امیرالمومنین علی علیهالسلام:
🚫از دشمنت بعد از آن که از در #صلح و آشتی درآمد سخت #بترس، زیرا او چه بسا بوسیله صلح نزدیک می شود تا از شیوه غافلگیری استفاده کند، پس احتیاط و دقت را پیشه کن و در چنین مواردی زود باور و خوش گمان مباش.
(نهج البلاغه، نامه 53)
#تله_مذاکره
#شهادت_حاج_قاسم
#شهادت_فخرینژاد
📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
ادامه دارد...
سلامو آدینهتون پرنور
✨✨✨
بازهم جمعهها و ادامهی کتاب #تاریخی #اندلس_یا_تاریخ_حکومت_مسلمین_در_اروپا
✨ارادتمندیم✨
16.mp3
7.37M
🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا
✍اثر : مرحوم محمد آیتی
📼 قسمت شانزدهم
🎧📘
@ketabkhanehmodafean
17.mp3
7.3M
🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا
✍اثر : مرحوم محمد آیتی
📼 قسمت هفدهم
🎧📘
@ketabkhanehmodafean
18.mp3
7.36M
🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا
✍اثر : مرحوم محمد آیتی
📼 قسمت هجدهم
🎧📘
@ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👣✨------------------
🌱| همیشه فکر میکردم چه شد که او اینطور کارش پیش رفت...
در ایران و جهان!
💌| ببینید و بدانید...
#مرد_میدان
#می_خواهم_مثل_او_باشم
#حاج_قاسم
📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
#قدّیس ♨️♨️ معاویه خواست حرکتی کند که در زخم پا، او را از حرکت باز داشت. خشمگین فریاد زد:" حرام زا
#قدّیس
♦️ عبدالله بن ملجم در کوفه غریب نبود. دوستانش او را به زهد و تقوا می شناختند. مردی عابد و دائم الذکر بود.
با اینکه بعد از جنگ نهروان، کوفه را ترک کرده بود، اما از اینکه به عنوان دشمن علی، به شهری که مقر حکومت علی بود، وارد می شد واهمه ای نداشت.
علتش را " مرحب بن قیس " دوستی گه عبدالله در منزل او ساکن شده بود، از او پرسید.
🍪☕️🍛
آن روز عصر ، همسر مرحب مشغول تهیه غذای افطار بود.
عبدالله و مرحب در اتاقی نشسته بودند. مرحب گفت:" من نگران تو هستم عبدالله؛ به شهری وارد شدی که با ضرب شمشیر یاران علی مجبور به ترک آن شدی.
آزادانه در شهر تردد می کنی و از عاقبت کار خود نمی ترسی؟
البته نمیدانم به چه قصد و نیتی آمده ای؛ نیتت هرچه باشد در خانه ی من به رویت باز است و خوشحالم که دوست دیرینه ای چون تو هستم.
⭕️
اما توصیه میکنم از تردد در شهر بپرهیزی، ممکن است یاران علی آسیبی به تو برسانند. هرچه باشد؛ تو بیعتت با علی را شکسته ای و بر او خروج نموده ای. دوست ندارم آسیبی به تو برسد عبدالله. "
♦️عبدالله لبهای خشکش را گشود و گفت:" در عجبم که تو هنوز علی را نشناخته ای؛ علی با همه ی خصومتی که با او دارم، مردی است که من به مروت و مردانگی اش اعتراف می کنم.
آن روزها که شاهد بودی ما در کوفه علیه او شعار می دادیم و مردم را علیه او می شوراندیم؛ اما او راه مدارا را در پیش گرفت و حتی حقوق ما را از بیت المال قطع نکرد.
✳️
در حالی که خلیفه ی پیشین عثمان، هر صدای اعتراضی را در نطفه خفه می کرد؛ یادت نیست با ابوذر غفاری چه کرد؟
امروز اگر عثمان به جای علی خلیفه بود، من جرات نمی کردم از ترس مامورانش از چند فرسخی کوفه عبور کنم.
علی خلیفه ای نیست که بر دشمنان خود بشورد مگر در میدان جنگ...پس نگران نباش مرحب؛ اگر بیم داری که مرا در خانه ی خود سکنی داده ای، حاضرم به جای دیگری بروم و تو و خانواده ات را مشوش نکنم."
⭕️
مرحب سرش را تکان داد و گفت:" نه نه! من بیمی از بابت خود ندارم؛ نگران تو بودم . و آنچه درباره ی علی گفتی کاملا" درست است.
پدرم که در زمان رسول الله در قید حیات بود، از مدارای پیامبر با کفار و بت پرستان حکایت ها می گفت.
پیداست که سیره ی علی در برخورد با مخالفانش ، همان سیره ی نبی اکرم است. اما به من بگو عبدالله، تو که علی را چنین توصیف می کنی، چرا از بیعت او خروج کردی؟ گمان نمی کنی در واقعه ی صفین حق با علی بوده است؟"
ادامه دارد..
🎚۱۶۲
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
...سرد است
روزهایی که تو را نداریم
نه
ولیکن امن ست،آشیانه ای که حفاظ و حصارش گذاشته ای
ایران، خانه ی امن
سالها بوی عطر امنیتی که ایجاد کردی
نه در ایران
که
در منطقه استشمام خواهد شد.
عطرِ خوشِ خاتم الانبیاء رسول اکرم صلیالله.علیهوآله ، پاداشت باد،سردار.....ان شاء الله
...و امروز یک سالگشت دلتنگی...برای تو...😭😭
#مالکاشتر_علی
#حاج_قاسم
#شهیدقاسمسلیمانی
#شهیدابومهدیالمهندس
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁⛪️------------------
+ ماجراے مسیحےها
و
قهرماݩ بدوݩ مرز...!
#مرد_میدان
#می_خواهم_مثل_او_باشم
#حاج_قاسم
📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
#قدّیس ♦️ عبدالله بن ملجم در کوفه غریب نبود. دوستانش او را به زهد و تقوا می شناختند. مردی عابد و
#قدّیس
♦️عبدالله دستی به محاسن بلندش کشید و گفت:" اگر حق با علی نبود، من و امثال من هرگز در کنار او به جنگ با معاویه نمی رفتیم. اختلاف ما با علی بعد از واقعه ی حکمیت بود؛ علی نباید تن به حکمیت می داد، یا باید پس از آن توبه می کرد که نکرد."
مرحب پرسید:" فکر نمی کنی تعیین تکلیف از سوی شما برای خلیفه ی مسلمین کمی دور از عقل باشد؟ و آیا بهتر نبود برای حفظ وحدت بین پیروان علی، سکوت می کردید،؟ تا معاویه قدرت نگیرد و این همه در بلاد اسلامی آشوب نکند؟"
♦️عبدالله پاسخ داد:" نه! ما باید به تکلیف شرعی خود عمل می کردیم که کردیم."
عبدالله پرسید:" و حالا تکلیفی بر دوش خود احساس نمی کنید؟ در حالی که معاویه یکه تازی هایش را گسترش داده و شام و مصر را از حدود حکومت علی خارج ساخته است؟"
🔺🔴🔻
عبدالله احساس کرد که اگر بحث او با مرحب ادامه یابد، ممکن است نیت پنهان او فاش شود، لذا پس از لحظه ای سکوت گفت:" تکلیف ما به زمان و مصلحت هایمان بستگی دارد.
فعلا" قصد مبارزه با علی را نداریم. و من به کوفه آمده ام تا مدتی در اینجا باشم و اقوام و دوستانم را زیارت کنم."
🖼
بعد ، از پنجره به بیرون نگاه کرد و گفت:" وقت اذان مغرب نزدیک است. بهتر است برای رفتن به مسجد مهیا شویم."
🕌
عبدالله در مسجدی کوچک نماز می خواند که در حاشیه ی شهر کوفه قرار داشت. یک مسجد محلی متعلق به قبیله ی بنی تمیم که امام جماعت آن ، پیرمردی بود که میانه ی خوبی با علی نداشت .
تعداد اندکی به او اقتدا کردند که اغلب همسایگانی بودند که ترجبح می دادند به جای طی مسیر طولانی تا مسجد جامع ، نمازشان را در این مسجد بخوانند.
🌙
ام آنشب، ۱۹ماه مبارک رمضان، عبدالله سحری اش را که خورد، اسبش را زین کرد ، لباس سفر پوشید، غلاف شمشیر را به کمر بست و در حالی که خود را در قبا و عبا و عمامه ی سیاهی پوشانده بود، راهی مسجد جامع شد.
🐎
افسار اسب را به تیرک چوبی مقابل مسجد بست و راه افتاد.
آن شب، شبی بود که انتظارش به پایان می رسید، تیغه ی شمشیرش را تیز کرد؛
آن را به زهری کشنده آغشته کرد.
😭
امیدوار بود که دوستانش برک و عمرو در چنین شبی به مراد خود رسیده باشند..
شاید برای آن دو که در مصر و شام غریبه بودند و کسی آنها را نمی شناخت، کار به دشواری کار او نبود که همه در کوفه او را می شناختند.
⭕️
مثل " نافع بن اشعث" دوست قدیمی اش که حالا مقابل در مسجد با دیدن او ایستاد و بدون سلام و احوالپرسی ، با کنایه پرسید:" تو اینجا چه می کنی عبدالله؟ نکند تو هم جزء توابین شده ای؟"
بعد بدون اینکه منتظر جواب باشد؛ ادامه داد:" لباس سفر به تن داری؛ تازه از راه رسیده ای یا عازم سفری؟"
ادامه دارد...
🎚۱۶۳
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
﷽؛
علّامه #مصباح یزدی:
هرکسی که لیاقت محبت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را داشته باشد،آن حضرت روزی به فریادش خواهید رسید..
🥀🥀🥀
عاقبت به خیری یعنی :
همزمان با ایّام فاطمیه در حالی که سالروز شهادت سردار دلهاست عروج کنی
و تنها شخصیتی باشی که امام خامنه ای عقبه تئوریک نظام و پرکننده خلا علامه طباطبایی و شهیدمطهری خواندند.
👌👌
فیلسوفی که شاگردان و سربازان علمی و فرهنگی زیادی برای نظام و انقلاب تربیت کرد
و از معدود عالمان دینی بود که سختی فعالیت های اجتماعی را به جان خرید.
عالم بزرگی که آیت الله مشکینی در وصف او گفت:
"اگر ده نفر عالم بزرگ در حوزه پیدا کنید، یقیناً یکی از آنها آیت الله مصباح است".
نیکان همراه، شاخه گلی صلوات و فاتحه هدیه به روح بلند علامه مصباح🙏✨
#رحلت_آیتاللهمصباحیزدی
#مصباح_علم_و_بصیرت
#آجرک_الله_یا_بقیت_الله
#آجرک_الله_یا_قائدناالخامنهای
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean