-
-
شخصی از محبان میگوید: در زمان امام
زین العابدین وارد بصره شدم، در ایام
محرّم، روزی به سبب تردد بسیاری که
کرده بودم تشنه شدم، تحصیل آبی
نتوانستم کرد، در این وقت از جناب
سید آن حضرت فرمود: هرگاه اول
محرّم میشود، فرزندم [حضرت حجّت]
لباس سیاه میپوشد و داخل تعزیتخانهها
[مجالس روضه] میشود، ایشانرا
[عزاداران را] ترغیب میکند بر ماتمداری
و گریه کردن آن حضرت [بر سیدالشهدا]
و میفرماید: ای شیعیان در تعزیه جدم
حسین علیه السلام کوتاهی مکنید! که
عنقریب[بزودی] انتقام شما را از قاتلان
حسین خواهم کشید و بی شما قدم در
بهشت نخواهم گذاشت.
📚 بیاض مقتل ۳۶۹ کتابخانهملّی، ص۱۳۲
@ketabkhaneh_fazael
-
کوچهخیابانهای شهرما سیاهش خوشگل است
اینجا بدون تکیههایش شهر ماتم میشود
اول محرم الحرام خوانده شود:
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فاطِمَةُ يَا بِنْتَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ عَلَيْكِ السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكاتُهُ أَحْسَنَ اللّٰهُ لَكِ الْعَزاءَ فِي مصیبة وَلَدِكِ الْحُسَيْنِ -عليهم سلام الله-سلام بر تو فاطمه دختر رسول پروردگار جهانیان، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد؛خدا دلداری و تسلیتت را در مصیبت فرزندت حسین نیکو گرداند. 📚زیارت عاشورای غیر معروف
-
-
در هر آسمان روزی هفتاد هزار منبر
میگذارند از نور و ملائک جمع میشوند
و ملکی بالا میرود و ذکر مصیبت حسین
صلواتاللّٰهعلیه میکند و همه گریه میکنند!
📚مقتل ٤٥ ص ٢٦٩
@ketabkhaneh_fazael
-
-
قمر بني هاشم أبي الفضل العباس عليه
السلام، علمدار و سپهسالار لشگر امام
مظلوم و برادر پدری او بود، آنحضرت
مردی بود فقیه، عالم، فاضل، عابد، زاهد
و متهجد و از پدر و برادرانش روایت اخبار
میکرده و علاوه بر این اوصاف شجاع،
دلیر و عظیمالجثة بود، به اندازهای که
در وقت سواری اسب اگر رکاب مانع نبودی
پایهای مبارک او از زمین کشیده میشد
و او را مخصوصا حضرت امیر برای روز
عاشورا ذخیره کرده بود.
📚کتاب خطي سرّ الأسرار في مصائب
الأبرار (محمد هاشم مرندي)ص ۳۸۲
@ketabkhaneh_fazael
-
-
یک وقتی جمعی از منبری های تهران
خدمت مرحوم آیت الله حکیم میرسند.
ایشان این خواب را برای آنان نقل کرده:
که در عالم رؤیا دیده شد که وقتی قرار
میشود زلزله یا بلای دیگری بر تهران
نازل شود.
معصومین -علیهم السلام- آن را امضاء
نموده، خدمت رسولخداﷺوآله میآورند.
حضرت میفرمایند: یک امضا کم است!
ببرید دخترم، فاطمه، هم امضا کند.
وقتی نزد ایشان میبرند، می گویند:
پدر جان! من امضا نمی کنم!
می فرمایند: چرا دخترم؟
می گویند: پدر جان! چون اهل این شهر
برای حسین من گریه میکنند، و هنوز
پرچم های عزاداری فرزندم بر سر در
خانه های آنان نصب است!
📚ما سمعت ممن رأیت، بحرینی، ج۱، ص۲۷۸
-
-
سلمان گفت حسین جان میدانی که
کشنده شما کیست حضرت فرمودند
کشنده من یزید بن معاویه است!
سلمان گفت به جد خود پیغمبر بگو
که بر او نفرین کند تا هلاک شود!
