eitaa logo
کتابخانه و مجموعه فرهنگی آیت الله جنتی(ره)
384 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
845 ویدیو
54 فایل
کانال رسمی کتابخانه، سالن مطالعه و سالن ورزشی ایه ا... ملاهاشم جنتی . اصفهان .خ آتشگاه . لادان. تلفن: ۳۷۷۳۰۰۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 !!! 💠 استاد مسعود عالی 1⃣ثروت بدون زحمت 2⃣دانش بدون شخصیت 3⃣علم بدون انسانیت 4⃣سیاست بدون شرافت 5⃣لذت بدون وجدان 6⃣تجارت بدون اخلاق 7⃣و عبادت بدون ایثار! @ketabjanati
همیشه‌‌ می‌گفت: «نماز رو ول کن خدا رو بچسب..!🧡» یه‌ بار ازش‌ پرسیدم: « معنی این حرفت چیه..» خندیدو گفت: «داداش..! یعنی اینکه، همه نمازت باید برا خدا باشه و همش به فکر خدا باشی..:)📿» @ketabjanati
📚 دانش نامه دانش آموز دانش نامۀ دانش آموز گلچینی از دانستنیهای جالب و مفید است که با مطالعه و جستجو در کتابهای مختلف ، نشریات و سایت های معتبر گردآوری و برای بالا بردن اطلاعات عمومی دانش آموزان با زبانی روان و ساده و قابل فهم در دو فصل تدوین شده است. فصل اول مربوط به دانستنیهای اسلامی و مذهبی و فصل دوم مربوط به دانستنیهای علمی، ادبی، تاریخی، سیاسی و فرهنگی می باشد. برخی از اطلاعات این کتاب عبارتند از: دانستنیهای اسلامی، روزها و مناسبتهای ملی، ستاره شناسی، ورزشی، مشخصات کشور ها، حشرات و حیوانات، عنصرها، القاب و … . ▫️گردآوری سعید قاسمی ▫️ناشر کتابک ▫️ابعاد 10.5×14.5 ▫️تعداد صفحات 192 ▫️جنس کاغذ سفید ✅ مناسب برای 📸 تصاویر بیشتر از کتاب https://eitaa.com/tasavir2/2678 🔴 قیمت پشت جلد : 14.000 تومان 🔵 قیمت با تخفیف : 13.000 تومان جهت و ارسال👇 @Sefaresh_40ketab @ketabjanati
🍃🌸🍃🌸 کتاب کتاب «دا» را می‌توان بهترین نمونه در این راستا به شمار آورد که در واقع امروزه به مثابه یک نقطه عطف در تاریخ نشر کشور شناخته شده و کارکرد دارد. این کتاب، خاطرات سیده‌زهرا حسینی از روزهای آغازین جنگ تحمیلی در دو شهر بصره و خرمشهر است و سال‌های محاصرهٔ خرمشهر توسط نیروهای عراقی محور مرکزی کتاب را تشکیل می‌دهد. حسینی در آن زمان دختر هفده ساله‌ای بوده و گوشه‌ای از تاریخ جنگ را بازگو می‌کند که غالباً به اشغال و فتح خرمشهر مربوط می‌شود. حسینی در این کتاب، خاطرات خود از روزهای آغاز مقاومت و روزهای پس از آن را با جزئی‌ترین موارد روایت می‌کند تا آنجا که این گونه جزیی‌نگری و بیان لحظه به لحظه وقایع باعث شده تا بسیاری آن را رمان بنامند؛ حال آنکه این کتاب سراسر مبتنی بر رویدادهای واقعی و خاطرات حقیقی سیده زهرا از آن روزهاست. راوی در آن روزها تنها 17 سال داشته و اهمیت این کتاب شاید در این باشد که وقایع جنگ ما برای اولین بار از زاویه دید یک دختر نوجوان روایت شده است؛ خاطراتی که راوی حدود 20 سال آن‌ها را درون سینه خود همچون یک راز حفظ کرد و حرفی از آن نزد. در این کتاب ناگفته‌هایی از جنگ بیان شده که تاکنون کسی از آن‌ها حرف نزده است. 📚دا کتاب در کتابخانه آیت الله جنتی موجود است. @ketabjanati
🍃گاهے قضاوٺ نادرسٺ دربارۀ ڪسے ممکن اسٺ به قیمٺ تباهے زندگے اوتمام شود 🍃قضاوٺ_واقعے فقط مخصوص خداسٺ حقیقٺ زندگے انسانها شاید بابرداشٺ شمافرسنگها فاصله داشته باشد @ketabjanati
🍃🌸🍃🌸 میگویند : با "هر کس" باید مثل خودش رفتار کرد، شما گوش نکنید.... نگذار برخورد نادرست آدمها "اصالت و طبیعتتان" را خدشه دار کند... اگر جواب هر "جفایی" بدی بود، داستان زندگی ما خالی از آدمهای خوب میشد... @ketabjanati
🍃🌸🍃🌸 🌸خدایا! در هر ثانیه ی عمر بی شمار نعمت بر ما ارزانی کردی. و ما چقدر بی تفاوت می گذریم 🌸خدایا! برای ناشکری ها کم طاقتی ها فراموشکاری ها و بی توجهی هايمان ما را ببخش صبح یکشنبه پائیزی به خیر @ketabjanati
