eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
1.8هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
ادامه دارد...
عرض ادب و احترام با پارت‌های پایانی از کتاب صوتی در خدمتتون هستیم. 🍎🍏🍎 سپاس از همراهیتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 امروز در شهر سنندج برگزار شد 📹 نماهنگ | دهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت 🔺️ «دهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» همراه با انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «عصرهای کریسکان» از سوی مؤسسه‌ی پژوهشی-فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد. این مراسم امروز دوشنبه ۱۸ اسفندماه در شهر سنندج، با حضور جمع محدودی از پیشکسوتان جهاد و مقاومت و فعالان حوزه‌ی ادبیات و هنر دفاع مقدس و مسئولان استانی، با رعایت دستور العمل‌های بهداشتی برگزار شد. کتاب «عصرهای کریسکان»، خاطرات آقای امیر سعیدزاده (سعید سردشتی) از فعالیت‌های دوران پیش از انقلاب و مجاهدت‌های دفاع مقدس تا رنج‌های اسارت در زندان‌های کومله و دموکرات است که به قلم کیانوش گلزار راغب تدوین و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. پیش از این دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب اسلامی در همایش‌های جداگانه‌ای از کتاب‌های «نورالدین پسر ایران»، «پایی که جا ماند»، «لشکر خوبان»، «من زنده‌ام» ، «آن بیست‌و‌سه نفر»، «وقتی مهتاب گم شد، گلستان یازدهم، دختر شینا، آب هرگز نمی‌میرد»، «فرنگیس»، «در کمین گل سرخ»، «مربع‌های قرمز» تقدیر نموده و یادداشت‌ها و تقریظ‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی را منتشر کرده بود. 👈 این مراسم بصورت زنده از سایت و صفحات پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در شبکه‌های اجتماعی و همچنین شبکه های مختلف سیما پخش شد. 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
📚 #زنان_عنکبوتی ❤️ #قسمت_نهم من همیشه با پیشنهادای تو حال می کنم! – ممنون آقا! اول یه سوال کنم؟
📚 ❤️ شهاب با چشم هایی گرد شده و ابروهایی پریده گفت: – می گم یه هفته بعد، تو سوال سخت می پرسی! سینا قاطعانه گفت: – فقط تا فردا شهاب. تا فردا به من مورد و مکانی که میشه نفوذی بشه رو می گی! و از سر میز بلند شد و رفت، اما قبل از این که بیرون برود دوباره رو کرد سمت شهاب و گفت: – تا امشب گزارش کامل همراه با نظر خودت رو می خوام! بعدش یه کله پاچه مهمون منی! چطوره؟ هوم؟ الان دیگه اون چشم و ابروتو جمع کن! شب ساعت یازده شهاب تمام موردها را دوباره برای سینا چید و مسیر رفت و آمد همه را بررسی کرد. هم روی مورد باید دقت می کردند و هم زمانی که می خواستند میکروفون را نصب کنند. شهاب گفت: -یه چیزو حواست باشه، اگر شب موقع برگشت میکروفون رو نصب کنی، ممکنه فردا با یه کیف دیگه بزنه بیرون و بیاد محل کارش! کلا اینا در حال تیپ عوض کردنن! -وای… نگو که مسیر آمدنشون رو باید بررسی کنی و دو روز وقت می خوای! شهاب دستی کوبید پشت کمر سینا که نیم متر پرت شد جلو: – داداشت تمام و کمال کار انجام میده. سینا با گزارش تکمیلی که شهاب داد مسیر دو تا از زن ها را بررسی کرد. سوژه ای که سینا انتخاب کرد؛ یک زن بیست و شش ساله و عاشق پوشیدن لباس لی بود. این کار خودش بود و قرار شد شهاب هم برود سراغ سوژه ی بعدی. این دو نفر افرادی بودند که می شد از طریق آن ها به فضای داخلی خانه راه پیدا کرد. سینا همراه نیرویش افسر عملیات رفت سمت مترو و شهاب سمت میدان آزادی! زن که در تور قرار گرفت… همراهش شد تا شلوغی مزخرف مترو. تمام زوایای این ایستگاه را حفظ بود و نقطه ی اصلی وصل میکروفون را در نظر داشت. نگاهی به نیرو انداخت و او سری تکان داد. زمان وصل میکروفون که رسید، نیرو مقابل زن قرار گرفت و کیف دستیش را رها کرد. تمام محتویات کیف پخش زمین شد. نیرو عصبی و با ناراحتی رو به زن گفت: – خانوم… خانوم! این چه وضعشه؟ زن کمی عقب کشید و هراسان از عکس العمل او خم شد تا وسایل را جمع کند. وسایل کیف بیشتر از آنی بود که راحت جمع شود و غرغرهای نیرو، زن را وادار کرد تا بنشیند و کیفی که رو دوشش بود را زمین بگذارد. سینا خودش را رساند. نشست و گفت: – زن ها همیشه گیجند. ببین خانم با کیف این آقا چه کار کردی؟ نیرو با ابروهای در هم رفته از زن دفاع کرد: – نه آقا خب این خانوم حتما کار داشتند که عجله کردند. الان هم با هم جمع می کنیم. شما زحمت نکشید. خانم شما هم خودتون رو ناراحت نکنید. حین گفتگو، سینا میکروفون را نصب کرد. وسایل جمع شد و نیرو با زن همراه شد! زن از موقعیت پیش آمده راضی بود، سر صحبت را با نیرو باز کرد و چرایی عجله اش را گفت. فرصت پدید آمده بود. بعد از مترو هم با توجه به هم مسیر شدنشان نیرو را کشاند سمت محل کارش. معلوم نبود او دارد تور پهن می کند یا نیرو! سوژه ی شهاب اما، امروز مثل دو روز قبل با اتوبوس که نیامد هیچ، اصلاً نیامد. شهاب ت.م را گذاشت و خودش رفت اداره برای رصد هدایت بقیه ی تیم… تمام زن های دیگر هم مدل رفت شان را عوض کرده بودند. با سینا تماس گرفت: -شما و خانم سلامتید؟ ادامه دارد ┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄ @ketabkhanehmodafean
19.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کاری مشترک، زیبا و دیدنی از و با عنوان "سفره موسی بن جعفر" علیه‌السلام علیه_السلام 📹 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
📚 #زنان_عنکبوتی ❤️ #قسمت_دهم شهاب با چشم هایی گرد شده و ابروهایی پریده گفت: – می گم یه هفته بعد
📚 ❤️ سینا فقط به گفتن الحمدلله کفایت کرد. با ورود زن به داخل ساختمان، آرش، میکروفون را فعال کرد. سینا جای گزینی برای خودش گذاشت و رفت کنار تیم. آن روز غیر از بگو بخندها و شوخی های زنانه و درد دل ها چیز خاصی عاید سینا نشد. شهاب کلافه از دست زن ها گفت: – حرفه ای کار می کنند. امروز تمامشون به غیر از مورد سینا مسیر رفت و برگشتشون تغییر کرد. حتی پنج نفرشون آخرش رفتن خونه ای غیر از خونه ی دو شب پیش و تا الان هم بیرون نیومدن. منم دیگه کل تیم رو مرخص کردم. گفتم اول وقت برن سر همین آدرسا، متوجه می شیم که شب رو موندن یا نه! سینا رو کرد به امیر و گفت: – نیرویی که کمک من بود با مورد تونست وارد گفت و گو بشه. الان روند رو ادامه بده باهاش یا نه؟ امیر کمی تامل کرد و گفت: – تا دو روز ارتباط نگیره، اما خیلی عادی سوار مترو بشه! طوری که زن ببینه! اجازه هم بدید که زن خودش ابراز آشنایی کنه. مورد خیلی تحویل نگیره و بعد هم بحث کارش رو پیش بکشه که یه سفر خارجی داره و سرش شلوغه…! روز بعد زن در همان مسیر قرار گرفت و وقتی ت.م به سینا اطلاع داد که کیف دیروز همراهش هست، سینا نفس عمیقی کشید و چشم بست. زن با دیدن نیرو که با کت و شلوار همراه کراوات وارد مترو شد؛ کم کم نزدیک آمد و اظهار آشنایی کرد. حتی در مترو سمت خانم ها نرفت و همراه نیرو وارد کابین آقایان شد. نیرو توانست شماره ای از دختر بگیرد ظاهراً که تا این جا موفقیت آمیز بود. شنود آن روز تا شب گرچه یک سری اسامی و یک سری برنامه ریزی ها را که برای جمع گنگ بود را داد اما فردا که زن کیفش را تغییر داد عملاً رابطه با داخل مجموعه قطع شد. ┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄ @ketabkhanehmodafean