eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️عبدالله دستی به محاسن بلندش کشید و گفت:" اگر حق با علی نبود، من و امثال من هرگز در کنار او به جنگ با معاویه نمی رفتیم. اختلاف ما با علی بعد از واقعه ی حکمیت بود؛ علی نباید تن به حکمیت می داد، یا باید پس از آن توبه می کرد که نکرد." مرحب پرسید:" فکر نمی کنی تعیین تکلیف از سوی شما برای خلیفه ی مسلمین کمی دور از عقل باشد؟ و آیا بهتر نبود برای حفظ وحدت بین پیروان علی، سکوت می کردید،؟ تا معاویه قدرت نگیرد و این همه در بلاد اسلامی آشوب نکند؟" ♦️عبدالله پاسخ داد:" نه! ما باید به تکلیف شرعی خود عمل می کردیم که کردیم." عبدالله پرسید:" و حالا تکلیفی بر دوش خود احساس نمی کنید؟ در حالی که معاویه یکه تازی هایش را گسترش داده و شام و مصر را از حدود حکومت علی خارج ساخته است؟" 🔺🔴🔻 عبدالله احساس کرد که اگر بحث او با مرحب ادامه یابد، ممکن است نیت پنهان او فاش شود، لذا پس از لحظه ای سکوت گفت:" تکلیف ما به زمان و مصلحت هایمان بستگی دارد. فعلا" قصد مبارزه با علی را نداریم. و من به کوفه آمده ام تا مدتی در اینجا باشم و اقوام و دوستانم را زیارت کنم." 🖼 بعد ، از پنجره به بیرون نگاه کرد و گفت:" وقت اذان مغرب نزدیک است. بهتر است برای رفتن به مسجد مهیا شویم." 🕌 عبدالله در مسجدی کوچک نماز می خواند که در حاشیه ی شهر کوفه قرار داشت. یک مسجد محلی متعلق به قبیله ی بنی تمیم که امام جماعت آن ، پیرمردی بود که میانه ی خوبی با علی نداشت . تعداد اندکی به او اقتدا کردند که اغلب همسایگانی بودند که ترجبح می دادند به جای طی مسیر طولانی تا مسجد جامع ، نمازشان را در این مسجد بخوانند. 🌙 ام آنشب، ۱۹ماه مبارک رمضان، عبدالله سحری اش را که خورد، اسبش را زین کرد ، لباس سفر پوشید، غلاف شمشیر را به کمر بست و در حالی که خود را در قبا و عبا و عمامه ی سیاهی پوشانده بود، راهی مسجد جامع شد. 🐎 افسار اسب را به تیرک چوبی مقابل مسجد بست و راه افتاد. آن شب، شبی بود که انتظارش به پایان می رسید، تیغه ی شمشیرش را تیز کرد؛ آن را به زهری کشنده آغشته کرد. 😭 امیدوار بود که دوستانش برک و عمرو در چنین شبی به مراد خود رسیده باشند.. شاید برای آن دو که در مصر و شام غریبه بودند و کسی آنها را نمی شناخت، کار به دشواری کار او نبود که همه در کوفه او را می شناختند. ⭕️ مثل " نافع بن اشعث" دوست قدیمی اش که حالا مقابل در مسجد با دیدن او ایستاد و بدون سلام و احوالپرسی ، با کنایه پرسید:" تو اینجا چه می کنی عبدالله؟ نکند تو هم جزء توابین شده ای؟" بعد بدون اینکه منتظر جواب باشد؛ ادامه داد:" لباس سفر به تن داری؛ تازه از راه رسیده ای یا عازم سفری؟" ادامه دارد... 🎚۱۶۳ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽؛ علّامه یزدی: هرکسی که لیاقت محبت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را داشته باشد،آن حضرت روزی به فریادش خواهید رسید.. 🥀🥀🥀 عاقبت به خیری یعنی : همزمان با ایّام فاطمیه در حالی که سالروز شهادت سردار دلهاست عروج کنی و ‏تنها شخصیتی باشی که امام خامنه ای عقبه تئوریک نظام و پرکننده خلا علامه طباطبایی و شهیدمطهری خواندند. 👌👌 فیلسوفی که شاگردان و سربازان علمی و فرهنگی زیادی برای نظام و انقلاب تربیت کرد و از معدود عالمان دینی بود که سختی فعالیت های اجتماعی را به جان خرید. عالم بزرگی که آیت الله مشکینی در وصف او گفت: "اگر ده نفر عالم بزرگ در حوزه پیدا کنید، یقیناً یکی از آنها آیت الله مصباح است". نیکان همراه، شاخه گلی صلوات و فاتحه هدیه به روح بلند علامه مصباح🙏✨ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح خطبه فدک.pdf
3.2M
📚عنوان : ✍نویسنده : آیت الله مصباح یزدی 📖موضوع : اهل بیت 📄تعداد صفحات : ۲۱۱ صفحه 📆به مناسبت رحلت مرحوم علامه محمدتقی مصباح یزدی (ره) 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