📆 امروز ‌یکشنبه ☀️ ۴ مهر ۱۴۰۰ هجرے شمسے 🌙 ۱۹ صفر ۱۴۴۳ هجرے قمرے 🎄 ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۱ میلادے متعلق است به: «🌺عصمةالله الکبری فاطمه الزهرا سلام الله علیها» «🌺امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام» 📿اذکار: یا ذالجلال والاکرام100مرتبه ایاک نعبد و ایاک نستعین1000 مرتبه یا فتاح489 مرتبه 🗓وقایع: 🔸شهادت شهید احمد دمیرچی (1357ش) 🔹اشغال بُستان توسط اشغالگران بعثی در روزهای آغازین جنگ (1359ش) 🔹درگذشت استاد "رضا مافی" خطاط صاحب سبک و نقاش برجسته معاصر (1361ش) 🔸تأسیس بندر و منطقه آزاد تجاری در جزیره کیش (1365ش) 🔸شهادت شهید محمدباقر منصوری (1371ش) 🔹امضای پیمان منع های توسط ایران: در سال‌ 1375 معاهده‌ CTBT یا معاهده‌ منع‌ آزمایشات‌ هسته‌ای‌ به‌ امضاء دستگاه‌ دیپلماسی‌ کشور می‌رسد (1375ش) 🔹تولد "ابو معشر بلخی" منجم شهیر ایرانی (171ق) 🔹درگذشت آقامجتبی تهرانی (۱۳ دی ۱۳۹۱ش) (1434ق) 🔸تأسیس اولین کلیسای مسیحی به فرمان "کُنْسْتانْتین" امپراتور روم در اورشلیم (330م) 🔹آغاز سلطنت "خسرو پرویز" پادشاه معروف سلسله ساسانی (590م) @ketabjanati
❤ مرد جوانی کنار "نهر آب" نشسته بود و غمگين و افسرده به سطح آب زل زده بود. "استادی از آنجا می گذشت." او را ديد و متوجه "حالت پريشانش" شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را ديد بی اختيار گفت: عجيب "آشفته ام" و همه چيز زندگی ام به هم ريخته است. به شدت "نيازمند آرامش" هستم و نمی دانم اين آرامش را کجا پيدا کنم؟ استاد برگی از شاخه افتاده روی زمين را داخل نهر آب انداخت و گفت: به اين "برگ" نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جريان آن می سپارد و با آن می رود. سپس استاد "سنگی بزرگ" را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در "عمق" آن کنار بقيه سنگ ها قرار گرفت. استاد گفت: اين سنگ را هم که ديدى، به خاطر سنگینی اش توانست بر نيروی جريان آب "غلبه" کند و در عمق نهر قرار گيرد. حال تو به من بگو آيا آرامش سنگ را می خواهی يا آرامش برگ را؟! مرد جوان مات و متحير به استاد نگاه کرد و گفت: "اما برگ که آرام نيست."او با هر "افت و خيز" آب نهر بالا و پائين می رود و الان معلوم نيست کجاست! لااقل سنگ می داند کجا ايستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جريان دارد اما محکم ايستاده و تکان نمی خورد. من آرامش سنگ را "ترجيح" می دهم! استاد لبخندی زد و گفت: پس چرا از جريان های مخالف و "ناملايمات" جاری زندگی ات می نالی؟! اگر آرامش سنگ را برگزيده ای پس، تاب "ناملايمات" را هم داشته باش و "محکم" هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده. استاد اين را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که "آرام" شده بود نفس عميقی کشيد و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد. چند دقيقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از استاد پرسيد: "شما اگر جای من بوديد آرامش سنگ را انتخاب می کرديد يا آرامش برگ را؟!" استاد لبخندی زد و گفت: من "تمام زندگی ام" خودم را با اطمينان به "خالق" رودخانه "هستی" و به جريان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور يار دارد از افت و خيزهايش هرگز "دل آشوب" نمی شوم و من آرامش برگ را می پسندم… خود را به خدا بسپار و از طوفانهای زندگی هراسی نداشته باش چون خدا کنار تو و مواظب توست💚 @ketabjanati
🖤 علیه السلام فرمودند: ☘ كُفّ عَنِ الْغَيْبَةِ فَإِنّهَا إِدَامُ كِلابِ النّارِ 🌱 از غيبت بپرهيز، كه خورش سگهاى دوزخ است 📚 بحار الانوار، ج ۷۵ ص ۱۱۷ ح۲ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @ketabjanati
یکی از فضلای زمان به صاحب بن عباد نامه ای نوشت در نهایت لطافت و بلاغت. چون صاحب آن را مطالعه کرد، دید که بیشتر نوشته های نامه از کلمات و اصطلاحات خود اوست. بنابراین در جواب نوشت: «جانا سخن از زبان ما می گویی» از آن زمان به بعد وقتی کسی کاری شبیه دیگری که قبل از او این کار را انجام داده است، انجام دهد یا حرفی بزند که طرف مقابل او بپسندد و در واقع حرف دل او هم باشد می گویند: «جانا سخن از زبان ما می گویی.» @ketabjanati