eitaa logo
کتابگاه| arabadib.ir
507 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
46 ویدیو
21 فایل
کتابگاه: سایت: http://arabadib.ir/index.php/shop سفارشات: @ketabgaheadib تماس: 09197459063 آپارات: https://www.aparat.com/RIB_Abbas
مشاهده در ایتا
دانلود
خانمی میان با سر و وضع زنان به اصطلاح کولی وارد مغازه (کتابگاه) شد، حدس زدم طبق معمول می خواهد تکدی گری کند و من هم در این ایام کرونا پول نقد همراه ندارم که به او بدهم و سریع باید عذر خواهی کنم تا برود. ولی وقتی وارد شد لهجه عربی داشت و سراغ کتاب مکیال المکارم گرفت، گفتم ندارد چند تا کتاب در مهدویت معرفی کردم تورقی کرد و خوشش نیامد. بعد گفت امام زمان عج به او گفته است که مکیال المکارم بخواند و کتابی دیگر که الان از خاطر بردم. بعد گفت آقا الان قم در محضر عمه جانشان حضرت معصومه س هستند. من معمولا در این جور مواقع نه ردّ می کنم نه تایید....خدا را چه می بینی شاید دیده باشد، شاید خبری از راه نجات انسانیت داشته باشد....چه اصراری دارم که رد کنم....شاید آقا قم باشد....اصلا همینکه مرا یاد حضرت انداخت دمش گرم خدا خیرش بده...... وقتی رفت بوی بدی مغازه رو فرا گرفته بود که مجبور شدم سریع بزنم بیرون و درب مغازه برای مدتی باز بگذارم...با خودم گفتم خوب آقا توصیه به مطالعه فرمودند توصیه به نطافت هم می فرمودند دیگه در این ایام کرونا....ولی باز هم دلیل نمیشه بر این ردّ کنم یا متهمش کنم یا چیزی بهش بگم .....رفت یکی دو روزی بعد پیداش شد به ویترین خیره شد و کتاب نوشته خانم با تقریظ توجهش را جلب کرد و این دفعه با ظاهری موقرتر با چادری عربی آمده بود دوباره وارد مغازه شد و با خودم گفتم بسم الله الرحمن الرحیم....گفت کتابی که خواسته بودم را نیاوردید. گفتم نه مترصد بودم که سریع درب مغازه رو باز کنم که نه ظاهرا این دفعه النظافة من الایمان را رعایت کرده بود... بعد از من پرسید کدام مرد در باران آمد؟ گفتم نمی دانم من آن کتاب را مطالعه نکردم.... گفت حضرت عباس علیه السلام مردی است که در باران می آید، او واسطه فیض باران بر ما است..... خوب نمی دانستم و نمی دانم که برکت باران هم به واسطه علمدار کربلا است....باز هم سکوت را ترجیح دادم باز هم خدا خیرش بدهد ما را به یاد ابالفضل العباس علیه السلام انداخت.... شما در این جور موارد چه می کنید چه برخورد انجام می دهید؟
رمان آن مرد با باران می آید به چاپ بیست و چهارم رسید. این رمان داستان زندگی پرماجرای خانواده‌ای از طبقه متوسط در دوران نهضت اسلامی مردم ایران را روایت می‌کند و وقایع آن در مقطع هفدهم شهریور تا بیست ‌و ششم دی‌ماه ۵۷ رخ می‌دهد. راوی و شخصیت اصلی این داستان، بهزاد، نوجوانی ۱۳ ساله است و نویسنده داستانی جذاب و پرکشش را برای مخاطب به نگارش درآورده است. این کتاب در سال ۹۷ در جشنواره شهید اندرزگو مورد تقدیر قرار گرفت و در سال ۹۸ نیز به تقریظ رهبر انقلاب مزین شد. متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «آن مرد با باران می‌آید» به این شرح است: بسمه تعالی بسیار خوب و هنرمندانه و پرجاذبه نوشته شده است. تصویری که از ماه‌های آخر مبارزات نشان می‌دهد، درست و روشن و واقعی است. به گمان من همه جوا‌ن‌ها و نوجوان‌های امروز به خواندن این کتاب و امثال آن نیاز دارند. از نویسنده کتاب باید تقدیر و تشکر شود ان‌شاءالله. خرید آنلاین از کتابگاه: https://b2n.ir/w59658
کتابگاه| arabadib.ir
رمان انقلاب در انتشارات ۱- اثر سجاد خالقی که رمانی است که در دو زمان موازی پیش می‌رود و خواننده روایتی از دو نسل متفاوت از یک خاندان را در دو عصر متفاوت می‌بیند. یکی در عصر قاجار و تلاش برای رسیدن به مشروطه و دیگری در عصر پهلوی ۲- روایتی دراماتیک از حوادث و اتفاقات چهار ماه پایانی انقلاب در سال ۵۷ است؛ به طوریکه روایت داستان از مهر سال ۵۷ آغاز و تا ۲۶ دی‌ماه که فرار شاه بوده به پایان می‌رسد. ۳-رمان داستان عاشقی است. عاشقی که در کوران حوادث پخته می‌شود. قصه عاشقی دختری که عاشق جوان مبارز انقلابی می‌شود و این عاشقی او را نه به کنار ساحل دریا می‌کشاند و نه زیر آلاچیق‌های وسط جنگل‌های شمال برای خلق یک عاشقیِ فانتزی! بلکه او را به وسط میدان مبارزه، انقلاب، جنگ، خون و قیام می‌کشد! ۴-، رمانی خواندنی از جریان ها و گروهک های مختلفی که داعیه دار مبارزه با رژیم پهلوی بودند و در این مسیر برخی از آنها تا مرز شهادت پیش رفتند و برخی دیگر به معامله با ساواک مشغول شدند... سال‌های بنفش» بر خلاف بسیاری از داستان‌ها که به خاطر نداشتن قصه و ماجرا کسل‌کننده هستند، ماجرای خوب و با تعلیق بالا دارد. علاوه بر خط اصلی داستان قصه‌های فرعی جالبی نیز دارد ۵-در تاریخ رمان‌های فارسی، تعداد رمان‌هایی که به بررسی اتفاقات سال 41 و اوایل سال 42 بپردازند بسیار کم است. شاه با برگزاری رفراندوم در 6 بهمن سال 41، فرمان اصول نوزده‌گانه موسوم به انقلاب سفید را تأیید کرد. اما تاکنون رمانی نبوده است که در کنار جنبه‌های سیاسی و تاریخی این ماجرا، به جنبه‌های اجتماعی و مردمی آن بپردازد. آمده است تا این بار را بردارد و انصافاً هم خوب توانسته است از عهدۀ این کار بربیاید. رسول که از اقتضائاتِ الزام‌آورِ محیط زندگی خویش متأثر است، چندان از اصل ماجرا آگاه نیست. ابتدا از موافقان اصلاحات ارضی است، چراکه رعیت‌زاده است و با این اتفاق به نان‌ونوایی می‌رسد؛ اما حضور در قم و رفاقت با پسرخاله‌اش علی و دوستش، او را به سمت دیگری می‌کشاند.