eitaa logo
📚کتآبگوش👂
640 دنبال‌کننده
311 عکس
31 ویدیو
0 فایل
خوشبخت‌تر از آنها که کتاب‌های بسیاری خوانده‌اند، کسانی‌اند که کتاب‌های زیادی شنیده‌اند! ارتباط با ادمین 🔽 @Mahdisoltani877
مشاهده در ایتا
دانلود
تبک.mp3
10.76M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:کتابسرای تندیس قسمت دهم @ketabgoush
بنام حقیقت، نژاد بشر بدترین جنایات را مرتکب شده است. حقیقت آن نیست که به ما اطمینان میدهد، حقیقت آن نیست که به ما عمق میدهد، حقیقت آن نیست که ما را بهتر از دیگران می‌کند، حقیقت آن نیست که خود را در زندان تعصب نگه داریم، "حقیقت آن است که ما را آزاد کند." 📕 📚 @ketabgoush
شما به عنوان یک انسان بخشی از نوع بشرید، و از این رو است که شما سهمی در کل نوع بشر دارید، انگار کل نوع بشر هستید. اگر همنوع را که ضد شما است مغلوب سازید و بکشید، پس آن شخص درون خودتان را نیز کشته‌اید و بخشی از زندگی خود را به قتل رسانده‌اید. روح این مرده، شما را دنبال می‌کند و نمی‌گذارد زندگیتان شاد بماند. "شما برای زندگی رو به جلو نیازمند کلیت خود هستید." 📕 📚@ketabgoush
📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:سوره مهر توضیحات: نمای نزدیک:«این داستان را نخوانید» یک کتاب تماماً تجربی است؛ چراکه کامران سحرخیز چه در ساختار و روایت و چه در سوژه و محتوا دست به تجربه‌ورزی و آزمودن شیوه‌های نو زده است. اولین قصه کتاب، همان «این داستان را نخوانید» است. نویسنده در این داستان، به سبک و سیاق نویسندگان پست‌مدرن، مدام روایت اصلی داستان را به تعویق می‌اندازد و سرخوشانه با مخاطب و خود متن، شوخی می‌کند. «پیله» داستانی است با رویکرد قصه‌های سوررئال درباره عده‌ای که سالهاست لب دریا نشسته‌اند اما هیچ شناختی از آب و شنا ندارند. «هزار و سیصد و چهل و سومین دوست» هم همین فضای فراواقعی را دارد و از شخصیتی به نام «آقای انسان‌دوست» حرف می‌زند که دوستانش را می‌خورد! «پدربزرگِ پدر من» داستان شاعرانه‌ای است که در آن، راوی به دوازده سالگی پدرش می‌رود و از چشم او دنیا و آن روزگار را می‌بیند. «هرجا عشق بارید از ماست» داستانی است با حال و هوای عرفانی، اما سحرخیز با همان رویکرد ساختارشکنانه و شوخ وشنگ که به آن اشاره شد، ناگهان از این داستان به داستان «رسا، نه» می‌پرد که نوعی شوخی با داستان‌های پلیسی غربی است! («پایان کتاب این داستان را نخوانید)» امیدواریم از این کتاب دلپذیز لذت برده باشید @ketabgoush
جترر.mp3
10.55M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:کتابسرای تندیس قسمت یازدهم @ketabgoush
درمح.mp3
4.02M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:پرتغال قسمت چهارم @ketabgoush
تو زودتر بکش.mp3
9.52M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:شهید کاظمی <<نابود شدن کل فرماندهی عالی فقط با یک فوت>> قسمت دوم @ketabgoush
انت.mp3
13.84M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات: امام سجاد(ع) قسمت:نهم @ketabgoush
باور کنید اگر به کسی بگویید دوستش دارید کوچکترین ضرری متوجه او نمی‌کنید و این کار بسیار ساده‌ای است، اگر خجالت می‌کشید این لفظ را به زبان بیاورید، آن را بنویسید و اگر این کار را هم نمی‌توانید انجام دهید، عملا علاقه خود را نشان دهید ولی حتما آن‌ها را ابراز کنید، نه یک‌بار بلکه چندین بار و مطمئن باشید هیچکس از شنیدن آن خسته نمی‌شود ممکن است مخاطب شما بگوید لازم نیست بگویی، میدانم دوستم داری، اما باور کنید او هم از شنیدن این عبارت لذت می‌برد. 📕 📚 @ketabgoush
زندگی لذت‌بخش زندگی‌ای است که پر از احساسات مثبت درباره گذشته، حال و آینده باشد. همراهی‌های لذت‌بخش با گذشته، شامل احساسات مثبت چون خرسندی، بخشش، رضایت و آرامش است. احساسات مثبت درباره حال، ممکن است شامل لذت بدنی، مانند لذت حسی آنی و لذت‌های پیچیده‌تر که بین یاد گرفتن و کسب دانش حس می‌شود باشد. درحالی که هیچ همبستگی با لذت‌های مربوط به افسردگی و اضطراب وجود ندارد اما به نظر می‌رسد که اثر مثبت آن باشد. 📕 📚@ketabgoush
ولی سرانجام روزی رسید که آن وضع خوش و آرام پایان یافت. وقتی دو نفر که ظاهرا با یکدیگر صمیمی و موافق هستند، متوجه شوند که واقعا در بعضی جهات با یکدیگر تضاد دارند و آنچه مورد علاقه ی یکی است دیگری را خوش نمی آید، خواه ناخواه میانه شان شکرآب خواهد شد. 📕 📚 @ketabgoush
تو زودتر بکش (1).mp3
