eitaa logo
کتابخانه کوچک من📚
343 دنبال‌کننده
92 عکس
12 ویدیو
15 فایل
کانال کتابخانه کوچک من📚 📝خلاصه ای از کتابها ورمانهای ارزشمند را،همراه ما،مرور کنید. آیدی👇 @Zareei_313_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
پیشگفتار بسم الله الرحمن الرحیم جامعه، مهم‌ترین و تأثیرگذارترین گذرگاه رشد انسان است. هر قدر محیط وقوانین یک جامعه،بیشتر منطبق بر فطرت آدمی باشد،به‌همان میزان شکوفایی استعدادهای بی‌پایان انسان‌هانیز فزونی می‌یابد. از این نظر که انسان‌هاناگزیر از زندگی جمعی و اجتماعی هستند،بایدفضای زندگی جمعی انسان‌ها را جوری ساخت و مدیریت کرد که بتوانند در این محیط،پله‌های تکامل انسانی راطی کنند. دین به‌عنوان یگانه مرجع بی‌نقص در راهنمایی بشر تمام لوازم،شرایط و ابزار ساخت یک جامعۀ الهی را بیان کرده و این قوانین را در قالب «کتاب» به انبیا داده تابیایندو جامعه‌ای درخور شأن انسان بسازند. بعداز انبیا،اولیای الهی نیز متکفل همین وظیفۀخطیرندو مأمور به دستگیری از انسان‌هادر قالب ایجادیک نظام و جامعۀاسلامی. بر اساس قاعدۀ امامت، خداوند متعال، در عصر ِ غیبت حضرت‌حجة‌بن‌الحسن‌المهدی عجل الله تعالی فرجه‌الشریف،انسان‌ها را بی‌راهنما و رهبر رها نکرد، بلکه‌ولایت خود رابه فقهای عظیم‌الشأن اسلام اعطاکرده تاایشان خط انبیاو امامان‌معصوم را ادامه دهند. در عصر غیبت، وظیفۀولی‌فقیه، بی‌کم‌وکاست، همان‌وظیفۀانبیاو اولیا،یعنی ایجاد کارخانۀانسان‌سازی است. ‌کتابی که پیش روی شماخوانندگان عزیز است، به موضوعاتی پرداخته است که به عناوین آن در چندسطربالا اشاره شد.محتوای کتاب،به‌تمامی از بیانات ارزشمندرهبر انقلاب اسلامی،حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای است.سعی‌ ما در این کتاب، بر دقت در گزینش و چینش بیانات معظم له،براساس نگاه کلان ایشان به موضوع«ولایت و انسان‌سازی»بوده است. در پایان از تلاش‌ها و کمک‌های برادر محترم و فاضل ارجمند، جناب حجة‌الاسلام‌والمسلمین پناهی،برای به‌ثمررساندن این اثر ،تشکر می‌کنم. وَآخِرُدَعوانااَنِ الحَمدُلِلّهِ رَبِّ العَالَمینَ اسماعیل فخریان ۱۴مهر۱۳۹۹ @ketabkhane_koochakeman
✍ ۱.ماهیت دین ✅دین برای ادارۀ زندگی مردم آمده است. ✅دین در حقیقت شکل دادن وجهت‌دادن و قالب‌بخشیدن به همۀ تلاش‌های انسانی است. ✅دین به کمک خردانسانی می‌شتابدتاانسان بتواند این فعالیت‌ها راطوری تنظیم کند تا سعادت او را در دنیا و آخرت تأمین کند. ✅دین خدا یعنی برنامۀ سعادت بشر در دنیا و آخرت. ✅دین خداهمچنانی که به معنویت نظر دارد،به زندگی دنیایی انسان هم نظرداردوبرای خوشبختی انسان برنامه دارد. 🔹🔹تلاش‌هایی که انسان‌ها می‌کنند، بعضی مربوط به مسائل شخصی‌آن‌هاست که بخش کوچک‌تری از فعالیت‌های انسانی را شامل می‌شود،امابخش بزرگ‌تر فعالیت‌های انسانی، فعالیت‌هایی است که در صحنۀ جامعه‌با تلاش جمعی صورت می‌گیرد که به آن «سیاست»می‌گویند. ✅ سیاست یعنی نگاه به حرکت عمومی جامعه که کدام طرف داریم می‌رویم؛ معنای واقعی سیاست این است. سیاست یعنی اداره درست جامعه و ✅ این جزو دین است. @ketabkhane_koochakeman
🌱اسلام، دنیا را هم جزو آخرت می‌داند. این عالم،مزرعۀآن عالم است.مزرعه یعنی چه؟مگر می‌شود محصول را از غیر مزرعه چید؟این، نهایت وحدت و هماهنگی و یکی‌بودن رامی‌رساند. 🔹دین مقدس اسلام، دنیا و آخرت مردم را و زندگی مادی و معنوی انسان را از راه برنامه‌های هماهنگ، به سعادت و صلاح می‌رساند. چنین نیست که اسلام فقط آخرت مردم را آباد کند و کاری به کار دنیای مردم نداشته باشد. ❌ازجملۀتهمت‌های بسیار ناجوانمردانه‌ای که دشمنان اسلام و دشمنان دین براین آیین مقدس وارد کرده‌اند، یکی این است که گفته‌اند دین اسلام فقط به امور اخلاقی و معنوی می‌پردازد و به دنیای مردم کاری ندارد. به مردم‌مسلمان تفهیم می‌کنند که باید فقط به فکر اخلاق خود و به فکر آخرت خودباشند؛مسائل جهانی،مسائل سیاسی،مسائلی که مربوط به ارتباطات عظیم‌بین‌المللی است،به آن‌ها ارتباطی ندارد‼️ 🔹در نماز به‌همان اندازه که انسان باید به‌سوی خدا برود، باید به‌همان اندازه کین و کید دشمنان خداراهم بفهمدو در مقابل آنان جبهه بگیرد.مسلمان اگر می‌خواهد مسلمان کاملی باشد، به اموردنیاهم بایدبپردازد،سیاست هم بایدبفهمد،در سیاست هم بایدمداخله کند. ✅ اسلام می‌گوید دین و سیاست یکی است؛مهم‌ترین بخش فقه ما، بخش سیاسات است. @ketabkhane_koochakeman
