eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب صوتی " ایران مقتدر" خلاصه ای ساده و کوتاه از کتاب نویسندگان : سید محمد حسین راجی و سید محمد رضا خاتمی تولید ایران صدا 📗 کتاب ایران مقتدر خلاصه‌ای کوتاه و ساده از کتاب مهم "صعود چهل ساله" است. کتاب صعود چهل ساله نشان می‌دهد جمهوری اسلامی ایران در این چهل سال به کدامیک از آرمان‌های عدالت، استقلال، آزادی، معنویت، کرامت زن، مردم‌سالاری دینی، گسترش رفاه عمومی و دیگر آرمان‌های انقلاب دست پیدا کرده است. از موضوعات مهم کتاب صعود چهل ساله می‌توان به پرداختن به کارهای انجام‌گرفته بعد از انقلاب، معرفی دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی، استفاده از آمارهای کاملاً دقیق و علمی و بین‌المللی، مقایسه دقیق کارهای قبل و بعد از انقلاب اسلامی و شناساندن هر چه بهتر فعالیت‌های انقلاب اسلامی به مردم و مسئولان اشاره کرد. این کتاب یکی از کتاب‌های شاخص در زمینه انقلاب اسلامی است. کتاب ایران مقتدر، بسیار خلاصه و در ۹۰ صفحه‌ رنگی، با حذف اصطلاحات سنگین و تخصصی، ساده‌سازی آمارها، ادغام نمودارها، تغییر تاریخ‌ها از میلادی به شمسی و… به عنوان خلاصه ای از کتاب صعود چهل ساله توسط سیدمحمدحسین راجی و سیدمحمد رضا خاتمی و به همت جمعی از پژوهشگران اندیشکده راهبردی سعداء گردآوری و نگارش یافته است. 📘🎧 @ketabkhanehmodafean
Part01_ایران مقتدر.mp3
9.45M
📗کتاب صوتی "ایران مقتدر" خلاصه ای از کتاب قسمت اول *گسترش عدالت اجتماعی *مقایسه وضعیت نابرابری اجتماعی *مقایسه فقر در قبل و بعد انقلاب *افزایش برخورداری های عمومی *بررسی معیشت مردم در دوران پهلوی * بررسی وضعیت آموزش و بهداشت در دوران پهلوی 📘🎧 @ketabkhanehmodafean
Part02_ایران مقتدر.mp3
9.01M
📗کتاب صوتی "ایران مقتدر" خلاصه ای از کتاب قسمت دوم * وضعیت بهداشت و امید به زندگی *میزان دسترسی به آب و برق *بررسی شاخصه توسع انسانی *پیشرفت های علمی بعد از انقلاب *مقایسه وضعیت علمی کشور در قبل و بعد انقلاب 📘🎧 @ketabkhanehmodafean
هدایت شده از تباین.روزانه
Part03_ایران مقتدر.mp3
10.91M
📗کتاب صوتی "ایران مقتدر" خلاصه ای از کتاب قسمت سوم * آشنایی با زیست بوم فناوری و نوآوری ایران *پیشرفت های زیرساختی ، صنعتی و انرژی * بررسی حوزه حمل و نقل، انرژی و صنعت * بررسی حوزه کرامت زن *مقایسه وضعیت زنان در قبل و بعد انقلاب * بررسی حوزه عزت و اقتدار ایران *پیشرفت ها و دستاوردهای نظامی 📘🎧 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از مهرآباد تا مدرسهٔ رفاه؛ آنچه در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ اتفاق افتاد 🎙روایتی دلنشین با صدای مرحوم ناصر طهماسب 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊بسم رب الشهدا والصدیقین 🕊 🌻زندگینامه ی قسمت سیزدهم و چهاردهم : فرشته ی دنیا وآخرت 🌹هفته ی اول عید به همه گفتم قرار است برویم مسافرت ... تلفن را از پریز کشیدم... آن هفته را خودمان بودیم .