8.85M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:شهید کاظمی <<نابود شدن کل فرماندهی عالی فقط با یک فوت>> قسمت سوم @ketabgoush
ناه.mp3
10.39M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:کتابسرای تندیس قسمت دوازدهم @ketabgoush
دنگ.mp3
6.87M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:پرتغال قسمت پنجم @ketabgoush
زغح.mp3
11M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:دفتر انتشارات اسلامی قسمت هفتم @ketabgoush
ما همیشه تقصیر چاقی را به گردن غذاهای حاضری می اندازیم و تقصیر خشونت جوانان را به گردن بازی های کامپیوتری. سیاستمداران یکدیگر را بابت مشکلات کشور سرزنش می کنند. هالیوود بابت اشاعه ی فرهنگ " فساد و انحطاط اخلاقی " سرزنش می شود. بعضی روزها به نظر می رسد بازی سرزنش تنها بازی موجود در شهر است. هر کسی دیگری را نکوهش می کند و به دنبال مقصر می گردد. 📕 ✍🏻 📚 @ketabgoush
dds.mp3
5.6M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:پرتغال قسمت ششم @ketabgoush
ccd.mp3
10.5M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:کتابسرای تندیس قسمت سیزدهم @ketabgoush
mbv.mp3
13.93M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات: امام سجاد(ع) قسمت:دهم @ketabgoush
cdf.mp3
11.34M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:دفتر انتشارات اسلامی قسمت هشتم @ketabgoush
bvb.mp3
9.1M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:کتابستان معرفت قسمت اول @ketabgoush
📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:کتابستان معرفت معرفی: کتاب گردان قاطرچی ها برای نوجوانان از جنگ در ایران و اتفاقاتی که در جبهه رخ می‌دهد، می‌گوید. در ابتدای هر یک از بخش‌های این رمان، تصویری کاریکاتورگونه از افراد جبهه و البته از «قاطر» نیز قرار دارد. نام بعضی از بخش‌های این رمان عبارت است از: «جنگجویان شنگول»، «قاطر سکته‌ای و تنفس دهان به دهان»، «قاطر عقاب نشان وگروه نجات تشکیل می‌شود»، «چشمان کبود و جفتک سهمگین»، «جفتک و گازگرفتگی و پاره‌سنگی که از آسمان فرود آمد»، و «سفره هفت سین در کنار قاطر‌های مهربان» در بخشی از کتاب میخوانیم: قاطرها که آسوده در حال استراحت و یا خوردن علف و نان خشک بودند، یک آن وحشی شدند. سیاوش دوید طرف کوسه جنوب و یک لگد به شکم او زد و هوایی شلیک کرد. کوسه جنوب هم نه گذاشت و نه برداشت و یک جفتک سهمگین درست به تخت سینه سیاوش شلیک کرد! سیاوش شوت شد و هنوز در هوا بود که قزمیت هم او را مهمان جفتک خود کرد. سیاوش به طرف دیگر پرت شد و باز هم در هوا پیکان یک کله جانانه به شکم سیاوش کوبید. سیاوش قبل از این که روی زمین پر از سرگین و خیس ادرار و علف های خیس بو گرفته سقوط کند، از هوش رفته بود! @ketabgoush
تعن.mp3
15.74M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:نیماژ قسمت اول @ketabgoush
📔کتاب: 🔈کتابخوان: 📝نویسنده: 📚انتشارات:نیماژ معرفی: کتاب قهوه‌ی سرد آقای نویسنده یک رمان ایرانی با موضوع عاشقانه است که تمِ معمایی – هیجانی دارد و در مدت زمان تقریبا یک ماهه به چاپ بیستم رسیده و می‌توان گفت به نحوی شگفتی ساز است. این رمان تا به امروز بیشتر از پنجاه بار تجدید چاپ شده است. در قسمتی از کتاب میخوانیم: بهم گفت: «تا حالا شکار رفتی؟» گفتم «نه.» گفت: «من قبلا می‌رفتم، ولی دیگه نمی‌رم، آخرین باری که شکار رفتم، شکار گوزن بود، خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم. من بهش شلیک کردم، درست زدم به پاش، وقتی رسیدم بالای سرش هنوز جون داشت، نفس می‌کشید و با چشم‌هاش التماس می‌کرد، زیباییش مسخم کرده بود، حس کردم که می‌تونه دوست خوبی واسه‌م باشه، می‌تونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسه‌ش درست کنم. اما خوب که فکر کردم فهمیدم که این‌جوری اون گوزن واسه همیشه لنگ می‌زنه و هروقت من رو ببینه یاد بلایی می‌افته که سرش آوردم، از نگاهش فهمیدم بزرگ‌ترین لطفی که می‌تونم در حقش بکنم اینه که یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم.» بعدش گفت: «تو هیچ‌وقت نمی‌تونی با کسی که بدجور زخمیش کردی دوست باشی.» @ketabgoush
بین آرزوها و عاداتتان تعادل ایجاد کنید. یکی از ساده­ ترین راه‌های شروع این است که بدانید کی دارید کارها را بر حسب عادت انجام می‌دهید و بعد یاد بگیرید چگونه می‌توانید تفکرتان را طوری عوض کنید که با آرزوهایتان در تعادل باشند. 📕 ✍🏻 📚 @ketabgoush