امروز در بسیاری از جوامع اسلامی و در معارف‌دنیای مهاجم مستکبر مستعمر غربی، ترویج می‌شود که اسلام از سیاست‌جداست‼️ سیاست را از اسلام گرفتند، درحالی‌که نبی مکرم اسلام در آغازهجرت، در اولی که توانست خود را از دشواری‌های مکه نجات دهد، اولین کاری که انجام دادتشکیل حکومت اسلامی بود. ورود در عرصۀ سیاسی عظیم بشری آن روز، سیاست است.(اَلَّذینَ جَعلنا القُرآنَ عِضینَ)بعضی قرآن را تکه پاره میکنند،(یُومِنُ بِبَعض‌و‌َیَکفُرُبِبَعض)به‌عبادت قرآن ایمان می‌آورند؛امابه سیاست قرآن ایمان نمی‌آورند‼️ ✅ تشکیل یک جامعۀ همراهِ با عدالت و قسط، یک کار سیاسی است؛این،هدف انبیاست. ✅ دین و دولت به یکدیگر آمیخته است؛نه مثل دو چیزی که به هم وصل شده باشند. دین و دولت یک‌چیز است. یک سنگر از سنگرهای دشمن، جدایی دین ازسیاست است. ✅ اصل تولد اسلام در اول، با رویکردسیاسی بود. 🔻سکولاریسم به ‌معنای بی‌دینی نیست،به معنای این است که دین در غیر عمل شخصی، هیچ بُروز و ظهوری نداشته باشد. 🔺آن دین وایمانی که دشمنان‌با آن مخالف‌اندو با آن می‌جنگند، آن دین و ایمانی است که به ایجادنظام اسلامی می‌انجامد و اسلام راقدرتمند می‌کند. ❌کسانی که با چهرۀ طرفداری از دین، چنین عنوان می‌کنند که "دین نباید به امور سیاسی بپردازد"، خبر ندارند که این شگرد جدید تبلیغات استکباری و استعماری، علیه حاکمیت اسلام وحیات مجدداسلام است.❌ @ketabkhane_koochakeman
♦️حکام وسلاطین مستبد،اولین پیشروان فکر انحرافی "جدایی دین ازسیاست" محسوب می‌شوند. قبل از استعمارگران و قبل از دشمنان خارجی‌و قبل از طراحان سیاسی صهیونیسم و دیگران، کسانی که بر این کشور و بردیگر کشورهای اسلامی،سال‌هامستبدانه حکومت کردند،مروج و منادی این فکر بودند که"دین از سیاست جداست". این معنا،در نوشته‌های عهدناصری،به‌طور واضح وجوددارد. ♦️مراکز قدرت استکباری از اینکه ملت‌های مسلمان، تشکیل حکومت دهند؛ از اینکه ایمان درقالب یک نظام و یک دولت ویک حکومت تجسم پیدا کند،واهمه دارند. ✅ آنچه میتواندقدرت‌ها را مهار وتهدید کندو در برابر ظلم و فساد مقاومت نمایدو ریشه آنرابرکند،یا آن را متزلزل سازد،قدرت الهی و اسلامی است؛ قدرت سیاسی‌ای است که در اختیار احکام‌اسلامی باشد. @ketabkhane_koochakeman
✍۲.هدف دین،تحقق حیات طیبه دین‌به‌معنای آن برنامه‌ای،آن مسلکی،آن مکتبی،آیینی‌که به‌وسیلۀ پیام‌آوری از طرف‌خدای متعال رسیده،برای بشریت حقایقی را روشن کرد. ⁉️حیات طیبه یعنی چه؟یعنی زندگی شیرین و پرفایده و مطلوب،حیات‌پاکیزه؛هم در دنیا و هم در آخرت. این حیات طیبه است. 📖 "یا ایُّهاالّذین آمنوا اِستجیبوا لِلّه و لِلرَّسول اِذا دَعالم لِما یُحییکم"،"خدا وپیامبر،شما را به زندگی ومایه حیات طیب وپاکیزه دعوت می‌کنند." 🔻هدف بالاتر از مادیات است؛ اما مادیات را هم اسلام تأمین‌می‌کند،برای عموم مردم تأمین می‌کند؛یعنی در جامعۀاسلامی، همۀانسان‌هاباید از رفاه، آسایش، امنیت و زندگی کافی برای آسایش خیال برخوردار باشند،که نه در تمدن مادی غرب چنین چیزی وجود دارد و هرگز وجود نخواهدداشت‌و نه در تمدن و نظام سوسیالیستی و کمونیستی.  نمونه هم صدر اسلام است و برای رسیدن به آن، احکام الهی و اسلامی کافی است.   🔺اگرجامعه اسلامی،ایمان اسلامی را همراه با عمل به مقررات و قوانین الهی تعقیب بکند، همان‌چیزی اتفاق خواهدافتاد که بشریت در طول تاریخ به دنبال آن بوده است. ✅ پس حیات طیبه ‌معنایش این نیست که کسانی فقط نماز بخوانند،عبادت کنند و اصلاً به فکر زندگی و مادیات نباشند؛ نه،حیات طیبه، یعنی‌دنیا و آخرت را با هم داشتن. حیات طیبه، یعنی ماده و معنا را با هم داشتن،حیات طیبه، یعنی آن ملتی که تلاش می‌کند، سازندگی می‌کند،صنعت وبازرگانی و کشاورزی را به اوج می‌رساند،قدرت علمی و تکنیکی پیدامی‌کند،پیشرفت‌های گوناگون در همه جهت به دست می‌آورد؛اما در همۀاین حالات،دل او هم باخداست و روزبه‌روز هم با خدا آشناتر می‌شود. این، هدف نظام‌اسلامی است.👌 @ketabkhane_koochakeman
✍۳.بعثت انبیا،نقطه شروع حیات طیبه فرستادن پیامبران برای هدایت بشر در قرآن تعبیر به "بَعَثَ"شده است. 📖"لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا"( آل عمران،۱۶۴). 📖"هو الذی بعث فی الامیین رسولا"( جمعه،۲). 📖" ولقد بعثنا فی کل امه رسولا"( نحل،۳۶). ⁉️جهت و سمت و سوی این برانگیختگی چیست؟ 📖" ولقد بعثنا فی کل امت رسولا ان عبدالله واجتنبوا الطاغوت"( نحل،۳۶). ✅ اولاً عبودیت خدا یعنی،چهارچوب حیات را در خدمت اوامرو نواحی الهی قرار دادن. ✅ ثانیاً اجتناب از طاغوت. 👈 بعثت چیزی علاوه بر تعلیم است؛در بعثت تعلیم،تهذیب،تزکیه، اتیان کتاب و حکمت هم هست و چیزی اضافه بر آن وجود دارد که همان برانگیختن است. پیامبر برانگیخته می‌شود تا سرمایه‌ای را که به او داده شده است به کار اندازد و به وسیله آن بشریت را به سرمنزلی که باید برساند،برساند؛یعنی حرکت را شروع می‌کند؛معنای بعثت این است. 🔹 بعثت انبیا برای ایجاد یک جامعه فاضله است. برای ایجاد یک تمدن است این تمدن همه چیز دارد هم علم هم اخلاق هم سبک زندگی و هم جنگ. 👌بعثت پیامبر اکرم برترین ،جامع‌ترین،کامل‌ترین و ماندگارترین بعثت‌هاست؛یعنی این بعثت امروز هم هست،امروز هم پیغمبر اکرم در حال بعثت است. 🔻اصلاً نباید دعوت پیامبر را با دعوتی که فلاسفه و حکما و معلمین و مصلحین جوامع انجام می‌دادند اشتباه کرد و یکی گرفت؛ نوع دعوت پیغمبر و هدف او با آنها تفاوت داشت؛ از اولی که رسول خدا مبعوث شد خط مشی آن حضرت عبارت از این بود که: 👈 جامعه‌ای به وجود بیاورد و در آن جامعه امکان هدایت انسان‌ها را برایشان فراهم کند هدف رسول اکرم این نبود که حالا ذهن مردم را روشن کند تا یک روزی به فکر بیفتند که یک دنیای خوبی و جامعه خوبی را برای خودشان درست کنند، نه! او می‌خواست مردم را به حرکت مطلوبی که آنها را به آن چنان دنیایی می‌رساند وادار کند؛ به هیچ وجه پیغمبر به نشستن و گفتن و نصیحت کردن و نوشتن و موعظه کردن اکتفا نمی‌کرد، از ساعت اول که وحی الهی بر پیغمبر نازل شد اولین چیزی به ذهن آن حضرت رسید توحید بود، یعنی اعتقاد به وحدانیت پروردگار؛ تکلیف او این بود که جامعه بشری را نه فقط مردم مکه را از جهالت و گمراهی که در آن هستند نجات بدهد. نجات بشر از دیدگاه پیغمبر اینجور نبود که برود یکی یکی با مردم حرف بزند و یک دانه یک دانه آدم درست کند،خط مشی پیغمبر از اول عبارت بود از اینکه یک جامعه‌ای به وجود بیاورد که در آن جامعه مردم را موحد بپروراند،با ارزش‌های اسلامی رشد بدهد و به تعالی مورد نظر اسلام برساند.🌱 🔴 پس وقتی می‌گوییم پیغمبر می‌خواست یک جامعه الهی و توحیدی به سبک خودش به وجود بیاورد اولین معنایش این است که می‌خواست قدرت را در آن جامعه در دست بگیرد و همین نکته بود که دشمن‌ها را متوجه پیغمبر کرد. @ketabkhane_koochakeman
✍۴. تشکیل حکومت الهی،مقدمه جامعه سازی و انسان سازی 🌱وحی الهی حقایقی را برای بشریت روشن کرد که اگر آحاد بشر و جوامع گوناگون بشری به این حقایق ایمان بیاورند و عملاً ملتزم بشوند،حیات طیبه به این‌ها خواهد رسید.🌱 👈یک بخش این حقایق،منظومه معرفتی اسلام است،یعنی نظر اسلام درباره هستی انسان و نقش انسان در عالم، درباره ذات اقدس پروردگار،درباره صفات و اسمای الهی،درباره مسیر انسان در دنیا و پس از مرگ و... 👈 بخش دیگر،منظومه ارزشی اسلام است؛رزش‌هایی که اسلام آنها را تثبیت کرده است،آحاد مردم و جوامع مردمی موظفند خودشان را به این ارزش‌ها نزدیک کنند و به سمت آنها پیش بروندوسعادتشان در این است؛ مثل: خلقیات فردی که انسان دارای صبر،حلم و گذشت باشدتا مفاهیم عمومی زندگی‌ساز مثل آزادی،عدالت اجتماعی،کرامت انسانی، سبک زندگی. ✅ این مفاهیم در زمان پیامبر عمل شد. بعد از این‌ها احکام است یعنی بایدها و نبایدها،چه فردی و چه اجتماعی،همه این تکالیفی که خدای متعال برای فرد  مُسلِم قرار داده است نشئت گرفته ازهمان مفاهیم اصلی و معرفتی است و کمک کننده به صعود در این راه است. 🔻حال اگر بخواهیم این معارف وارزش‌ها و احکام که وسیله پیشرفت و حرکت است تحقق پیدا کند احتیاج به قدرت سیاسی دارد اگر قدرت سیاسی نباشد قلدرها زیر بار نمی‌روند، تنبل‌ها انجام نمی‌دهند و آن مقصود نبوت‌ها حاصل نمی‌شود. 🔺پس تحقق اسلام ناب جز با حاکمیت اسلام و تشکیل نظام اسلامی امکان‌پذیر نیست لذا قرآن می‌فرماید:" ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله"(نساء،۶۴). این مربوط به همه پیامبران است. ✅ آن عاملی که در اسلام ضامن اجرای احکام،حکومت اسلامی و حاکمیت احکام قرآن است مسئله "حکومت اسلامی" است. قیام به قسط،قیام به عدل و حاکمیت الهی هدف بزرگ ادیان است. تمام زجر و مصیبت ائمه ما به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند.(داعیه امامت داشتند.) 🔴 مهمترین چیزی که در زندگی ائمه به طور شایسته مورد توجه قرار نگرفته عنصر مبارزه حاد سیاسی است. 🔴 زندگی ائمه را ما به عنوان درس و اسوه باید فرا بگیریم نه فقط به عنوان خاطره‌های شکوهمند و ارزنده و این بدون توجه به روش و منش سیاسی این بزرگواران ممکن نیست. 🔴 زندگی این بزرگواران علی رغم تفاوت ظاهری که بعضی حتی احساس تناقض کردند میان برخی از بخش‌های این زندگی، در مجموع یک حرکت مستمر و طولانیست که از سال یازدهم هجرت شروع می‌شود و ۲۵۰ سال ادامه پیدا می‌کند و به سال ۲۶۰ که سال شروع غیبت صغراست خاتمه پیدا می‌کند؛ این بزرگواران یک واحدند یک شخصیتند.(انسان۲۵۰ساله) ✅ مبارزه سیاسی، مبارزه‌ای با یک هدف سیاسی است که آن هدف تشکیل حکومت اسلامی و به تعبیر ما حکومت 🌱علوی🌱 است. ♦️البته تشکیل حکومت هدف نیست؛بلکه برای تحقق آرمان‌هاست اگر حکومت تشکیل شد ولی در جهت تحقق آرمان‌ها پیش نرفت حکومت منحرف است، این یک قاعده کلی است، یک معیار است؛... معیار این است که عدالت اجتماعی و نظم متکی بر قانون به وجود آید و مقررات الهی همه جا مستقر شود؛مرحله بعد آن است که مردمی که در این نظام به آسودگی وبی دغدغه و با برخورداری از عدل زندگی می‌کنند برای تَخَلُّق به اخلاق حسنه فرصت و شوق پیدا کنند؛بعد از تشکیل حکومت این هدف است. حکومت اسلامی با اینکه خود هدف بزرگی محسوب می‌شود ولی خود آن یک مقدمه برای تعالی و رشد انسان است که در تزکیه آدمی نهفته است؛هم زندگی در این عالم محتاج تزکیه است و هم درجات اخروی و معنوی متوقف بر تزکیه است. ✅ فلاح انسان،یعنی دست یافتن انسان به مقصد اعلا، وابسته به تزکیه است. 📖" قد  افلح من تزکی و ذکرسم ربه فصلی"،" بی تردید کسی که خود را از زشتی‌های باطن و ظاهر پاک کند رستگار می‌شود و نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند"(اعلی، آیات ۱۴ و ۱۵) @ketabkhane_koochakeman
✍۵.چند مسئله پیرامون حکومت و ولایت از نهج البلاغه 🔹مسئله اول: مفهوم حکومت در زبان عربی برای حاکم این تعبیرات وجود داشته و دارد: سلطان، مَلِک. کلمه سلطان در بطن خود متضمن مفهوم سلطه در حاکم است. ملک، ملوکیت،مالکیت متضمن مفهوم تملک مردم یا سرنوشت مردم است. در نهج البلاغه به عنوان ملک یا سلطان هرگز از حاکم جامعه اسلامی سخنی گفته نشده . ✅ این تعبیرات در نهج البلاغه هست:امام،پیشوا،رهبر. مفهوم رهبر با مفهوم راهنما فرق دارد رهبر آن کسی است که اگر جمعیتی را به دنبال خود می‌کشاند خود پیش قراول و طلایه‌دار این حرکت است. تعبیر دیگر تعبیر والی است، والی از کلمه ولایت است و با مشتقات دیگر والی که از وِلایت یا وَلایت گرفته می‌شود. ✅ ولایت در لغت به معنای پیوند و به هم جوشیدگی دو چیز است. والی امت و والی رعیت آن کسی است که امور مردم را به عهده دارد و با آنها پیوسته است؛ این بعد خاصی از مفهوم حکومت را از نظر نهج البلاغه و امیرالمومنین روشن می‌کند. ✅ ولی امر یعنی متصدی این کار یعنی اداره امور کشور؛ هیچ امتیازی در کلمه متصدی این کار خوابیده نیست و حکومت بنابراین تعبیر در نهج البلاغه هیچ نشانه‌ای از سلطه‌گری نداردو هیچ بهانه‌ای برای  امتیاز طلبی ندارد.❌ *از آن طرف مردم در تعبیر نهج البلاغه رعیت هستند: ✅ رعیت یعنی آن کسانی، آن جمعی که رعایت آنان و مراقبت آنان و حفاظت و حراست آنان بر دوش ولی امر است یعنی انسان با انسانیتش باید مراعات بشود این مفهوم رعیت و تعبیری از مردم در نهج البلاغه است. اسلام حکومت را با تعبیر ولایت بیان می‌کند شخصی را که در راس حکومت قرار دارد به عنوان والی،ولی و مولا یعنی اشتقاقات کلمه ولایت معرفی می‌کند؛ یعنی آن کسی که در راس قدرت قرار دارد وبا آن کسانی که قدرت حکومت بر آنها در اختیار اوست ارتباط و اتصال و پیوستگی جدایی ناپذیری از هم دارند. ✅ ولایت یعنی حکومت. در اسلام افراد جامعه و افراد انسان در حساب سیاسی اسلام به حساب می‌آیند در واقع همه چیز مردمند. ✅ حقیقت ولایت الهی این است: ارتباط با مردم. لذا امیرالمومنین علیه السلام که مظهر ولایت اسلام و مصداق کامل ولی است، در هیچ برهه‌ای از این حالت ارتباط و اتصال و انسجام با مردم خالی نبوده است.  @ketabkhane_koochakeman
🔹مسئله دوم:ضرورت حکومت آیا برای جوامع انسانی وجود حکومت امری ضروری است یا نه❓❓ شاید اگر از حوزه زندگی و حکومت امیرالمومنین خارج بشویم دو جریان در مقابل این جریان که می‌گوید حکومت یک ضرورت است قابل فرض است: 1⃣ یک جریان جریان گرایش‌های قدرتمندانه است: در یک جامعه همیشه کسانی یافت می‌شوند که مایلند برای خود حیثیت و قدرت فردی کسب کنند،مایلند از ضرورت‌هایی که زندگی جمعی بر دوش انسان‌ها می‌گذارد خودشان را خلاص کنند و تن به زیر بار قراردادهای اجتماعی و جمعی ندهند از این گرایش‌ها همیشه در جوامع وجود داشته و تا وقتی که اخلاق انسانی کامل و درست همه‌گیر نشود وجود خواهد داشت؛ مانند آن جمعی هستند که در یک کشتی سوارندو مایلند در آنجایی که خودشان نشسته‌اند کشتی را سوراخ کنند‼️ 2⃣ جریان دیگری که ضرورت حکومت را نفی می‌کند آن جریانیست که اگرچه در باطن از گرایش قدرتمداری ،قدرت گرایی و زورگرایی ناشی می‌شود اما در ظاهر لعابی از فلسفه‌ بر روی این انگیزه کشیده شده و این همان است که در زمان امیرالمومنین بود.ازخوارج عده‌ای صادقانه و از روی اشتباه،اما یقیناً عده‌ای از روی غرض می‌گفتند "لا حکم الا لله" یعنی ما در جامعه حکومت لازم نداریم منظور مغرضان از حکومت نمی‌خواهیم یعنی حکومت علی را نمی‌خواهیم‼️ 🌴امیرالمومنین می‌گوید،در جامعه حکومت لازم است،در قرآن هم هست"ان الحکم الا لله"" حکم و حکومت متعلق به خداست فقط" اما این به معنای این نیست که جامعه یک مدیر نمی‌خواهد. ضرورت زندگی انسان ایجاب می‌کند که یک مدیری وجود داشته باشد. ✅ حاکمیت امیرالمومنین حاکمیتی در عرض حاکمیت خدا نبود،محو در حاکمیت خدا بود؛در طول حاکمیت خدا بود. در یک اجتماع اگر حکومتی منشا گرفته از حاکمیت الله وجود داشته باشد آن وقت است که هر حرکتی که نشان دهنده مفهوم انحرافی "لا حکم الا لله"باشد یک حرکت ضد علوی و ضد الهی است و امیرالمومنین با حرکات ضد علوی و ضد الهی آن روز با قاطعیت تمام برخورد کرد. @ketabkhane_koochakeman
✍مسئله سوم: منشا حکومت منشا حکومت از نظر نهج البلاغه چیست❓ در فرهنگ رایج انسان در گذشته و حال منشا حکومت زور و اقتدار است، اما امیرالمومنین در نهج البلاغه منشا حکومت را این چیزها نمی‌داند،خود او هم در عمل این را ثابت می‌کند. از نظر علی علیه السلام منشا اصلی حکومت یک سلسله ارزش‌های معنوی است. مفهوم استبداد یا خودسری به میل خود یا به ضرر مردم تصمیم گرفتند مطلقاً در معنای ولایت اسلامی نیست. ولایت در اسلام ناشی از ارزش‌هاست؛ ارزش‌هایی که وجود آنها هم آن سمت و هم مردم را مصونیت می‌بخشد مثلاً عدالت به معنای خاص یعنی آن ملکه نفسانی،از جمله شرایط ولایت است. اگر این شرط تامین شد ولایت یک چیز آسیب ناپذیر است زیرا کوچک‌ترین ظلم، کوچک‌ترین کج رفتاری که خلاف شرع باشد عدالت را سلب می‌کند.هر تبعیضی هر عمل خلاف و گناه و ترک وظیفه‌ای عدالت را از والی سلب می‌کند ،وقتی هم که عدالت سلب شد او از آن منصب منعزل می‌شود. در کدام سیستم حکومتی دنیا چنین شکلی وجود دارد؛ البته تخلف از معیارها در همه شکل‌ها می‌تواند صورت بگیرد. 🔰 ولایت یعنی حاکمیت انسان‌های پارسا،مخالف با شهوات و نفس خودشان ،انسان‌های عامل به صالحات این معنای ولایت اسلامی است. ولایت یعنی حکومت الهی که هیچ اثری از خودپرستی سلطنت و اقتدار خودخواهانه در آن وجود ندارد اگر وجود پیدا کرد ولایت نیست. فرق بین حکومت ضمانت‌های الهی با غیر الهی این است که در ضمانت‌های الهی ضمانت درونی است اگر کسی که متصدی مقامی است شرایط آن را نداشت به خودی خود این پیوند از او خلع می‌شود. بنای ولایت الهی در هضم شدن در امر و نهی پروردگار است،درست نقطه مقابل سلاطین مادی و حکومت‌های بشری. @ketabkhane_koochakeman
✍مسئله چهارم:تکلیف یا حق بودن حکومت آیا حکومت کردن یک حق است یا یک تکلیف❓ ✅ از نظر نهج البلاغه حکومت هم حق است و هم وظیفه است. حق و تکلیف و روی یک سکه‌اند؛ هیچ حقی بدون تکلیف وجود ندارد؛هر کس حقی دارد،در قبال آن تکلیفی هم بر عهده دارد. امیر مومنان علی علیه‌السلام اوایل خلافت در خطبه معروف شقشقیه می‌فرماید:" جایگاه من در خلافت جایگاه میله گرداننده سنگ آسیاب است" در هنگامی که جمع شدند شورای ۶ نفری با عثمان بیعت کردند فرمود:" ای مردم شما می‌دانید که من از همه کس به حکومت و خلافت اولی‌ترم" دنبالش بلافاصله می‌فرماید:" مادامی که فقط به من ظلم می‌رود من صبر می‌کنم،تسلیمم، مادامی که کارها بر محور خود انجام بگیرد من در خدمتم" هم ایشان می‌فرمایند:" اول دست از بیعت شستم،تسلیم نشدم، بیعت نکردم ما دیدم حوادثی دارد به وقوع می‌پیوندد که مصیبت آن حوادث برای اسلام و برای مسلمین و برای شخص علی صعب‌تر و غیر قابل تحمل‌تر است از مصیبت از دست رفتن حق ولایت است" ✅ بنابراین ولایت را یک حق می‌داند و این جای انکار نیست. @ketabkhane_koochakeman
✍ مسئله پنجم: مردم در حکومت در فرهنگ نهج البلاغه مردم چه کاره‌اند در یک حکومت❓ در اسلام راه تعیین حاکم و ولی امر فقط انتخاب نیست. 1⃣ یکی نصب الهی است. نصب در اسلام و در تشیع نصب از طرف اشخاص نیست یعنی هیچکس، هیچ حاکمی حتی آن حاکمی که خود او منصوب از قِبَل خداست خود او حق ندارد کسی را نصب کند. نصب پیغمبر یا نصب امام از این جهت که حکایت می‌کند از نصب خدا دارای اعتبار است. 🔹 در اسلام سرپرستی جامعه متعلق به خدای متعال است هیچ انسانی این حق را ندارد که اداره امور انسان‌های دیگر را به عهده بگیرد این حق مخصوص خدای متعال است که خالق انسان‌ها و منشأ انسان‌ها و عالم به مصالح انسان‌ها و مالک امور انسان‌هاست بلکه مالک امور همه ذرات عالم وجود است. خدای متعال این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاصی اعمال می‌کند. 2⃣ یک راه دیگر راه انتخاب است. انتخاب در یکی از دوجاست: ✅ که نصب وجود ندارد مثل دوران غیبت ✅ و دیگر در آن جاییست که اگر نصب هم هست به نصب عمل نشده است مثل دوران خلافت امیرالمومنین که به اعتقاد خود او و یاران و پیروان او منصوب از قِبَل پیغمبر بود که پیغمبر هم او را به حکم خدا نصب کرده بود لاکن در واقعیت تاریخی این نصب مورد قبول قرار نگرفت، مورد عمل واقع نشد. پس یک سلسله اصول و ضوابط و معیارهایی در اسلام هست که چارچوب این معیارهااست که اعتبار می‌دهد به حق رای مردم و اگر در خارج از این چهارچوب و دور از این ملاک‌ها و معیارها مردم انتخاب بکنند این انتخاب حجیتی ندارد. ❌انتخاب مردم در عرض نصب الهی نیست❌ ♦️نکته:وقتی می‌گوییم حکومت اسلام یک حکومت مردمی است به این معنا نیست که حکومت اسلامی حکومت خدا نیست ... اما در اسلام حکومت الله با حاکمیت مردم بر سرنوشت خود منافاتی ندارد حکومت مردم به همان اندازه‌ای است که بر طبق فرمان خدا به مردم اجازه و امکان تصمیم گیری و اقدام داده شده است لذا در قرآن درباره بنی اسرائیل می‌فرمایند: حکومت مستضعفان است و این منافاتی ندارد که حکومت مستضعفان به معنای حکومت خدا و در چهارچوب احکام الهی باشد"( قصص، آیه ۵). مردمی بودن حکومت اسلامی به دو معناست: 1⃣ مردمی بودن حکومت یعنی نقش دادن به مردم در حکومت 2⃣ مردمی بودن حکومت یعنی حکومت اسلامی در خدمت مردم است. آنچه برای حاکم اسلامی مطرح است منافع عامه مردم است نه منافع اشخاص یا قشر یا طبقه معین. @ketabkhane_koochakeman
✍۶: الگوی حکومت و حاکم اسلامی 🌸هدف پیغمبر از هجرت به مدینه این بود که با محیط ظالمانه و طاغوتی و فاسد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی که آن روز در سراسر دنیا حاکم بود مبارزه کنند فقط مبارزه با کفار مکه نبود مسئله، مسئله جهانی بود این جز ایجاد یک نظام نمونه و الگو امکان‌پذیر نبود لذا پیغمبر به مدینه آمد تا این نظام نمونه را به وجود آورد.🌸 هفت شاخص از مهم‌ترین شاخص‌های نظامی که پیغمبر ساخت: 🌱 شاخص اول:ایمان و معنویت است،انگیزه و موتور پیش برنده حقیقی در نظام نبوی ایمان است. 🌱 شاخص دوم قسط و عدل است. 🌱 شاخص سوم: علم و معرفت است؛ در نظام نبوی پایه همه چیز دانستن و شناختن و آگاهی و بیداری است کسی را کورکورانه به سمتی حرکت نمی‌دهند. 🌱 شاخص چهارم: صفا و اخوت است. 🌱 شاخص پنجم: صلاح اخلاقی و رفتاری است؛انسان‌ها را تزکیه و از مفاسد و رذایل اخلاقی پیراسته می‌کند. 🌱شاخص ششم: اقتدار و عزت است. 🌱 شاخص هفتم: کار و حرکت و پیشرفت دائمی است. ♦️ایجاد چنین نظامی به پایه‌های اعتقادی و انسانی احتیاج دارد: 🔹 اول: باید عقاید و اندیشه‌های صحیحی وجود داشته باشد تا این نظام بر پایه آن افکار بنا شود 🔹 دوم: پایه‌ها و ستون‌های انسانی لازم است تا این بنا بر دوش آنها قرار گیرد. چون نظام اسلامی قائم به فرد نیست؛ پیغمبر بسیاری از این ستون‌ها را در مکه به وجود آورده و آماده کرده بود ✨ یک عده صحابه بزرگوار پیغمبر بودند. ✨یک عده هم کسانی بودند که قبل از هجرت پیغمبر در یثرب با پیام پیغمبر به وجود آمده بودند. @ketabkhane_koochakeman
