کتابــ کدهــ تسنیمــ
📒 کتاب حیفا رمانی جاسوسی امنیتی از دسیسه های صهیونیزم 🧩حیفا دختر دورگه عرب و اسرائيلی است که
مهمترین ماموریت سپرده شده به حیفا (نقش اصلی داستان)، تشکیل گروهک #داعش است. او پس از اینکه از آخرین ماموریتش که در افغانستان بوده برمی گردد، با نام جدید خود یعنی حفصه، به عراق می رود تا ماموریت جدید خود را انجام دهد.
برای انجام این ماموریت، تعدادی دستگاه ریز در بدنش جاسازی می شود و توسط شخصی که هویت او را نمی داند، در مورد ماموریت جدید خود توجیه می شود.
حیفا ماموریت دارد تا با جا زدن خود به عنوان یک مسلمان باتقوا و پرهیزکار، به شستشوی مغزی دو زندانی مرد که عضو القاعده و از نوادگان جعفر کذاب هستند بپردازد.
این دو مرد با نام های دکتر ابراهیم عواد و ابو محمد العدنانی در زندان ابوغریب هستند و حیفا ماموریت دارد تا با رفتن به آنجا، باعث انحراف فکری این دو زندانی شود و آنها را برای تشکیل دولت شیطانی داعش تحریک کند.
📚 کف خیابون ۲
این کتاب به روایت ماجرای فتنههای ۸۸ و ۹۶ میپردازد.
👌 این کتاب از چندین نظر بسیار اهمیت دارد، اول الفبای سواد رسانه در این مستند داستانی به خوبی نشان داده شده و حتی به بعضی نکاتش کاملا واضح اشاره شده است، این کتاب دید خوبی از مسائل پشت پرده دو گروه سیاسی را با استفاده از روشهای خاص خودشان به خواننده معرفی میکند. کتاب کف خیابون ۲ از اصطلاحات و واژگان کلیدی اطلاعاتی و امنیتی استفاده میکند که خواندن و یاد گرفتنشان برای خواننده جذاب است و به رفندها و روشهای مختلف رصد و خوانش امنیتی اشاره میکند که در کتابهای دیگر نظیرش وجود ندارد.
📕این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای سیاسی و امنیتی پیشنهاد میکنیم.
#جوان
#رمان
#سواد_رسانه
💳 قیمت کتاب ۱۶۲/۰۰۰ ت
🍃فروش ۱۵۴/۰۰۰ ت
🛒آیدی مشاوره و خرید@Jo_zm_sh
📚@ketabkadeh_tasnim
📘 پر پرواز
📖معارف نماز برای دانش آموزان
📚#کتاب_داستانی
✴️ویژه نوجوانان
😊ما برای خیلی از کارها ارزش قایلیم درحالیکه ممکنه هیچ قیمتی نداشته باشه،
کاش یکی بود به ما میگفت باارزش ترین و بی ارزش ترین کارها چیه. تا اینکه این چند روز کوتاه زندگی مون هدر نره...
✏ص 61:جوان که قد بلندی داشت و آستین لباسش را بالا کشیده بود؛طناب بلندی به دست گرفته وآن را از در خانه ای تا مسجد پیامبر«ص»می کشید.عابران با تعجب به او نگاه می کردند اما جوان،مشغول کار خودش بود.
یکی از رهگذران پرسید:مشغول چه کاری هستی؟
جوان بدون اینکه دست از کار بکشد،گفت:پیر مرد نابینایی که همسایه ی ماست از من درخواست کرده طنابی را از درخانه اش تا مسجد بکشم تا بتواند با گرفتن طناب به مسجد ونماز جماعت برسد.
🌻🦋🌻🦋🌻🦋
🍃قیمت :۴۰/۰۰۰ تومان
☘فروش با تخفیف:۳۸/۰۰۰تومان
برای خرید به آیدی زیر مراجعه کنید 👇
@Jo_zm_sh
📚✏️@ketabkadeh_tasnim
کتابــ کدهــ تسنیمــ
📘 پر پرواز 📖معارف نماز برای دانش آموزان 📚#کتاب_داستانی ✴️ویژه نوجوانان 😊ما برای خیلی از کارها ا
🍉 #برشی_از_کتاب پر پرواز
✍ خاطرهای تکان دهنده از جشن تکلیف دختر ۹ ساله !
🔰 در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچهها داشت و تنها معلمي بود كه سر وقت در مدرسه با بچهها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچهها برای دوشنبهي هفتهي آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.»
من همان جا غصهدار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نميشد و خبري از نماز نبود.😔
♻️روزهای بعد، بچهها یکییکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه ميآوردند.
مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریهکنان از دفتر بیرون آمدم.
🌹فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.»
ولی من میدانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست.
🔻بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوشکلامی برای ما سخنرانی کرد و گفت: «بچهها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هر چه بخواهید خداي مهربان به شما میدهد.
آن روز خیلی به ما خوش گذشت.
🔻 به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجادهام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد.
🔸 من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اينگونه نشد.
اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشهای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟!
بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد.😭
📢 اذان صبح از حسینیهای که نزدیک خانه ما بود به گوش میرسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریهام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد.
پدر و مادرم هر دو مرا صدا میکردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کردهاند، با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يكدفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیدهایم.!
🔴خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم میبرند، میگفتند شما در دنیا نماز نخواندهاید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال ميكردند و ما هم گریه میکردیم، جیغ میزدیم و هر چه تلاش میکردیم فایدهای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم.
❗️ خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانهی اینها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.»
♨️ آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزههای خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آنها را مورد عنايت قرار داد.
✅این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند.
📝 اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را میگذراند.
💟 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچهای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفتهاند.
یک هفتهای میشد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد.
♥️ حال من ماندهام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي ميدارم و هر سال که میگذرد برکت را به واسطهی نماز اول وقت در زندگی خود احساس میکنم.
خواهر کوچک شما ـ التماس دعا
📚 کتاب پر پرواز ، ص ۱۲
📚@ketabkadeh_tasnim
📙 #کتاب قصه های ادواردو (قصه مرد ایتالیایی که عاشق امام زمان شد)
🧩چگونه یک نوجوان عاشق امام زمان شود؟
🌺با یک رمان جذاب نوجوانان را مانوس امام زمان عجل الله فرجه کنید.
❤️او خودش را خوشبخت ترین مرد ایتالیا می دید که تمام پول های پدرش به او رسیده و در سن جوانی یکی از ثروتمندترین آدم های جهان شده.آن روز ادواردو مثل بقیه روزها به کتابخانه ی دانشگاه شان رفته بودکه ناگهان چشمش خورد به یک کتاب که ر میان بقیه کتاب ها فرو رفته بود و مقداری هم خاک رویش نشسته بود.جلدش را نگاه کرد.دید با خط انگلیسی نوشته:«ترجمه انگلیسی قرآن کریم»
💕ادواردو در جهان غرب به دنیا آمد و میان یهودیان متعصب زندگی اش را آغاز کرد؛ولی نسیم آزادی خواهی انقلاب اسلامی و در پی آن ترنم جهان بینی مهدوی؛او را عاشق مکتب علوی همان اسلام ناب نمود…..
👈رده سنی : ۱۲ تا ۲۰ سال
#کتاب_نوجوان
#رمان
#امام_زمان
💟🎀💟🎀💟🎀
🍃قیمت جلد : ۸۰/۰۰۰ت
🦋فروش با تخفیف: ۷۲/۰۰۰ت
🛒آیدی مشاوره و خرید: @Jo_zm_sh
📚@ketabkadeh_tasnim
🌻#تازهترین_اثر_خانم_کلرژوبرت
📚کتاب دیدی گفتم
📗این کتاب از مجموعه ی #هشتمین_ستاره، می باشد.مجموعه هشتمین ستاره، داستانهایی از زندگی امام رضا علیه السلام است برای آشنایی بیشتر کودکان با این حضرت.
📘 کتاب #دیدی_گفتم همانند دیگر آثار این مجموعه،گوشه ای از زندگی #حضرت_رضا (ع) را روایت می کند. در این کتاب داستان #تولد_امام_رضا (ع) از #زبان_پرنده و #نخل_خرما برای کودکان بیان شده است.
🔆مناسب کودکان ۶ تا ۹سال
🔺قطع: رحلی
✍نویسنده: خانم کلرژوبرت
📖تعداد صفحات: ۲۴صفحه
▪️ناشر: به نشر
💳قیمت: ۲۰.۰۰۰تومان
#کتاب_کودک
🥰🕌🥰🕌🥰🕌
👈خرید با آیدی @Jo_zm_sh
📚@ketabkadeh_tasnim