دور از همه... بعد از عید منوچهر رفت توی سپاه رسما سپاهی شد... من بی حال و حوصله امتحان نهایی می دادم ... احساس می کردم سرما خورده ام... استخوان هایم درد می کرد... امتحان آخر را داده بودم و آمده بودم خانه ی پدرم. مادرم قورمه سبزی پخته بود منوچهر سر سفره زیر چشمی نگاهم می کرد و می خندید. گفتم چیه؟! خنده داره؟؟ بخند تا توهم مریض بشی ...! گفت من از این مریضی ها نمیگیرم!! گفتم فکر می کند تافته ی جدا بافته است ...! گفت به هرحال من خوشحالم چون قراراست بابا شوم ..!!! وتو مامان ...!!! 🌹نمی فهمیدم چه می گوید!!! گفت شرط می بندم بعدازظهر وقت گرفته ام برویم دکتر. خودش با دکتر حرف زده بود حالت های من را گفته بود دکتر احتمال داده بود باردار باشم. زدم زیر گریه... فکر می کردم بین من و منوچهر فاصله بیندازه... منوچهر گفت به خاطر تو رفتم نه به خاطر بچه... این را هم می گویم چون خوابش را دیده ام. 🌹بعدازظهر رفتیم آزمایش دادیم . منوچهر رفت جواب بگیرد. من نرفتم ماندم . ازپله هامی آمد پایین احساس کردم از خوشی روی هوا راه می رود. بیشتر حسودیم شد... ناراحت بودم . منوچهر را کامل برای خودم می خواستم... گفت بفرمایید مامان خانم . ... چشمتان روشن . 🌹اخم هایم تا دماغم رسیده بود. گفت دوست نداری مامان شوی !!؟؟ دیگر طاقت نیاوردم گفتم نه ... دلم نمی خوادچیزی بین من و تو جدایی بیندازه. هیچی.... حتی بچه! تو هنوز بچه نیامده، در آسمانی !!! 🌹منوچهر جدی شد. گفت یک صدم درصد هم تصور نکن کسی بتواند اندازه ی سرسوزنی جای تو را تو قلبم بگیرد❤ تو فرشته ی دنیا و آخرت منی... 🌹واقعا نمی خواستم کسی را بین خودمان ببینم. هنوز هم احساسم فرق نکرده. اگرکسی بگوید من بیشتر منوچهر را دوست دارم پکر می شوم.بچه ها می دانند علی می گوید ماباید خیلی بدویم تا مثل بابا توی دل مامان جا بشویم. 🌹علی روز تولد حضرت رسول به دنیا آمد.دعا کرده بودم آن قدر استخوانی باشد که استخوان هایش را زیر دستم حس کنم... همین طوربود. وقتی بغلش می کردم احساس خاصی نداشتم .با انگشت هاش بازی می کردم .انگشت گذاشتم روی پوستش روی چشمش. باورنمی کردم بچه ی من است .دستم راگذاشتم جلوی دهانش ...می خواست بخوردش .آن لحظه فهمیدم عشق به بچه یعنی چه! گوشه ی دستش را بوسیدم . 🌹منوچهر آمد با یک سبد بزرگ گل کوکب لیمویی. ازبس گریه کرده بود .چشم هاش خون افتاده بود. تا فرشته را دید دوباره اشک هاش ریخت. گفت: فکرنمی کردم زنده ببینمت... ازخودم متنفر شده بودم. 🌹علی رابغل گرفت وچشم هاش را بوسید. همان شکلی بود که توی خواب دیده بودمش... پسری باچشم های مشکی درشت و مژه های بلند. علی را داد دست فرشته .روزنامه انداخت کف اتاق و دورکعت نمازخواند. نشست علی رابغل گرفت وخوب نگاهش کرد.گفت چشم هاش مثل توست. هی توی چشم آدم خیره میشه! آدم رو تسلیم میکنه. 🌹تاصبح پای تخت فرشته بیدارماند. ازچند روز پیش هم که از پشت در اتاق بیمارستان تکان نخورده بود.چشم هاش بازنمی شد. 🌹از دو هفته بعد زمزمه هایش شروع شد. به روی خودم نمی آوردم. هیچ وقت به منوچهر نگفتم برو.هیچ وقت هم نگفتم نرو. علی چهارده روزه بود. خواب و بیدار بودم. منوچهر سرجا نماز سرش به مهر بود و زارزار گریه می کرد.می گفت خدایا من چی کارکنم؟ خیلی بی غیرتی است بچه ها بروند روی مین و من اینجا پیش زن وبچه م کیف کنم. چرا توفیق جبهه رفتن را از من گرفته ای؟ 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷✌ ساعت نه صبح هواپیمای پاریس_ تهران در فرودگاه مهر آباد نشست. حس و حال بی نظیری بود. مردم خوشحال بودند و به هم تبریک می گفتند. 🌸🌸🌸🌸🍃 یک عده با تاج های گل آمده بودند. زن های چادری و زن های بی حجاب، مردهای ریشو و مردهای کراوات زده، همه و همه، چشم انتظار دیدن رهبرشان بودند. 🌸🌸🌸🌸🍃 پلاکاردهای "مرگ بر بختیار" و " درود بر خمینی" تمام خیابان آیزنهاور و دور تا دور میدان شهیاد را پُر کرده بود. 🌸🌸🌸🌸🍃 🇮🇷🇮🇷حجره شماره دو 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان کوتاه ( ) پسر نجار: دیدی چه خاکی بر سرم کردی پدر؟! پس کجاست پروردگار یکتایی که گفتی؟! حالا به کجا بگریزم؟آمده اند سرم را بالای دار ببرند... ️ صداپیشگان: علی حاجیپور - کامران شریفی - مسعود صفری - امیر مهدی اقبال - احسان فرامرزی بازنویسی و کارگردان: علیرضا عبدی 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان کوتاه ( ) ♦️ فرشته رو به مرد عابد کرد و گفت: این سگ بی حیا نیست ،او سالهای سال سگ در خانه مردیست.شبهایی که به او غذا داد پیشش ماند،شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماند ، شبهایی که او را از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشست ... تو بی حیایی!!! صداپیشگان: مسعود صفری - علی حاجی پور- مسعود عباسی - کامران شریفی بازنویسی و کارگردان: علیرضا عبدی 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مجموعه 🔹 بیان برخی از دستاوردهای انقلاب اسلامی توسط مقام معظم رهبری (مدظله العالی) 🔸 قسمت دوم 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Salar Aghili - 11 Setareh (UpMusic).mp3
9.49M
قبول دارین بعضی چیزا🇮🇷 حس غرور به آدم میده😍 ⚽️برد شیرین ایران مبارکمون⚽️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊بسم رب الشهدا والصدیقین 🕊 🌻زندگینامه ی قسمت پانزدهم:یک آخ هم نگفت... 🌹عملیات نزدیک بود امام گفته بودند خرمشهر باید آزاد بشود.منوچهر آرام شده بود، که بلند شدم. پرسیدم تاحالامن مانعت بوده ام؟؟ گفتم می خواهی بروی، برو. مگر قرار نگذاشته بودیم جلوی هم رانگیریم؟؟ گفت آخر تو هنوز کامل خوب نشده ای! گفتم نگران من نباش. فرداصبح رفت. تیپ حضرت رسول تشکیل شده بود. به عنوان آرپی جی زن ومسئول تدارکات گردان حبیب رفت . 🌹 دلواپس بود. چه قدرشهید می آوردند. پشت سرهم مارش عملیات می زدند. به عکس قاب شده ی منوچهر روی تاقچه دست کشید.این عکس راخیلی دوست داشت.ریش های منوچهر راخودش آنکادر می کرد.آن روز از روی شیطنت یک طرف ریش هایش را با تیغ برده بودتا چانه و بعدچون چاره ای نبود همه را از ته زده بود.این عکس را با همه ی اوقات تلخی منوچهر ازش انداخته بود. منوچهر مجبور شد یک ماه مرخصی بگیردوبماندپیش فرشته.روش نمی شد با آن سر و وضع برود سپاه بین بچه ها. اما دیگرنمی شد ازاین کلک هاسوارکند. نمی توانست هیچ جوره اورا نگه دارد پیش خودش .یک باره دلش کنده شد. دعاکرد برای منوچهر اتفاقی نیفتد. می خواست با او زندگی کند... زیاد.....وبرای همیشه..... دعاکرد منوچهر بماند .هرچه می خواست بشود،فقط او بماند.... 🌹همان روز ترکش خورده بود.برده بودنش شیراز و بعدهم آورده بودندتهران. خانه ی خاله اش بودیم که زنگ زد.گفتم کجایی؟؟صدات چه قدر نزدیکه! گفت :من همیشه به تونزدیکم. گفتم :خانه ای؟؟ گفت :نمی شودچیزی را ازتو قایم کرد. 🌹رفته بود خانه ی پدرم .گوشی را گذاشتم علی رابرداشتم رفتم. منوچهر روی پله ی مرمری کنار باغچه نشسته بود.رنگش زرد بود.نشستم کنارش روی پله همین که آمدیم حرف بزنیم پدرم باپدرومادرمنوچهروعموش همه آمدند و ریختند دورش. 🌹عمو منوچهر را بغل کردوزد روی بازوش. من فقط دیدم منوچهر رنگ به روش نماند.... سست شد.نشست.... همه ترسیدیم که چی شد. زیربغلش راگرفتیم بردیم تو زخمی شده بود. ازجای ترکش بازوش خون آمد و آستینش راخونی کرد.می دانستم نمی خواهدکسی بفهمد.کاپشنش را انداختم روی دوشش. علی راگذاشتیم آن جاورفتیم دکتر. کتفش را موج گرفته بود.دستش حرکت نمی کرد.دکتر گفت دو تامرد میخواهد که نگهت دارند. 🌹آمپول های بزرگی بود که باید می زد به کتفش. منوچهرگفت نه. هیچ کس نباشد. فقط فرشته بماندکافی است!! پیراهنش رادرآوردوگفت شروع کند.... دستش توی دستم بود. دکتر آمپول می زدو من و منوچهر چشم دوخته بودیم به چشم های هم.... من که تحمل یک تب منوچهررانداشتم باید چه ها می دیدم!! منوچهر یک آخ نگفت!! فقط صورتش پر از دانه های عرق شده بود.دکتر کارش تمام شد. نشست گفت تودیگر کی هستی؟؟!!! یک داد بزن من آرام شوم. واقعا دردت نیامد؟؟؟ گفت چرا فقط اقرارن.. 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 🇮🇷 امام آمد 🔹حضرت امام خمینی روحی‌فداه در عاشورای ۱۳۴۲ش به دلیل سخنرانی بر ضد محمدرضا پهلوی ۱۰ ماه زندانی شده بودند. در ۱۳۴۳ش نیز به دلیل سخنرانی بر ضد کاپیتولاسیون ۱۵ سال تبعید شدند که نزدیک به یک سال در ترکیه و سپس ۱۴ سال در عراق بودند. ایشان در چند ماه پایانی تبعید در فرانسه بودند و سرانجام در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ از پاریس به تهران بازگشتند. 🔹گروهی به ‌نام «سازمان كماندویی مبارزه در راه قانون اساسی» با دفتر خبرگزاری آسوشيتدپرس تماس گرفتند و هشدار دادند كه اگر آيت‌الله خمينی قصد داشته باشد از پاریس به سمت تهران پرواز كند، هواپيمای حامل ایشان را منهدم خواهند كرد. پس از این تهديد‌ها، امام خمينی قدس‌سره به نزدیكان و همراهان خود فرمودند: من بیعت خود را از شما برمی‌دارم. ما به‌طرف كار بزرگی می‌رويم؛ شما هم جانتان را به خطر نیندازيد. 🔹مردم ایران به شوق ورود امام، خيابان‌ها را آب و جارو، و مسير حركت ایشان را پر از گل كرده‌اند. سرانجام ساعت نه و بيست‌وهفت دقيقۀ صبح، امام امت وارد خاک ايران شد. 📌پ.ن: تصویری از نماز امام خمینی روحی‌فداه در هواپیما در مسیر فرانسه به سمت تهران 📚 @ketabkhanehmodafean