✅ اولین کار پیامبر در مدینه ساختن مسجد بود. ✅ بعد تدبیر و سیاست اداره آن نظام را طراحی کرد و کار مهم ایجاد وحدت بود. سه قبیله مهم یهودی: بنی قینقاع، بنی النظیر و قبیله بنی قریظه در قلعه‌های اختصاصی خودشان که تقریباً به مدینه چسبیده بود زندگی می‌کردند. خصوصیت این یهودی‌ها: اول : بهترین مزارع کشاورزی بهترین تجارت‌های سودده و سودبخش‌ترین صنایع ساخت طلا آلات و امثال این چیزها در اختیارشان بود. دوم:بر مردم مدینه برتری فرهنگی داشتند چون اهل کتاب بودند. سوم: با جاهای دوردست هم ارتباط داشتندومحدود به فضای مدینه نبودند. 📜 بنابراین پیغمبریک میثاق دسته جمعی عمومی ایجاد کرد این میثاق درباره تعامل اجتماعی ،معاملات،منازعات،دیه،روابط پیغمبر با مخالفان با یهودی‌ها و با غیر مسلمان‌ها بود همه این‌ها نوشته و ثبت شد و مورد قبول همه قرار گرفت. اقدام بعدی بسیار مهم ایجاد اخوت بود شرافیگری و تعصب‌های خرافی و غرور قبیله‌ای و جدایی قشرهای گوناگون مردم از یکدیگر مهم‌ترین بلای جوامع متعصب و جاهلی آن روز عرب بود. پس: 👈 مرحله اول شالودریزی نظام بود. 👈 مرحله دوم حراست از این نظام بود. 👈 مرحله سوم تکمیل و سازندگی این بنا بود. @ketabkhane_koochakeman
🔻پنج دشمن اصلی این جامعه تازه متولد شده را تهدید می کردند: ۱.دشمن کوچک و کم اهمیت است اما نباید از او غافل ماند،یعنی قبایل نیمه وحشی اطراف مدینه. ۲.اشراف مکه:پیغمبر می‌دانست خطر عمده از ناحیه آنهاست لذا سراغ آنها رفت،راه کاروانی آنها از نزدیکی مدینه عبور می‌کرد پیغمبر تعرض خودش را به آنها شروع کرد که جنگ بدر مهم‌ترین این تعرض‌هابود و بعد جنگ احد و جنگ‌های دیگر آخرین جنگی که آنها سراغ پیغمبر آمدند جنگ خندق که از آن جنگ‌های بسیار مهم بود. ۳.دشمن سوم:یهودی‌ها بودند یعنی بیگانگان نامطمئنی که علی الالعجاله حاضر شدند با پیغمبر در مدینه زندگی کنند اما دست از موزیگری بر نمی‌داشتند بخش مهمی از سوره بقره و بعضی از سوره‌های دیگر قرآن مربوط به برخورد و مبارزه فرهنگی پیغمبر با یهود است چون این‌ها فرهنگی بودند. این‌ها دشمن سازمان یافته بودند. ۴.دشمن چهارم:منافقین بودند که در داخل مردم بودند،به زبان ایمان آورده در باطن ایمان نداشتند؛مردمان پست،معاند، تنگ نظر و آماده همکاری با دشمن منتها سازمان نیافته فرق این‌ها با یهود این بود. یکی از این منافقان،عبدالله بن ابی یکی از دشمن‌ترین دشمنان پیغمبر بود. ۵. دشمن پنجم:دشمنی که در درون هر یک از افراد مسلمان و مومن وجود داشت، خطرناک‌تر از همه دشمن‌ها هم همین است؛تمایلات نفسانی،خودخواهی‌ها،میل به انحراف میل به گمراهی و لغزش‌هایی که زمینه آن را خود انسان فراهم می‌کند. با این دشمن هم سخت مبارزه کرد به وسیله تربیت و تزکیه و تعلیم و هشدار دادن. @ketabkhane_koochakeman
✍ ۷.پیرامون مسئله ولایت فقیه و رهبری جامعه اسلامی در عصر غیبت امام زمان،عجل الله تعالی فرجه الشریف🌸 🔹در جامعه‌ای که مردم آن اعتقاد به خدا دارند حکومت آن جامعه باید حکومت مکتب اسلام و شریعت اسلامی و احکام و مقررات اسلامی باشد. 🔹اجرا کننده این احکام در جامعه باید دارای دو صفت بارز و اصلی باشد: 👈 اول:شریعت اسلام را،فقه اسلام را از همه بهتر بداند، تسلط و احاطه کامل به احکام الهی و قوانین الهی داشته باشد. 👈 دوم دارای عدالت باشد او را از گناه،از خطا و انحراف باز می‌دارد. ⭐️به طور خلاصه فقاهت و عدالت. ✅ این حکومت آگاه به دین و دارای عدالت را را لایت فقیه می‌نامیم. 🔹البته ولایت فقیه اگر بخواهد جامعه را از لغزش در پرتگاه‌ها نجات بدهد باید عالم شناس و جریانشناس و مردم شناس و دارای حکمت سیاسی هم باشد. 🔹برای اثبات حکومت فقیه در جامعه اسلامی احتیاج به دلیل نقلی نداریم اگرچه عدله نقلیه یعنی قرآن و حدیث هم بر حکومت فقها و علمای الهی،صادق و شاهد و دلیل است اما اگر هیچ دلیل نقلی هم برای حکومت دین شناسان در جامعه اسلامی نداشتیم عقل و اعتبار عقلی دلالت وکفایت می‌کند بر اینکه ما بدانیم برای اجرای احکام الهی در جامعه کسانی می‌توانند کفایت و لیاقت لازم را داشته باشند که دین را بشناسند. 🔹اول کسی که در مقام نظر و در مقام عمل توأماً یک نظام ایجاد کرد امام بزرگوار ما بود که مردم سالاری دینی و مسئله ولایت فقیه را مطرح کرد. 🔹ولایت فقیه به معنای ولایت و حکومت یک شخص نیست حکومت یک معیار و در واقع یک شخصیت است. 🔹برخلاف همه مقررات عالم در باب حکومت که در قوانین آنها حاکمیت‌ها یک حالت غیر قابل خدشه دارند،در نظام اسلامی آن کسی که به عنوان ولی فقیه مشخص می‌شود چون اساساً مسئولیت او مبتنی بر معیارهاست چنانچه این معیارها را از دست داد به خودی خود ساقط می‌شود.  @ketabkhane_koochakeman