moghavemsho (1).pdf
3.14M
📖کتاب ▫️کتابی کاملا رایگان برای 🔞ترک خودارضایی👌 📌نوشته فرهاد مهدوی 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍...عبدالله اریب به او نگاه کرد. فکر کرد اگر برای کار مهم تری نیامده بود، جواب او را طوری می داد تا دیگر در کار دیگران دخالت نکند، بی آنکه جواب او را بدهد، به طرف شبستان مسجد به راه افتاد. هنوز چند قدمی بیشتر برنداشته بود که نافع کتف او را چسبید. عبدالله به ناچار ایستاد. ♦️بدون اینکه برگردد و به نافع نگاه کند، گفت:" تو از من چه می خواهی نافع؟ چرا دست از من برنمی داری؟" نافع کنارش ایستاد و گفت:" بگو با چه قصدی به کوفه آمده ای؟ اینجا چه می خواهی؟" بعد پوزخندی زد و ادامه داد:" راستی! می خواهی در نماز به علی اقتدا کنی؟" 🔺🔻🔺 عبدالله بر خود مسلط شد و به نرمی گفت:" به قصد و نیت خیری به کوفه آمده ام؛ به زودی خواهی فهمید نافع..." سپس با پیمودن چند گام بلند به اندرون مسجد رفت و بدون اینکه سرش را بلند کند، به انتهای مسجد رفت و چهار زانو نشست و در حالیکه غلاف شمشیرش را زیر عبایش پنهان کرده بود، سرش را روی سینه اش خم کرد و مشغول گفتن ذکر شد و تا زمانی که صدای همهمه ای شنید، سرش را بلند نکرد. ❇️❇️ وقتی به اطراف نگاه کرد، علی را در جمع نمازگزاران دید. سرش را دوباره به زیر انداخت تا نگاهش در نگاه علی تلاقی نکند... تا نمازگزاران به نماز بایستند ،.. تا آرامش و سکوت فضای مسجد را پر کند،... تا صدای تکبیر علی برخیزد... 😭 تا علی حمد و سوره را بخواند و به رکوع رود و آن وقت از جا برخیزد و به طرف محراب یورش ببرد و با ضربت شمشیر زهرآلود، علی را به قتل برساند. 😭 علی در سجده بود که جز او، همه ی نمازگزاران صدای محکم پاهای عبدالله را شنیدند..کسی انگار می دوید... کسی که نعره ی بلندی کشید و پیش از آنکه علی سرش را از سجده بردارد، او را در محراب نقش زمین کرد.. 😭😭 آنهایی که سر از سجده برداشتند؛ دیدند که مردی با شمشیر خون آلود به طرف در خروجی مسجد می دود.. فریاد نافع ، اولین فریادی بود که برخاست.: _ بگیرید این حرام زاده را !! بگیرید! ⭕️🛑⭕️ چند نفری به طرف او یورش بردند و قبل از اینکه از در خارج شود، به چنگش آوردند...صدای تکبیر و واویلا از محراب بلند شده بود.. 🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️ از جایی که علی ، غرق در خون هنوز زیر لب " سبحان ربی الاعلی و بحمده" می گفت.... ادامه دارد... 🎚۱۶۴ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی با حرفی ساده یا نیشخند یا کنایه، قلبمون ⛅️ می‌لرزه و حتی اشکمون جاری می‌شه، وقتی توی ⚡️ لحظه‌های بحرانی، حس می‌کنیم جلوی دیگران و در برابر سختی‌ها، داریم کم میاریم، باید فکری برای 🎀 روحیه‌ی خودمون کنیم... شاید باید اعتماد به‌نفسمون بیشتر شه... خدای مهربون توی قرآن، درباره‌ی 🌴 مؤمنای واقعی گفت: 💫 اونها گفتند خدا، پرورگارمونه و ایستادگی کردند مثل شهیدان☺️🌷.. آره، شکنندگی که خوب نیست... بهتر اینه که 🌸 احساساتمون رو با همین اعتماد به‌ نفس خدایی، گره بزنیم... ما باید باشیم . . . ✊💜💜 📙 قرآن کریم. سوره فصّلت. آیه‌ی ۳۰ 📗 آیه‌های دخترونه. تولیدات فرهنگی حرم امام رضا (علیه السلام ) 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و صددرود خدمت شما خوبان همیشه همراه ❄️❄️❄️ پارت‌های پایانی از کتاب صوتی تقدیم دل‌های شهدایی‌تان⬇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🌙------------------ . • 🌌| دنیـا یک آسماݩ آبی دارد که؛ شب‌ها پر از ستاره است و یک ماه! ستاره‌ها همیشه هستند و تنها ماه است که از کمانی تا بدر کاملش آسمان❄️ را به بازی🎡 می‌گیرد... • . 👣| 🌱| ❤️| 🏴📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا