eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن.pdf
1.12M
📚عنوان : ✍نویسنده : محمدعلی قطب 📝مترجم : ماجد احمدیانی 📖موضوع : 📄تعداد صفحات : ۲۲۸ صفحه 🏴📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_718417552.mp3
808.4K
🌹🍃------------------ . . فرودگاه ✈️ کرمان مسیر اول، خانه پدری... . . . راه رشد 🌹 را میخواهی؟؟ با مکتب حاج قاسم همراه شو ... . . . 📚🌷 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
#قدّیس 🔺 برک‌معاویه را اولین بار در صفین دیده بود؛ اما معاویه ای که در شام دید با معاویه ی صفین ت
🌉 برک توی سیاهچالی در غل و زنجیر بود. تنها یک روزنه ی کوچک در سقف بلندش نور اندکی به داخل می تابید. از نماز صبح روز قبل که به اسارت درآمده بود، انتظار می کشید بیایند تا او را به آرزویش که شهادت درراه خداست، برسانند. تنها ناراحتی اش شکست در انجام ماموریتش بود. دعا می کرد که عمرو عبدالله کار آن دو را ساخته باشند. 🔳 وقتی در سیاهچال با صدای گوشخراشی باز شد و نور شدید به داخل هجوم آورد، برک چشمهایش را بست و منتظر ماند تا ماموران بیایند و با نفرت و کینه ، او را به میدان شهر ببرند و سرش را از تن جدا کنند .. اما بر خلاف انتظارش ، او را به میدان شهر نبردند.. 🏛 سالن کاخ معاویه عریض بود و طویل. دیوارها و ستون های آن ‌از سنگ سفید مرمر بود. معاویه روی تخت خلافتش ، مایل به راست لم داده بود. عمامه ای سیاه و عبای نارنجی تیره پوشیده بود و پارچه ی سفیدی روی پاهایش انداخته بود. برک را با اینکه می توانست روی پاهای به زنجیر بسته شده اش راه برود، اما دو سرباز تنومند ؛ کشان کشان تا نزدیک معاویه بردند. 🔴 برک با اینکه خسته بود و خواب آلود و گرسنه، اما سرش را بلند کرده بود و به معاویه نگاه می کردتا نشان دهد که از کرده ی خود نادم و پشیمان نیست. نگاه جسور و بی پروای او از چشم های معاویه دور نماند..معاویه در مقابل خود، مردی را دید که چهره اش به عرب های حجاز می مانست. اما لباس های شامی پوشیده بود..مردی که در سیمای سیاه چرده اش، آثاری از پشیمانی نبود و گستاخ و جسورانه نگاهش می کرد. ♦️ در کنار معاویه عده ای با لباس های فاخر ایستاده بودند که برک نگاه های خشمگین و کینه توزانه ی آنها را حس می کرد. در دل گفت:" مگسان دور شیرینی..." سربازها او را رها کردند ، اما در دو طرفش ایستادند..معاویه که بر اثر خونریزی ، رنگ چهره اش روشن تر شده بود و هنوز هم درد ناشی از ضربت شمشیر را در بدن داشت، رو به برک پرسید: _ کیستی و از کجا آمده ای؟ برک بلافاصله جواب داد:" برک بن عبدالله هستم و از حجاز آمده ام؛ از مکه". معاویه پرسید:" گمان نمی کردم مردی از دیار خودم ، از همشهریانم، قصد جانم را کند . بگو از سوی چه کسی ماموریت داشتی تا مرا بکشی؟" معاویه منتظر بود تا برک نام علی را بر زبان آورد؛ اما شنید که: _ من از سوی هیچ بنده خدایی مامور قتل تو نشدم. من به تکلیف شرعی خود عمل کردم. ♨️ معاویه به سختی جلوی خشم خود را گرفت و گفت:" تکلیف شرعی⁉️ کدام شرعی به تو اجازه داده تا خون خلیفه ی مسلمین را بر زمین بریزی❓" برک قاطع و صریح پاسخ داد:" همان شرعی که خلافت را بر تو و بر خاندانت حرام کرد." ادامه دارد... 🎚۱۶۰ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠آن گونه باش كه اگر تو را نديدند، هوايت بى‌قرارشان كند و اگر حضورت را به دست آوردند، غنيمت بشمارند و اگر غايب شدى، به سراغت بيايند و اگر مُردى و رفتى، جاى خالى تو را احساس كنند... ...💔🥀 🏴📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚عنوان : ویژه همه مناسبت ها ✍نویسنده : مهدی سروری 📖موضوع : شعر 📕تعداد جلد : ۱۵ جلد 🏴📓 @ketabkhanehmodafean
2740-fa-bank-jame-ashar-madahan-j7.pdf
629.2K
📚عنوان : 7⃣جلد ۷ ، امام محمدباقرعلیه‌السلام 📄تعداد صفحات : ۵۳ صفحه ویژه همه مناسبت ها ✍نویسنده : مهدی سروری 📖موضوع : شعر 🏴📓 @ketabkhanehmodafean
ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔🍃------------------ . . ~| بهترین و سخت‌ترین روز‌ هاےِ زندگےِ حاج‌ قاسمـ🕊 از این روزهاے عمـرتون استفاده کنيد... . . 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
#قدّیس 🌉 برک توی سیاهچالی در غل و زنجیر بود. تنها یک روزنه ی کوچک در سقف بلندش نور اندکی به داخل
♨️♨️ معاویه خواست حرکتی کند که در زخم پا، او را از حرکت باز داشت. خشمگین فریاد زد:" حرام زاده ی نانجیب❗️حدس می زدم‌باید از طرف علی آمده باشی، اما گمان نمی کردم علی کارش به این‌جا کشیده باشد که قاتل اجیر کند و به شام بفرستد." بعد انگشت اشاره اش را به طرف برک گرفت و گفت:" چند کیسه زر از علی گرفتی تا مرا بکشی قاتل؟" ♨️ برک پاسخ داد:" بگذار روشنت کنم تا بیراهه نروی معاویه؛ مرا که میبینی از بیعت کنندگان با علی بودم و دشمنِ دشمنِ علی در صفین با یاران تو جنگیدم و در نهروان با یاران علی پیکار کردم. ما جمعیتی هستیم که تو و علی را دشمن دین و قرآن می دانیم." معاویه با شنیدن این حرف، خشمش را فرو خورد و پوزخندی زد و گفت:" اَه...حالا تو را خوب شناختمت؛ تو از اصحاب نهروانی؛ همان منحرف شدگان از دین.. درباره ی شما شنیدم که با علی جنگیدید و او ریشه ی شما را خشکاند.. اما چرا به سراغ من آمدی؟ من که دشمن علی بودم‌و هستم❗️آیا خلافت را یکجا برای خود می خواستید❓" این بار نوبت برک بود که پوزخند بزند: " ما را چه به خلافت⁉️ما جمعی هستیم که برای نجات دین قیام کرده ایم. ما ۳تن بودیم و پیمان بستیم که تو ، علی و عمروعاص‌ را در یک شب معین به قتل برسانیم. من اما موفق به این کار نشدم. امیدوارم که برادرانم علی و عمروعاص‌ را به قتل رسانده باشتد.. ♨️♨️ معاویه به مردانی که در اطرافش ایستاده بودند، نگاه کرد؛ گویی آنها سخنان این مرد حجازی را باور کرده بودند، در چهره هایشان خشم و نفرت چندلحظه پیش نبود.. پرسید:" چه ادله ای داری تا حرفت را درباره ی به قتل رساندن علی باور کنیم؟" برک پاسخ دا :" چاره ای ندارید جز اینکه منتظر باشید تا خبر به قتل رسیدن علی از کوفه به شمابرسد." 🥀 معاویه گفت :" گیرم که تو راست گفته باشی، و دوستانت علی را کشته باشند، امااین دلیل نمی شود که من از تو بگذرم." 🔴 برک گفت:" من هرگز جان خود را ار تو گدایی نخواهیم کرد." معاویه گفت:" اگر خبر مرگ علی به من برسد، مرا خوشحال خواهد کرد...اما تو ای ابله ! آیا می دانی چه کسی را به قتل می رسانید؟ با اینکه علی دشمن من است، اما خوب می دانم که بعد از رسول الله ، هیچ مردی در صداقت؛ در عدالت و در جنگ آوری به پای علی نرسیده است. تو که دم از قرآن و اسلام می زنی؛ آیا می دانی که یکی از ستون های استوار اسلام را قطع می کنید؟" 🔺🔻🔺🔻 برک سکوت کرد و حرفی نزد. معاویه ادامه داد:" مردانگی و مروت علی را من که دشمن او بودم دیدم؛ اما تو که از یاران او بودی ندیدی؟ آن روزها که شما در کوفه قصد داشتید با علی بجنگید، من به همین جمع که اینجا هستند، گفتم: " تاوقتی علی یاران چنین ابلهی دارد، پایان کار ما با علی دشوار نخواهد بود." من دستور می دهم‌ تو را تا رسیدن خبری از کوفه در زندان نگه دارند. اگر خبر قتل علی به ما رسید، تو را به جرم همکاری در قتل علی گردن خواهم زد و اگر هم ادعای تو دروغ بود، یا علی نیز چون‌من از تیغ شمشیر شما نجات یافته بود؛ باز تو را به جرم تعرض و حمله به خودم ، گردن خواهم زد." 🔴 برک سرش را به زیر انداخت‌..معاویه رو به مردی که کنارش ایستاده بود گفت:" این مردک را ببرید❗️پیکی هم به سوی مصر بفرستید تا ببینیم چه بر سر دوست دیرینه مان ، عمروعاص‌ آمده است‌." ادامه دارد.... 🎚۱۶۱ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمومنین علی علیه‌السلام: 🚫از دشمنت بعد از آن که از در و آشتی درآمد سخت ، زیرا او چه بسا بوسیله صلح نزدیک می شود تا از شیوه غافلگیری استفاده کند، پس احتیاط و دقت را پیشه کن و در چنین مواردی زود باور و خوش گمان مباش. (نهج البلاغه، نامه 53) 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
ادامه دارد...
سلام‌و آدینه‌تون پرنور ✨✨✨ بازهم جمعه‌ها و ادامه‌ی کتاب ✨ارادتمندیم✨
16.mp3
7.37M
🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت شانزدهم 🎧📘 @ketabkhanehmodafean
17.mp3
7.3M
🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت هفدهم 🎧📘 @ketabkhanehmodafean
18.mp3
7.36M
🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت هجدهم 🎧📘 @ketabkhanehmodafean