزد به میدان بلا
هر دو دستت را بده بهر قضا
🚩 دادن دستها نشان فقر توست
بی یَد و قدرت گدایی فخر توست
🚩 بعد دستانت سپر کن سینهات
تا بیابی عالم دیرینهات
🚩 یاد آری تا که اصل خلقتت
او که پوشانده چه زیبا خلعتت
🚩 چونکه سینه چاک شد از بهر او
جان تو سیراب شد از نهر او
🚩 دیده را مست سبوی یار کن
جان و دل مست همان دلدار کن
🚩 چون شدی از عطر او سر مست مست
فرق سر را بهر او باید شکست
🚩 انشقاق فرق انشق القمر
تا رسد توحید جانت بر ثمر
خانم فاطمه میرزایی
#محرم
#اباعبدالله
@ketabezendagi
🚩▪️🚩▪️🚩▪️
🏴▪️🏴▪️🏴
▪️راوی اسرار حق ▪️
▪️نی به نايش زد به جان من شَرر
چون كه داد از قتلگه بر من خبر
▪️چونكه غوغای جنون عاشقی
يافت پايان در غروب صادقی
▪️روحها از جسمها عريان شدند
خود روان بر كوی آن جانان شدند
▪️جا گرفتند عند ربّ يرزقون
حیّ و حاضر در سرای يعرفون
▪️حق گرفته جانشان در وحدتش
مست گشتند از سبوی احمدش
▪️جمله ياران حسين بن علی(ع)
دور شمعاش همچو انوار جلی
▪️میدرخشيدند بر كرّوبيان
روشن از انوارشان هفت آسمان
▪️حق به آنها نازد و آنها به حق
او پسندد ذاتشان در ما سَبق
▪️انبياء و اولياء بر گِردشان
جملگی سائل به عشق و مِهرشان
▪️قهقهه مستانه در وادیِّ نور
سر بدادند جمله اصحاب سرور
▪️چون كه در وادی عشق كربلا
خوش نمودند عهد مولا را وفا
▪️با وفای عهد بر پيمان خود
بار مییابند بر جانان خود
▪️لیک مانده جان ما اندر قفا
در قفای عشق و ايثار و وفا
▪️نی شناسای حسين(ع) كربلا
نی به اسرار امامش آشنا
▪️در محرّم بهر او سوز و عزا
در مصائب سوی او دست دعا
▪️ليك از انوار عرفانش تهی
بیخبر از سرّ آن سرو سهی
▪️او كه دائم در دلم دارد ندا
خود سروش كل ارض كربلا
▪️در ميادين بلا و ابتلا
ياد آرم كل يوم عشر را
▪️تا كه روحم روح انسانی شود
در تجليات او فانی شود
▪️بشنوم از گوش جانم هر زمان
ينصرونی را من از صاحب زمان(عج)
▪️تا كه لبيك گوی ميدانش شوم
هم چو گو در دست چوگانش شوم
▪️همچو ياران حسين(ع) در كربلا
بهر او سازم دل و جانم فدا
▪️صحبت از ميدان قربانگاه بود
از فراق و دوری جانكاه بود
▪️بود از روزی كه در دشت بلا
روح ما از جسمهامان شد جدا
▪️روحها در وادی افلاك بود
جسمها را جای اندر خاك بود
▪️بود در وادیّ ارض كربلا
جسمهای چاك چاك از نيزهها
▪️روی خاك از هر طرف افتادهاند
جملگی لب تشنه جانها دادهاند
▪️در غروب پر ز سوز و درد و آه
جمله طفلان و زنان بیپناه
▪️دست بسته بر غُل و زنجيرِ كين
بانوان و يادگاران حسين(ع)
▪️از ميان كشتهگان كربلا
رهسپار بر اسيریّ خدا
▪️زان ميان بانوی شير بيشهها
میكند اسرار حق را بر ملا
▪️او كند سوی مدينه روی را
با رسول و حق كند او اين ندا
▪️اين حسين(ع) توست روی نيزهها
هم بدن بر روی خاك كربلا
▪️جمله ی اعضاء او مقطّعاً
جسم پاكش هم مرمّل بالدّماء
▪️هم بريده رأس پاكش از قفا
نی به سر عمّامه نی بر تن ردا
▪️ای خدا قربانی آل رسول
از من و طفلان او بنما قبول
خانم فاطمه میرزایی
#عاشورا
#اباعبدالله
@ketabezendagi
🏴▪️🏴▪️🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشورا سنگ محک انتخابها
#عاشورا
#اباعبدالله
◼️🕯◼️🕯◼️🕯◼️
▪️ تپش عشق ▪️
▪️جلوه های عشق را در کربلا
زینبش تک تک نموده بر ملا
🕯هم به قاسم هم به اکبر هم به عون
او نشان داد عاشقی بر هر دو کون
▪️او دو گل بر عاشقی پرورده بود
بر منای کربلا آورده بود
🕯تا نمایاند نشان عاشقی
دادش آن گلها برای قاتلی
▪️قاتلی نی بهر خصم و بر عدو
کشته گشتند آن دو گل از بهر هو
🕯جلوهای دیگر به نزد زینبش
بایدش میداد در راه ربش
▪️عشق عباسش بود آن نور دو عین
خوش یل قد قامت امالبنین
🕯کرد عباسش نشان عاشقی
ره سپارش کرد جان قابلی
▪️رهسپارش کرد سوی علقمه
تا دهد او سر به پای فاطمه
🕯آخرین جلوه به بزم عاشقی
مانده باقی او به عشق صادقی
▪️بود او روح و روان زینبی
عاشقی عاشق حسینبن علی
🕯حالیا وقت فنای آخرین
جلوههای عاشقی آن شاه دین
▪️پا نهاده در رکاب عاشقی
میرود میدان بهر قاتلی
🕯قاتل نی غیر بل قتل حسین
او که باشد زینبش را نورعین
▪️میکند زینب به سوی او نگاه
میکشد از بهر او از سینه آه
🕯گویدش پور علی بر گوش او
این چه آهی است زینبا پیش عدو؟
▪️گویدش ای عشق جانم حالیا
جلوهات را من کنم بر او فدا
🕯عهد خود سازم حسینم من وفا
جلوه عشقت کنم بر او فنا
▪️تا بیابی در فنای خود بقا
تا شود هر سرزمینی کربلا
🕯کربلا شد وادی عشق و جنون
ذره ذره خاک او قطرات خون
▪️سرخ و رنگین است خاک کربلا
وه چه سنگین است خاک کربلا
🕯گر نداری پای دل آنجا نرو
تو به پای گل به آن وادی نشو
▪️آب او قطرات اشک زینب است
ذکر نخلهای حرم یا رب رب است
🕯جای جای کربلا فریاد هوست
هر نفس در کربلا بغض گلوست
▪️هم تپشهای دل هر زائرش
یا حسین و زینب است ذکر لبش
🕯ذکر دل باشد ابوفاضل مدد
دل بود ذاکر به اللّه الصمد
▪️من به قربان حسین و زینبش
اکبر و هم اصغر و عبدالّلهش
🕯لیتنی کنت مع اصحاب او
ربنا دورم نکن از باب او
خانم فاطمه میرزایی
#محرم
#اباعبدالله
◼️🕯◼️🕯◼️🕯◼️
🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩
نیّرهی کربلا
🚩 در صف عشاق ارض کربلا
بود نوری نیّره، خیرالنساء
🚩 گردنش آزاد از هر بند بود
خوش زبان و خوش سخن، چون قند بود
🚩 او رها از غیر و در بند حسین(ع)
بود طفل ناز شاه عالمین
🚩 او سه سال از عمر خود طی کرده بود
هر سه عالم در سه سال طی کرده بود
🚩 عالم عقل و نفس را هم بدن
جمله را پیموده با سیر حسن(ع)
🚩 در نگاهش غیر بابایش نبود
گوییا او در زمین جایش نبود
🚩 میل آغوش پدر همواره داشت
قد و بالایش, زهرا(س) سایه داشت
🚩 سایۀ کامل به بنت مصطفی(ص)
سایهاش همواره دنبال بابا
🚩 شبه زهرا (س) گشته و قابل شده
گوییا زهرا(س) زمین نازل شده
🚩 چون حسین(ع) قلبش به مادر میتپید
در بغل آن شبه کوثر میکشید
🚩 بوسه میزد سینه و بازوی او
هم نوازش مینمود پهلوی او
🚩 در نظاره در قد آن قامتش
گوییا میدید زهرا(س) مادرش
🚩 ارتباط جسم بود و روح و جان
هم سخن عاجز ز گفتن هم بیان
🚩 در حروف و شرح ناید آن
معنی و مفهوم هم ندهد نشان
🚩 آن تجّلیهای نور کوثری
بر حسین(ع) فاطمه(س) از دختری
🚩 کوچک اندر جسم, در معنا کبیر
در کمند عشق بابایش اسیر
🚩 کوچکی در سیر، اندر لامکان
کِی توان دادش نشان، اندر بیان؟
🚩 خارج از ادراکِ وهم و عقل او
عشق بود و عشق دور از نقل او
🚩 عشق را کِی باشدش شرح بیان؟
عشق باشد سیر دل در لامکان
🚩 دل سرای ذات پاک سرمد است
عالم قالوا بَلیٰ ایزدی است
🚩 الغرض آن قلب کوچک در درون
داشت گنجی پر بها از کاف و نون
🚩کاف و نون علت به ایجاد و وجود
باذن رب بسماللّه راه صعود
🚩 کاف و نون در دست بیدل در حریم
خود دهد آثار رحمان و رحیم
🚩 بهر این دردانۀ ناز حسین(س)
در فنای عشق شاه عالمین
🚩 کرد او با کاف و نون اعجازها
با سرش در نیزه کرد آوازها
🚩 عاقبت سر را به دامانش کشید
خط سرخی او به هجرانش کشید
🚩 متحد شد جان او با جان ابا
پر کشید روحش به معراج لقا
🚩 روح او در عالم توحید حق
پر کشید تا پرده درّید از طبق
خانم فاطمه میرزایی
#اباعبدالله
#رقیه_(س)
@ketabezendagi
🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