حضرت فرمود ای سلمان چگونه
ایشان را نفرین کنیم و حال اینکه
هرگاه من شهادت را قبول نکنم امّتان
جدم میباید أبد الآباد در میان آتش
جهنم بسوزند و به غیر من کسی به
فریاد ایشان نمیرسد! ای سلمان میباید
که این شهادت را قبول بکنم که فردای
قیامت در وقتی که امّتان جد مرا
میکشند به سوی جهنم میباید که
من دامن همت را بر کمر ببندم!
سر بریده خود را به روی دست گیرم
و امتان جدم را شفاعت کنم!
📚مقتل قرن سیزدهم کتابخانه
مجلس، بهارستان ش ۱۸۳۶۲
@ketabkhaneh_fazael
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-
بعد تو ضرب المثل شد دختران باباییاند[يا رقية]
-
-
هر کس در مجلس عزای
امام حسین -علیه السّلام-
[شرکت کند]، خداوند ذوالجلال
ثواب هفتاد حج، هفتاد جهاد،
دوازده هزار ختم قرآن به تعزیه
داران مرحمت فرماید.
----------------
گریه بر هر درد بی درمان دواست
چشم گریان چشمه فیض خداست
توبه آدم قبول از گریه شد
نوح را راه نجات، از گریه شد
📚 مقتل هدية الذاكرين،
آقاقلعهای ص۱۲-حاشیه
@ketabkhaneh_fazael
#مقتل_نازدانه
-
-
وابستگی شدید حضرت رقیه
به امام حسین علیهما السلام
-فالسبط بها حبا فما
زالت لدیه یشمها کالورد-
محبت حضرت رقیه سلام الله علیها در دل
امام حسین سلام الله علیه جا گرفته بود؛
همیشه در کنار پدر می نشست و دم به دم
امام عالم آن دختر شیرین زبان را مانند
دسته گل در بغل می گرفت می بوسید و
میبوئید و شبها هم در بغل امام میخوابید
از کجا معلوم میشود، از آنجائی که چون بر
سر نعش پدر آمد و فرق خود را از خون گلوی
پدر رنگین نمود عرض کرد:
-یا ابه اذا اظلم اللیل فمن یحمی حمای-
باباجان حالا که شب میشود
من در بغل که من بخوابم؟
📚 از مدینه تا مدینه، ذهنی تهرانی، ص٩٥٦
@ketabkhaneh_fazael
-
-
لهذا چند نفر سیاه پوست سفید بخت، اقدام
یاری آن امام سعید نمودند و کوی سعادت از
میدان شهادت ربودند:
عروه غلام حضرت حر
سعید غلام حضرت حمزه
ضریر غلام ابوذر غفاری
شوذب غلام عباس دلاور
و یکی معقل و یکی غلام ترک.
📚مقتل خطی حزن المومنین ص۸۲
@ketabkhaneh_fazael
-
-
به سند معتبر وارد شده که حضرت صادق
علیه السلام فرمودند: به درستی که آسمان
گریسته بر جدم حسین چهل صباح به سرخی
و کسوف و کوهها پاره پاره شدند و دریاها به
جوش آمدند و ملائکه چهل روز بر آن حضرت
گریستند و زنی از بنی هاشم خضاب نکرد و
سرمه نکشید و روغن به موی خود نمالید و
شانه بر سر خود نزد تا سر ابنزیاد لعین را
برای ما آوردند و جدم علی بن حسین علیه
السلام چون پدر را یاد مینمود چندان اشک
میریخت که محاسن شریفش تر میشد و
ملائکه نزد قبر جدم میگریند و چون روح آن
امام مظلوم از جسدش مفارقت نمود جهنم
نعره زد که نزدیک بود زمین از هم بپاشد، به
درستیکه جهنم بر آن سرور گریه میکند و
میخروشد بر قاتلان وی و اگر حجتهای خدا
بر روی زمین نبودند زمین را سرنگون میکرد
و هرکه بر آنجناب بگرید نیکی به جدّهام
جناب فاطمه کرده است و احسان به پیغمبر
نموده و حق ما را ادا کرده و روز قیامت چون
خلق را به موقف حساب برند گریهکنندگان
نزد جدم امام حسین زیر عرش ایستادهاند
و ملائکه ایشانرا تکلیف به بهشت نمایند و
ایشان امتناع کنند و گویند که ما صحبت
امام حسین را به بهشت نمیفروشیم، بار
دیگر چون حوریان و غلمان پیغام فرستند
که ماها مشتاق ملاقات شما هستیم ایشان
از سرور به ملاقات آنجناب سر بالا نمیکنند.
پس خوشا سعادت تعزیهداران و گریه
کنندگان بر شاه شهیدان..
📚 مقتل حزن المومنین، کاظمینی، ص۸۷
@ketabkhaneh_fazael
-
-
بعد از ایشان نوبت به محمد و عون پسران
جناب زینب خاتون صلوات اللّه علیها رسید
که پدر ایشان عبدالله بن جعفر طیار است
پسر عمّ آن جناب که خود به علت بیماری
نتوانست ملازم رکاب سعادت مآب حضرت
گردد، لهذا فرزندان خود را فرستاد و هر دو
به اعانت آن شاه کم سپاه رو به قربانگاه
نهادند پس از کوشش و کشش شربت
شهادت چشیدند و به وصال حور العین
رسیدند. اما چون خبر به زینب خاتون
رسید، گفت: سر علی اکبر سلامت باشد.
آه آه نمیدانم چه بر او گذشت در ساعتی
که امام حسین علیه السّلام نعش صد چاک
فرزند را به عقب خیمه برد و نظر دختر
امير المؤمنين بر او افتاد صیحه کشید و
مدهوش گردید.
📚مقتل حزن المومنین، کاظمینی، ص۸۶
@ketabkhaneh_fazael
-
-
هنگامی که عمر بن سعد دید حضرت
زینب -سلام الله علیها- پسرانش را برای
جنگیدن به میدان فرستاد، چنین گفت:
«عجب محبتی دارد این خواهر
به برادرش که پسران خود را
فدای برادر نمود!
📚مجالس عندلیب السادات، موسوی، ص۴۴
@ketabkhaneh_fazael
-
-
لما اخبر النَبی(صلی الله علیه و آله) ابنته
فاطمه بقتل ولدها الحسین و ما یجری
علیه من المحن بکت فاطمه بکاءً شدیداً
و قالت: یا ابه، متی یکون ذلک؟ قال: فی
زمان خال منی و منک و من علی. فاشتدّ
بکائها و قالت: یا ابه فمن یبکی علیه و
من یلتزم باقامة العزاءِ له؟
فقال النبی: یافاطمه، ان النساء امتی
یبکین علی نساء اهل بیتی، و رجالهم
یبکون علی رجال اهل بیتی، و یجددون
العزاء جیلاً بعد جیل فی کل سنة، فاذا
کان یوم القیامةتشفعین انت للنساء و انا
اشفع للرجال و کلْ من بکی منهم علی
مصاب الحسین اخذنا بیده و ادخلناه
الجنة. یا فاطمه، کل عین باکیة یوم
القیامة، الا عین بکت علی مصائب
الحسین فاّنها ضاحکة مستبشرة
بنعیم الجنة.
--------------------
چون رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر
داد حضرت فاطمه سلام الله علیها را از
شهادت امام حسین علیه السلام و
مصائبی که بر او وارد میشود ، حضرت
فاطمه (سلام الله علیها) سخت گریست
و عرض کرد: ای پدر، این حادثه کی
واقع می شود؟
فرمود: وقتی که نه من باشم و نه تو
و نه علی (علیهم السلام).
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بر شدت
گریه بیافزود و بیشتر گریست و عرض
کرد: ای پدر: پس چه کسی برای فرزندم
گریه میکند و مجلس عزا و مصیبت او را
برپا میکند؟
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
ای فاطمه زنان امت من میگریند بر زن
های اهل بیت من و مردان امت من
میگریند بر مردان اهل بیت من و عزای
فرزند مرا هر سال طایفه ای بعد از طایفه
ای تازه میکنند.
پس چون روز قیامت شود تو شفاعت زنان
را میکنی و من شفیع میشوم مردان را،
و هر کس بر حسین (علیه السلام)
گریسته دست او را میگیریم و در
بهشت در میآوریم.
ای فاطمه همه چشم ها در قیامت گریان
است مگر چشمی که بر حسین (علیه
السلام) گریسته باشد. او خندان و
شادمان به نعیم بهشت خواهد بود.
📚 بحور الغمة، لکنهوی، ص٦٧١