✍ ۸. مسئولیت‌های ولی فقیه 🔹فقیه یعنی چه؟ یعنی کسی که دین را می‌شناسد و راهی را که دین برای مردم ترسیم کرده تا بتوانند سعادت و خوشبختی و آزادی و خوشی دنیا و آخرت را به دست بیاورند می‌شناسد و در مقابل مردم می‌گذارد. 🔹کار ولی فقیه در جامعه چیست؟ اداره جامعه البته بر مبنای اسلام،اما آنجاهایی که مصالح اسلامی را،مصالح اجتماعی را ولی فقیه تشخیص می‌دهد و بر طبق مصلحت یک دستوری صادر می‌کند آن دستور حکم الله است. 🔻احکام ولی فقیه احکام اولیه است مثل احکام الله است. 🔰در جامعه اسلامی تمام دستگاه‌ها چه دستگاه‌های قانونگذار و چه اجرا کننده مشروعیتشان به خاطر ارتباط و اتصال به ولی فقیه است و الا به خودی خود حتی مجلس قانونگذاری هم حق قانونگذاری ندارد. ✨در حقیقت ولایت فقیه مثل روحی است در کالبد نظام. @ketabkhane_koochakeman    
✍ ۹. گستره ولایت فقیه حدود ولایت و حاکمیت فقیه همان حدود فقه است؛ تا هر جای زندگی بشر که فقه اسلامی یعنی احکام الهی گسترده است ولایت و حاکمیت فقیه هم تا همان جا گسترده است و چون می‌دانیم که فقه اسلامی هیچ امری از امور زندگی بشر را از حکم الهی بیرون نمی‌داند... پس حاکمیت ولی فقیه هم شامل همه امور فردی، اجتماعی ،سیاسی، اقتصادی، نظامی، بین‌المللی و همه چیزهایی است که در قلمرو حکم اسلامی و شرعی است. 🔻وقتی امر دایر است بین دو تا حکم شرعی که یکی آنقدر اهمیت دارد اما دیگری آن اهمیت را ندارد،آن کسی که بصیر و فقیه است،زمان را می‌شناسد، مسائل را می‌داند، از سیاست مطلع است، دشمنی‌ها مطلع است او می‌تواند حکمی که اهمیت بیشتری دارد بر دیگری ترجیح دهد. 🔺 پس توجه کنید که احکام ولایتی و حکمی که از روی مصلحت ولی فقیه صادر می‌کند در حقیقت به معنای احیای فقه است. @ketabkhane_koochakeman
✍۱۰.وظایف رهبری در جمهوری اسلامی وظایف و مسئولیت‌های رهبری همان چیزی است که در قانون اساسی آمده است.مسئولیت رهبری،حفظ نظام و انقلاب است.رهبری سیاستگذار کلی نظام محسوب می‌شود،یعنی همه قوای سه گانه باید در چهارچوب سیاست‌های رهبری برنامه‌ریزی کنند و سیاست‌های اجرایی خودشان را تنظیم نمایند حرکت و قواره کلی نظام باید در چارچوب سیاست‌هایی باشد که رهبری معین می‌کند؛این مهم‌ترین مسئولیت رهبری است؛البته در قانون اساسی مسئولیت‌های دیگری هم وجود دارد. 🔻 مهم‌ترین وظیفه رهبری در قانون اساسی تنظیم سیاست‌های کلی است. 🔹 معنای ولایت مطلقه:👇 آنجایی که مسئولان امور در اجرای فلان قانون مالیاتی یا سیاست خارجی، بازرگانی، صنعتی و دانشگاهی دچار مضیقه می‌شوند و هیچ کار نمی‌توانند بکنند_ مجلس هم اینطور نیست که امروز شما چیزی را ببرید و فردا تصویب کنند و به شما جواب دهند_ رهبری مرجع است. رهبری هم بررسی و دقت می‌کند و اگر احساس کرد که به ناگزیر باید این کار را بکند آن را انجام می‌دهد. جاهایی هم که به صورت معضل مهم کشوری است به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع می‌شود. 🔸 مدیریت انقلاب غیر از مدیریت اجرایی کشور است؛برای رهبری وارد شدن در میدان 👇 اولاً: به صورت طرح مسئله و بسیج افکار عمومی است. ثانیاً:به صورت خواستن از دستگاه‌های اجرایی است. ✅ مسئولیت رهبری در قبال مردم این است که مسئولان قوای سه گانه را به وظایف حقیقی خود توجه دهدواگر یک وقت خواستند حرکتی بکنند که به انحراف نظام و کشور منتهی می‌شود به آنها هشدار و تذکر دهد. 🔹آنجایی که مسئولان در غیر مسائل اصلی نظام_ در مسائل کاری،اداری،فهم یک قانون با هم اختلاف نظری دارند نباید این اختلاف نظر جلوی چشم مردم قرار گیرد و به کوی و بازار کشیده شود، اختلاف نظر نباید نشان دهنده اختلاف مسئولان باشد چون مردم را مایوس و نگران و دشمن را خوشحال می‌کند؛هماهنگ کننده سه قوه رهبری است و رهبری می‌تواند این مشکلات را برطرف کند. معیار همکاری قانون اساسی است که وظایف حُکم،موارد اختلاف و تنازع و حَکم و مرجع را هم معلوم کرده است. 🔹رهبری در کارهای اجرایی کشور هیچ دخالت مستقیمی نمی‌کند،نه در قوه مجریه، نه در قوه قضاییه و نه در قوه مقننه؛ 💢 مهم‌ترین کار رهبری تعیین سیاست‌های کلان کشور است یعنی آن چیزهایی که جهت‌گیری کشور را مشخص می‌کند. @ketabkhane_koochakeman